- توضیحات
- نوشته شده توسط soleymani
- دسته: ـ چرا قرآن بعضي غذاها را حرام و برخي را حلال كرده است؟ آيا اسرار و فواید پزشكي داشته است؟
- بازدید: 4715
پرسش:
چرا قرآن بعضي غذاها را حرام و برخي را حلال كرده است؟ آيا اسرار و فواید پزشكي داشته است؟
پاسخ:
خداوند متعال به عنوان خالق بشر و كل كائنات و عالم به مسائل مختلف حيات و جهان در قرآن كريم نيك و بدها، پاك و ناپاكها و مطلوب و نامطلوبهايي را كه تأمينكننده يا تهديدكننده سلامت جسم و جان انسان است با رهنمودهايي مشخص نموده است.
با بيان مفاهيمي مثل حلال، حرام، طيّب و خبيث برخورداري انسان را از غذاهاي معين مجاز و آزاد گذاشته و از مصرف مواد غذايي مشخص ديگر نهي كرده است.
چيزهاي پاكيزهاي كه طبع انسان سالم آنها را بپذيرد و بلع، هضم، جذب و دفعش مناسب و در جهت سلامت انسان باشد را تجويز و چيزهایي كه طبع سالم انسان از آن متنفر و استفادهاش مضر يا مشمئزكننده باشد را منع كرده است.
با گذشت 14 قرن از اين مرزبندي قرآن، اگر انديشمندانه و با انصاف حكمتهاي اين حلال و حرامهاي الهي را بررسي كنيم، ميبينيم كه تمام اين دستورات توجيه علمي داشته كه ميتوان در بررسي علمي به برخي از آن حكمتها دست يافت.
قرآن در مورد تغذيه، از جهتي انسان را به خوردن غذاهاي پاكيزه ]=طيب[ توصيه ميكند و به كيفيت استفاده از آن هم عنايت دارد و از طرفي از خوردن غذاهاي غيربهداشتي ]=خبيث[ منع ميكند؛ اين دستورات را ميتوان به سه تقسيم كرد:
1. دستور به اعتدال در خوردن غذا.
2. ممنوعيت چيزهاي ناپسند (تحريم خبائث).
3. سفارش در مورد چيزهاي پاك و پاكيزه (توصيه به طيّبات).
اول: قاعده اعتدال در خوردن غذا
قرآن يك قاعده و چهارچوب كلي و اساسي براي تغذيه ارائه ميدهد و ميفرمايد: (كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلاَتُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَيُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ)[1]؛ «وبخوريد و بياشاميد، [ولى] زيادهروى نكنيد؛ كه او اسرافكاران را دوست نمىدارد.»
«اسراف» كلمه جامعي است كه هرگونه زيادهروي در كميّت، كيفيت، بيهودهگرایي، اتلاف و مانند آن را شامل ميشود. اسراف مصاديق گوناگوني دارد مانند: زيادخوردن و آشاميدن، فرودادن سريع غذا بدون جويدن كامل، زيادهروي در خوردن يك نوع غذا و تجاوز از خوردن خوراكيهاي حلال و روي آوردن به حرام و...[2]
پيامدهاي اسراف در غذا:
صاحبنظران براي اسراف در تغذيه ضررهايي را بر شمردهاند كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
1. سوء هاضمه و فراخ شدن معده و بزرگي شكم؛ 2. پيچ خوردن معده؛ 3. حمله حُنّاق سينه يا سوزش قلب؛ 4. دچار شدن به وبا و تيفوئيد و... ؛
5. چاقي كه خود يك بيماري خطرناك است؛
6. پوسيدگي دندان؛
7. بالا رفتن غلظت خون (تصلب شرائين)؛
8. بيماريهاي مفصلي و سنگ كليه (اسراف در خوردن يك نوع غذا)؛
9. آثار رواني، مثل كودني و تنبلي و افزايش شهوت جنسي.
دوم: ممنوع كردن چيزهاي ناپسند (خبائث):
پس از بررسي آياتي كه غذاهاي مضر را «خبائث» ناميده است در مییابیم خداوند هرچه را تحريم فرموده براساس حكمت و براي پيشگيري از زيانهای مترتب بر آن بوده است و نيز روشن ميگردد به رغم تمام پيشرفتهاي علمي، باز انسان نيازمند هدايت از جانب كسي است كه علم او مافوق تمام دستاوردهاي بشري باشد. قرآن كريم در برخي آيات به صورت كلّي ميفرمايد:
(وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ[3])؛ «و برايشان [خواركىهاى] پاكيزه را حلال مىشمرد، و پليدىها را بر آنان حرام مىكند.»
خبائث به چيزهايي گفته ميشود كه پليد است، يعني امور پست و فاسد و متعفن، به طوري كه طبع انسان آنها را نميپسندد[4] و قرآن كريم در برخي آيات به طور مشخص از خوردن برخي غذاها منع ميكند و ميفرمايد:
(حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْراللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ)[5]؛ «گوشت مردار و خون و گوشت خوک و حیواناتی که به غیرنام خدا ذبح شوند و حیوانات خفه شده ... بر شما حرام شده است.»
صاحبنظران در بررسي حكمت اينگونه غذاها به نتايجي رسيدهاند كه برخي از آنها را يادآور ميشويم:
1. مردار: در اصطلاح فقهي مردار به جانوري اطلاق ميشود كه از طريق ذبح شرعي، جان نداده باشد. براي ذبح شرعي نيز حكمتهايي بيان شده كه خود نيز داراي تاثيراتي بهداشتي است از جمله اينكه چون خون پس از مرگ جانور به محل مناسبي براي رشد ميكروبها تبديل خواهد شد، ذبح شرعي با بريده شدن رگها و شريانهاي بزرگ گردن، باعث خروج تمام خون بدن حيوان خواهد شد و دست و پا زدن حيوان ذبح شده نيز به اين امر كمك خواهد كرد.[6] ممنوعيت خوردن گوشت مردار در سورههاي انعام، نحل، بقره و مائده (با الفاظ مختلف تكرار شده) بیانگر خطرات جسمي و روحي استفاده از آن و آلودگي مردم آن روزگار به اين مسئله است.[7]
استفاده از گوشت مردار از نگاه روايات
در روايات نيز به برخي از مضرات استفاده از گوشت مردار اشاره شده است به عنوان مثال از امام صادق7 حكايت شده:
«هيچ كس مردار نميخورد مگر اينكه بدنش ضعيف و رنجور ميشود. نيروي او را ميكاهد و نسل او را قطع ميكند و آن كس كه به اين كار ادامه دهد با مرگ ناگهاني (مثل سكته) از دنيا ميرود.»[8] ضررهاي ديگري براي خوردن گوشت مردار در روايات برشمردهاند كه عبارتند از: بدبویي بدن، ايجاد صفرا، بداخلاقي، عصبانيت، قساوت قلب و از بين رفتن مهر و عطوفت، منجمد شدن خون و غيره.[9]
يادآوري: از اين روايات روشن ميگردد استفاده از مردار علاوه بر ضررهاي جسمي، داراي ضررهاي رواني و اخلاقي هم ميباشد و در روايت آمده است به قدري گوشت مردار مهر و محبت را ميبرد كه شخص حتي از كشتن فرزند و پدر خويش ايمني نخواهد داشت.»[10] دستگاه گوارش نميتواند از مردار، خون سالم و زنده بسازد و به علاوه مردار كانوني از انواع ميكروبها است.[11] صاحبنظران و پزشكان به ضررهای دیگر خوردن مردار در كتب خويش اشاره كردهاند.[12]
2. خون: حرمت خوردن خون در چهار سوره قرآنكريم با الفاظ مختلف تكرار شده است.[13] موضوع خوردن خون در ميان اقوام و ملل جهان سابقهاي طولاني داشته است و در دوران جاهليت نیز از آن استفاده ميكردند. متخصصان علوم پزشكي و غذايي اسرار علمي و فلسفههاي مختلفي در مورد حرامبودن خوردن خون برشمرده و گفتهاند: خون محيط مناسبي براي رشد انواع ميكروبها ميباشد و در آزمايشگاههاي طبي از خون براي كشت انواع باكتريها به منظور مطالعه آنها استفاده ميكنند و خون در معده بسيار سخت هضم ميگردد.[14]
در روايات نيز به برخي از ضررهاي آن اشاراتي شده است از جمله:
امام صادق7 میفرمایند: خوردن خون باعث قساوت قلب و رفتن مهر و عاطفه و موجب تعفن بدن و تغيير رنگ چهره ميشود.[15]
ادیان الهی خوردن خون را از ليست غذاهاي بشري حذف كردهاند، كه نشان ميدهد كه تمدّن فعلي بشر تا چه حد مرهون زحمات انبيا است.
3. گوشت خوك: خوردن گوشت اين حيوان از نظر اسلام در ليست غذاهاي ممنوع قرار گرفته است. (إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ...) (بقره / 173، مائده / 3، انعام / 145، نحل / 115) مصرف گوشت خوك هم ضررهاي جسمي دارد و هم ضررهاي معنوي و اخلاقي، مانند:
خوك غيرت ناموسي ندارد و جفت خود را در معرض استفاده خوكهاي نر ديگر قرار ميدهد و لذت ميبرد و اين خوي بيغيرتي در گوشتش تاثيراتي دارد. پس تغذيه از اين گوشت باعث انتقال اين صفت رذيله به انسان ميگردد.[16] بيماريهايي كه توسط مصرف گوشت خوك به انسان منتقل ميگردد به طور خلاصه عبارتند از:
الف. كرم كدوي خوك كه موجب نارسایيهایي در دستگاه گوارش ميگردد.
ب. مرض لادردي كه در مناطق مسيحي نشين زياد يافت ميگردد اما در ميان مسلمانان يافت نميشود.
ج. تري شينوز كه اثرش التهاب جداره امعا: پيدايش جوشها و دملهاي پراكنده در تمام بدن و...
د. بيماري «بوتوليسم» كه بر اثر ثقيل الهضم بودن گوشت خوك ايجاد ميگردد.
گوشت خوك در بيماريهايي مثل: اسهال خوني، يرقان عفوني، اسهال آسيبي، بيماري شبه باد سرخ، تصلب شرائين، دردهاي مفصلي و مسموميتها موثر است. خوك از خوردن چيزهاي پليد و كثافت حتي مدفوع خود باك ندارد و از این رو معدهاش لانهي انواع ميكروبها و امراض است.[17]
4. ممنوعيّت نوشيدن شراب (خمر):
خداي متعال در قرآنكريم در چهار مرحله با مسئله شراب برخورد ميكند در ابتدا مسلمانان را براي پذيرش اين حكم آماده ميكند و به تدريج اجتماع مسلمانان آن روز را از اين خوي پليد پاك ميكند. قبل از ظهور اسلام، شرابخواري در بين بسياري از ملتها یک عادت و رسمي بود که این عادت هنوز هم در بسياري از كشورهاي غيرمسلمان رواج دارد.
حرمت و نجاست شراب و مسكرات از چند جهت قابل بررسي است و در روايات اهلبيت: و سخنان متخصصان علوم پزشكي مطالب مختلفي در مورد ضررهاي معنوي، اجتماعي و بهداشتي شراب آمده است كه به اختصار بدانها اشاره ميكنيم:[18]
الف. شراب عقل را زايل و انسان را از حوزه انسانيت خارج و تبديل به يك حيوان ميكند تا آنجا که حتّي كشتن خانواده و فرزندان برایش عادی جلوه مینمایند.
ب. ابتلا به زخم معده حاد كه ممكن است به مرگ منجر شود.
ج. اعتياد مزمن به الكل به دستگاه عصبي آسيب وارد ميكند و منجر به بيماريهاي عصبي در زمينههاي مختلف ميشود.
د. استفاده الكل به دستگاه گوارش صدمه وارد كرده و باعثب بيماريهاي گوارشي مثل سرطان مري، التهاب حاد معده و ... ميگردد.
م. نوشيدن الكل رابطه نزديكي با بسياري از بيماريهاي قلبي از جمله: ضعف ماهيچههاي قلب و... دارد.
هـ . نوشيدن شراب باعث نارسایيهاي خوني مثل كاهش آهن خون و كاهش اسيد كوليك در خون و... ميشود.
و. مصرف الكل تأثير زيادي روي فعاليتهاي جنسي دارد، از جمله ميل جنسي را افزايش ميدهد ولي توان انجام فعاليتهاي جنسي را كم ميكند و...
ز. الكل يكي از علل پنجگانه اصلي ابتلا به سرطان مغز است.
همچنين استفاده از شراب و مشروبات الكلي عوارض روحي و ذهني بسياري دارد كه صاحبنظران و پزشكان در مورد ضررهاي آن به طور مفصّل در كتابهاي مختلف به آن پرداختهاند.
سوم: توصيه به غذاهاي حلال و پاك (طيّب):
قرآن كريم توجّه خود را فقط معطوف به تحريم خبائث ننموده بلكه مردم را به غذاهايي مفيد و مؤثر در سلامتي، راهنمايي كرده است و در اين راستا ميفرمايد: (يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ)؛ «از تو مىپرسند: چه چيزهايى براىشان حلال شده است؟ بگو: ]همه [ پاكيزهها براي شما حلال گرديده.» (مائده/4، اعراف/ 33، مائده / 87 و 88، نحل/ 5)
البته معناي كلمه «طيّب» در منفعت و ارزش غذايي محدود نميگردد بلكه فوايد رواني غذا را نيز در برميگيرد و غذايي طيب بايد حلال هم باشد:
(وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلاَلاً طَيِّباً)[19] زيرا هنگامي كه شخص از دسترنج خود غذا ميخورد ضمن دستيابي به يك لذّت و نشئه خاص، احساس سعادت و بزرگي نيز به وي دست ميدهد.[20]
انواع طيبات از ديدگاه قرآن:
1. گوشت چهارپايان: (نحل/ 5) شكي نيست كه اگر گوشت را از رژيم غذايي انسان حذف كنيم، قادر به ادامه يك زندگي بهداشتي و طبيعي نخواهد بود؛ زيرا گوشت از هر غذاي ديگري بيشتر پروتئين دارد.
كمبود پروتئين بدن در درازمدت باعث اختلال در رشد طبيعي بدن، ضعف عضلات، كم خوني، كودني و كم عقلي... ميگردد.
2. صيد دريا: قرآن كريم ميفرمايد:
(وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيّاً)[21] ؛ «و او كسى است كه دريا را رام ساخت تا از آن، گوشت تازه بخوريد.»
نعمتهاي دريا شگفتانگيز و بيشمارند كه از جملهي آن، ماهي را ميتوان نام برد. گوشت ماهي داراي پروتئين زيادي با كيفيت خوب است و مقدار زيادي ويتامين از جمله ويتامين A و ويتامينD دارد كه ويتامين A ضد شب كوري و براي رشد بافتهاي پوست ضروري است و ويتامين D براي رشد و نمو استخوان بسيار مفيد است.
ماهي حاوي كلسيم است و ديگر امتياز ماهي و محصولات غذايي دريايي غني بودن آنها از نظر يُد است كه عنصري ضروري و مورد نياز براي غدة تيروئيد است.[22]
3. شير چهارپايان: (نحل/ 66) شير به تنهایي غذايي خالص، خوشطعم و كامل كه خداوند به انسانها ارزاني داشته است. شير مملو از كلسيم است، كلسيم نمك مخصوصي براي استحكام استخوانهاي بدن، ناخنها و موها است بدون كلسيم استخوانها سست ميشوند. دندانها ميپوسند، ناخنها ميشكنند و موها ميريزند.
4. زيتون: (انعام/99 و مؤمنون/20) زيتون يك ماده غذايي بسيار ارزشمند است كه مقدار زيادي چربي، پروتئين، كلسيم آهن و فسفات را در خود دارد و از نظر ويتامينهاي A و D و B كمپلكس بسيار غني است قرآن با قسم خوردن به اين ميوه (والتين والزيتون) توجه و حس كنجاوي بشر را به اين ميوه جلب كرده است و صاحب نظران فوائد بسيار فراواني را براي اين ميوه برشمردهاند.[23]
5. خرما (نحل/11 و عبس/29): درصد بسياري از تركيبات خرما را مواد قندي تشكيل ميدهند و از اين نظر غنيتر از ساير ميوههاست. همچنين خرما بر هضم غذا مؤثر است و خاصيت ضدگرسنگي دارد و مناطقي كه از خرما بيشتر مصرف ميكنند كمتر مبتلا به سرطان ميشوند خرما براي جوش و غرور جواني مفيد است، بيماران ديابتی به جاي قند ميتوانند از خرما استفاده كنند. متخصصين فوايد بسياري براي خرما برشمردهاند كه به ذكر همين مقدار اكتفا ميكنيم.[24] در روايات نيز اشاراتي به خواص پر اهميت خرما شده است.[25]
6. انجير (تين 1ـ4): خداوند از يك طرف به انجير قسم ياد ميكند و از طرف ديگر بحث قوام انسان را مطرح ميكند پس بين انجير و قوام انسان ارتباط وجود دارد (والتين... لقد خلقنا لانسان في احسن تقويم) دانشمندان بعد از تحقيقات در انجير، به اين نتيجه رسيدهاند كه انجير تاثير مستقيم در قوام و قدرت انسان و سلامتي بدن دارد و فوائد ديگري نيز براي انجير برشمردهاند[26] و در روايات اهلبيت نيز فوائد فراواني براي انجير حكايت شده است.
7. عسل: قرآن عسل را مايه شفا معرفي ميكند و ميفرمايد:
(يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ)[27]؛ «از شكمهايشان نوشيدنى (= عسل) بيرون مىآيد كه رنگهايش متفاوت [و] در آن براى مردم درمانى است.»
بسياري از صاحبنظران، مفسّران و پزشكان در مورد اهميت غذايي و دارویي (شفابخش) عسل سخن گفته و به قرآن آفرين گفتهاند كه آن را «شفا» خوانده است. اينك به طور خلاصه اشاراتي به آنها ميكنيم:
الف. عسل داراي بيش از 70 ماده مختلف است كه براي بدن بسيار مفيد است.
ب. عسل خاصيت ضد ميكروبي و ضد عفوني دارد و ميكروبها قادر به حيات در عسل نيستند.
ج. عسل براي كودكان، هم يك ماده غذايي و هم يك داروي ارزشمند است.
د. عسل در پيشگيري از عوارض تابش انواع اشعه و سرطان نقش بسزايي دارد.
كاربرد درماني عسل:
1. عسل در درمان بيماريهاي پوستي به ويژه جوشهاي چركي و زخمهاي كهنه و عفوني موثر است.
2. عسل تاثيرات نيكویي بر بيماريهاي گوارشي دارد.
3. عسل در درمان بيماريهاي تنفسي مثل بيماري سل، سياه سرفه و التهاب ريه نقش موثر دارد.
4. عسل از قديم الايام در درمان بيماريهاي چشم به كار برده ميشد.
همچنين عسل در بيماريهاي زنان و زايمان و بيماريهاي گوش، حلق و بيني و بيماريهاي قلبي و كليه و دستگاه عصبي موثر است كه صاحبنظران به طور مفصل به تشريح آنها پرداختهاند.[28]
بنابراين:
1. قرآن چيزهاي را كه طبع سالم انسان از آن متنفر و استفاده از آن براي او ناراحتي و بيماريهاي جسمي و روحي ايجاد مينمايد حرام كرده است.
2. علت و فلسفه حرمت برخي از امور، براي بشر با توجه به پيشرفت علم، روشن شده و ممكن است علت حرمت اينگونه غذاها منحصر به اين امور نباشد و علتهاي ديگري هم در حرمت اين غذا دخيل باشد كه هنوز بشر پي به آن نبرده است.[29]
3. ممكن است در آينده حكم و اسرار و علل بهتري از آنچه تا حال كشف شده براي بشر آشكار گردد زيرا علم بشر خيلي محدود و به تصديق دانشمندان اين عصر نسبت معلومات بشر به مجهولات او اندك است، و هر چه معلومات تازه براي بشر پيدا ميشود مجهولات او زيادتر ميگردد.[30]
4. فلسفه و علت برخي از احكام و قوانين اسلام هنوز روشن نشده است كه به اين موارد احكام تعبّدي ميگويند و باید هر مسلمان بدانها عمل كند. و مسلّماً عقل و علم آنها را ميپذيرد و ممكن است در آينده حكمتهاي آنها براي ما روشن شود چرا كه اين قوانين از طرف خداي حكيم وضع شده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، دكتر محمدعلي رضايياصفهاني.
2. تغذيه در قرآن، دكتر محمدرضا نوري.
3. فلسفة احكام، آيت الله احمد اهتمام.
4. اسلام وبهداشت روان، مجموعه مقالات، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه علوم پزشكي ايران.
پینوشتها:
[1]. اعراف/ 31.
[2]. طب در قرآن، ص 138 ـ 140.
[3]. اعراف/ 157.
[4]. مفردات راغب اصفهاني، مادة (خبث).
[5]. مائده/ 3.
[6]. طب در قرآن، ص 141.
[7]. پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، ج 2، ص 313.
[8]. وسائل الشيعه، ج 16، ص 310 به نقل از همان.
[9]. بحارلانوار، ج 65، ص 165.
[10]. بحارالانوار، ج 65، ص 162.
[11]. تفسير نمونه، ج 1، ص 585، به نقل پژوهشي ص 216.
[12]. ر.ك: طب در قرآن، ص 141 و پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، ج 2، ص 316. فلسفه احكام، اهتمام، ص 151؛ اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 8، ص 210 و...
[13]. (إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ...) (نحل/ 115، بقره/ 173، مائده/ 3، انعام/ 145)
[14]. طب در قرآن، ص 144.
[15]. بحارالانوار، ج 65، ص 162.
[16]. فلسفه احكام، ص 162.
[17]. پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، ج 2، ص 315 ـ 324.
[18]. ر.ك: پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، ج 2، ص 331.
[19]. مائده/ 88.
[20]. طب در قرآن، ص 162.
[21]. نحل/ 14.
[22]. همان.
[23]. ر.ك: سوگندهاي قرآن، ابوالقاسم رزاقي، ص 441.
[24]. ر.ك: آموزههاي تندرستي در قرآن، حسن رضا رضايي، ص 73.
[25] سفينه، ج 1، ص 124 و بحارالانوار، ج 66، ص 141.
[26]. آموزههاي تندرستي در قرآن، ص 77.
[27]. نحل/ 61 و 62.
[28]. پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، ج 2، ص 406 ـ 417.
[29]. فلسفه احكام، ص 23 با تصرف.
[30]. همان.