پرسش

محمد، پیامبر صلح طلب

˜ پاسخ

درآمد

امروزه در تبلیغات رسانه‌ای غرب، حضرت عيسى7 را پيامبر صلح و مخالف با جنگ و ستيز معرفی می‌کنند، و با قرار دادن حضرت عيسى7 در مقابل پیامبر اعظم9 این مطلب را القاء می‌کنند که پیامبر اسلام9 پیامبر جنگ و خشونت و پیروانش گروهی تروریست می‌باشند[1] و کاریکاتورهای توهین‌آمیزی که در زمستان 1384ش در مطبوعات غربی منتشر شد مؤید این رویکرد مغرضانه می‌باشد[2].

شاید بهترین راه برای نشان‌دادن صلح‌‌طلبی یک نفر، شیوه و نوع برخورد او در میدان عمل باشد و در این نوشته برآنیم تا با بیان گوشه‌هایی از شیوه‌ برخورد پیامبر اعظم9 با دشمنان خود، نشان دهیم که اگر قرار باشد صلح طلب‌ترین چهره‌ عالم معرفی شود او کسی نیست جز پیامبراعظم حضرت‌ محمد9 که برترین الگو برای برقراری صلح بر پایه‌ عدالت است، هرچند حضرت ‌عيسى7 و سایر پیامبران الهی همگی پیامبران صلح و رحمت هستند.
شیوه برخورد پیامبر اعظم9 با دشمنان
1. پایان یافتن اغلب جنگ‌های پیامبر اعظم9 بدون خونریزی

رسول‌اکرم9 در طول عمر پربركتش حدود 28 جنگ بزرگ و كوچك را که بر ایشان تحمیل شد، فرماندهى كرد، که 17 جنگ یا به صلح انجامید و یا بدون درگیری به پایان رسید، که در تاریخ فرماندهان جنگ‌ها بی‌نظیر است و یکی از نشانه‌های صلح طلب بودن پیامبر اکرم9 می‌باشد. فقط 11 جنگ از 28 جنگ به درگیری انجامید و نکته‌ جالب اینجاست که در همه‌ این 11 مورد، موضع پیامبر اعظم9 و سپاه اسلام جنبه‌ دفاع از امت اسلامی داشت[3].

قرآن کریم به 9 غزوه پیامبر اعظم9 اشاره می‌کند (بدر، احد، خندق، حنين، حمراء الاسد، تبوك، بني نضير، فتح مكه و حديبيه) که فقط 4 غزوه به درگیری انجامید و حدیبیه هرچند در ابتدا با مختصری درگیری همراه بود، ولی نام جنگ به خود نگرفت و به صلح حدیبیه معروف گشت و فتح مکه که شاید بزرگ‌ترین فتح اسلام باشد، بدون‌ ریختن حتی یک قطره خون به انجام رسید.
2. برخورد با اسیران دشمن

در جوامع غیراسلامی برخورد با اسیران جنگی بسیار سخت و غیر انسانی بوده و در تاریخ جنگ‌های آن‌ها نشانی از عطوفت و مهربانی درمورد اسیران جنگی دیده نمی‌شود و در عوض انواع شکنجه‌ها اعم از بیگاری و بهره کشی، نگهداری در قفس، تحقیر دین و آیین و شخصیت آن‌ها، سوزاندن و قتل ناجوانمردانه و غیره را می‌توان در برخورد آن‌ها با اسیران جنگی مشاهده کرد، همان‌طور که در عصر حاضر نمونه‌های آن‌ها را در زندان ابوغریب و گوانتاناموی آمریکا دیدیم و اوج آن را می‌توان در جنگ‌های صلیبی مشاهده کرد که قطع اعضا و بریدن دست و پای اسیران جزیی از ورزش‌های تفریحی آن‌ها بود و فقط در یک مورد ده هزار مسلمان اسیر را در یک مسجد قتل عام کردند[4].

ولی برخورد با اسیران جنگی در اسلام، به ویژه شیوه‌ برخورد پیامبر اعظم9 با اسیران جنگی در تاریخ بی‌نظیر می‌باشد و بهترین الگو در این زمینه است، که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم.

ـ در جنگ بدر هفتاد نفر از سپاه دشمن به اسارت نیروهای اسلام درآمدند که بعد از مجازات دو تن از آن‌ها با اینکه بقیه نیز مستحق مجازات بودند، پیامبر اکرم9 به تقاضای مسلمانان از اُسرا تاوان گرفت و آن‌ها را آزاد کرد[5].

رسول اکرم9 بعد از فتح مكه و پيروزى كامل بر قريش خطاب به اهل مكه فرمودند: «اِذْهبُوا فَاَنْتُمُ الطُّلَقاءُ»[6] برويد كه شما آزاديد، و این در حالى بود كه اهل مكه و مشركان قريش در دوران اقامت پیامبر9 در مكه و بعد از هجرت، از هيچ اذيّت و آزاری عليه آن حضرت و مسلمانان كوتاهى نكردند، امّا آن حضرت با نهایت بزرگوارى از آنان درگذشت.

ـ به اصحابش می‌فرمود: اسيران را گرامى بدارید و ايشان نيز اسرا را در هنگام غذا، برخود مقدم می‌داشتند[7].

ـ پیامبر اکرم9 درباره‌ اُسراى بنى‌قريظه كه محكوم به قتل بودند، اجازه نداد در گرماى آفتاب روز تابستان نگهداری شوند[8].
3. آغازگر نبودن در جنگ

پیامبر اعظم9 هیچ گاه آغازگر جنگ نبود چنان که یکی از دستوراتی که قبل از جنگ بدر خطاب به سربازان اسلام صادر نمود این بود که شما آغازگر جنگ نباشید[9].

این در حالی است که همواره متجاوزین، آغازگری جنگ را یک برگ برنده و یکی از عوامل پیروزی می‌دانند ولی در مکتب پیامبراکرم9 آغازگری جنگ، یاغی‌گری بوده  و یاغی‌گری محکوم به شکست است.
4. اتمام حجت و دعوت به صلح قبل از جنگ

يكى از نشانه‌هاى بارز و روشن صلح‌طلب بودن پیامبر اکرم9 اتمام حجت و دعوت به صلح قبل از جنگ بود. به گواهى تاريخ، ايشان با سرسخت‌ترين دشمنان خود يعنى ابوسفيان روابط سياسى خود را قطع نكرد، او، يا فرستاده‌هاى او را به حضور مى‌پذيرفت، به نامه‌ها يا پيام‌هايش پاسخ می‌داد و درباره‌ مسائل سياسى نظامى با او گفتگو مى‌كرد، حتى در روزهاى جنگ نيز همين روش ادامه داشت. در جنگ احزاب با قبيله غطفان وارد گفتگو شد تا شايد آن‌ها را از جنگ منصرف كند. هنگام محاصره بنى‌قريظه پيوسته با آنان در حال گفتگو بود، شايد بتواند آن‌ها را وادار به تسليم كند و جنگى درنگيرد. چيزى كه باعث شد مكه بدون خونريزى گشوده شود، همين روحيه و شيوه‌ پیامبر9 بود. در جنگ بدر نیز رسول اکرم9 قبل از جنگ به آن‌ها پيشنهاد صلح كرد تا عذر و بهانه‌اى باقى نماند و نماينده‌اى به ميان آن‌ها فرستاد كه من دوست ندارم شما نخستين گروهى باشيد كه مورد حمله‌ ما قرار می‌گيريد، بعضى از سران قريش مايل بودند اين دستى را كه به عنوان صلح به سوى آن‌ها دراز شده بفشارند و صلح كنند، ولى باز ابوجهل مانع شد[10].
5. منع کشتار زنان، کودکان و افراد بی‌گناه

با نگاهی گذرا به جنگ‌های ثبت شده در تاریخ، کمتر جنگی را می‌توان مشاهده کرد که غیرنظامیان مورد اذیت و آزار قرار نگرفته باشند؛ ولی در اسلام و سنت پیامبراکرم9 همواره غیرنظامیان در امان می‌باشند و هیچ‌گونه تعدی نسبت به آنان صورت نمی‌گیرد و یکی از دستوراتی که پیامبراکرم9 قبل از هرگونه درگیری و جنگ با دشمنان صادر می‌فرمودند رعایت اصول اخلاقی بود چنانکه قرآن نیز از زیاده‌روی در جنگ نهی می‌کند و می‌فرماید:

(وَقَاتِلُواْ فِي‌سَبِيلِ‌اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَتَعْتَدُواْ إِنَّ‌اللّهَ لاَيُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ)[11]؛ «و در راه‌ خدا، با كساني‌ كه‌ با شما پيكار مي‌كنند، بجنگيد؛ و [از حدّ] تجاوز نكنيد، چرا كه‌ خدا تجاوزكاران‌ را دوست‌ نمي‌دارد».

پیامبراعظم9 در یکی از جنگ‌ها خطاب به سربازان اسلام می‌فرمایند: شما در این سفر به مردمی برخورد می‌کنید که در صومعه‌ها و پرستشگاه‌های خود سرگرم عبادت و از اجتماع برکنارند و به هیچ حزب و دسته‌ای بستگی ندارند هشیار باشید و هیچ‌گونه تعرضی نسبت به آن‌ها ننمایید، ایشان را نکشید و مزاحمشان نشوید، زنان و بانوان را که پرورش‌دهنده نسل آینده‌اند، به قتل نرسانید. کودکان و اطفال را از دم تیغ نگذرانید، درختی را که می‌تواند به حال جامعه سودمند باشد قطع نکنید. ساختمانی که موجب رفاه و آسایش مردم است، ویران نکنید[12].
6. گذشت و عدم انتقام در حال قدرت

یکی از ویژگی‌های برجسته‌ پیامبر اکرم9 و ائمه اطهار: بخشش و عدم انتقام‌جویی در حال قدرت است که فقط در کسانی یافت می‌شود که دارای روحی بزرگ و الهی داشته باشند. نمونه‌ بارز این ویژگی را در مورد رسول اکرم9 می‌توان در جریان جنگ احد مشاهده کرد، هنگامی که پیامبر اعظم9 بدن مثله شده عمویش حمزه را مشاهده نمود فرمود: هیچ وقت به این اندازه ناراحت نشده بودم و هیچ بدنی به اندازه بدن حمزه مرا بی‌تاب نکرد، حکایت شده که فرمود: اگر بر قریش پیروز شوم بدن هفتاد نفر از آن‌ها را مثله خواهم کرد که این آیه‌ شریفه نازل شد: (وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَاعُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ)؛ «و اگر (خواستيد) كيفر كنيد، پس همانند چيزى كه بدان مجازات شُديد، كيفر دهيد؛ و اگر شكيبايى كنيد، البته آن براى شكيبايان بهتر است»[13].

با نزول این آیه پیامبراکرم9 از تصمیم خود منصرف شد و نمونه‌ درخشانی از عفو و گذشت را به نمایش گذاشت[14].
7. عدم پیمان شکنی با دشمن

وفای به عهد و پیمان، یکی از اصول اخلاقی اسلام است و سنت تغییر‌ ناپذیر پیامبراکرم9 و ائمه‌اطهار: حتی در مقابل دشمن بود، هیچگاه رسول اکرم9 پیمانی را که با دشمن می‌بست نمی‌شکست؛ و حتی برخی از جنگ‌هایی که به ایشان تحمیل شد به علت پیمان‌شکنی دشمنان بود چنان که جنگ‌های پیامبر اعظم9 با یهودیان بنی‌قینقاع، بنی‌نضیر، بنی‌قریظه و خیبر، به علت پیمان‌شکنی آنان به وقوع پیوست[15].
نتیجه
آنچه بیان شد فقط نمونه‌هایی از منش و رفتار الهی پیامبر صلح و رحمت حضرت محمد9 بود که نشان می‌دهد تاریخ بشر کسی را صلح طلب‌تر از پیامبر اعظم9 سراغ ندارد و سیره نظامی پیامبر اکرم9 ظرفیت لازم برای تدوین قانونی بین‌المللی، برای رعایت اصول انسانی در جنگ‌ها و برقراری صلح بر پایه‌ عدالت را دارد از این‌رو لازم است اندیشمندان در تدوین این امر مهم همت گمارند.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. چنان که امام خمينى(قدّس سرّه) در اين باره می‌فرمايد:

آن‌ها كه خودشان را طرفدار حضرت عيسى جا زدند و ادعا می‌كنند كه حضرت مسيح فرموده است: «اگر كسى به شما سيلى زد آن طرف صورتتان را بگيريد تا سيلى بزند»، گرچه اين دروغ است، حضرت مسيح، پيغمبر بزرگ خدا چنین حرف غيرصحيحی نمی‌زند. اگر به مسيح مجال داده بودند، همان طورى كه موسى همراه با قوم خودش، با فراعنه عمل كرده بود، آن هم عمل می‌كرد، لكن مجال نداشت. (صحیفه نور، ج 19، ص 19).

[2]. ر.ک: خبرگزاری فارس و مهر.

[3]. اسلام و آیین نبرد، احمد حسینیا، ص 107 ـ 133.

[4]. اسلام و آیین نبرد، احمد حسینیا، ص 61 ـ 65.

[5]. تفسیر قمی، ج 1، ص 270.

[6]. تاريخ طبرى، ج 3، ص 61.

[7]. تفسير القرآن العظيم، ابن كثير الدمشقى، ج 4، ص 455.

[8]. آثار الحرب فی الفقه الاسلامی، ص 405.

[9]. تفسیر قمی، ج1، ص 262.

[10]. تفسیر نمونه، ج 7، ص 98.

[11]. بقره / 190.

[12]. اسلام و آیین نبرد، احمد حسینیا، ص 163.

[13]. نحل / 126.

[14]. تفسیر قمی، ج 1، ص 124.

[15]. اسلام و آیین نبرد، احمد حسینیا، ص 163.