- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ تعدادی از اسامی و القاب حضرت مهدی(عج) در قرآن و سایر کتب آسمانی را بیان کنید؟
- بازدید: 9248
پرسش:
تعدادی از اسامی و القاب حضرت مهدی(عج) در قرآن و سایر کتب آسمانی را بیان کنید؟
پاسخ:
هر انسانی را با 3 عنوان اسم، کنیه و لقب میتوان یاد کرد. اسم لفظی است که به وسیله آن شخص نامگذاری میشود و معرفی میگردد و غالباً در آن هیچ معنای دیگری غیر از اشاره بودن بر شخص مورد نظر منظور نمیگردد.
کنیه اسمی است که مزین به «ابن» یا «اب» یا «اُم» یا «اخ» یا «اُخت» باشد و به منظور تعظیم و تجلیل از فرد از کنیه استفاده میشود.
لقب نام دوم انسان است که در آن معنای مدح و ذم منظور میگردد به خلاف اسم عَلَم چنان چه گفته شد[1].
نام اصلی حضرت مهدی7 «محمد 7» میباشد و این نامی است که پیامبر اکرم9 برای ایشان انتخاب نموده است و در اخبار متعدد شیعه و سنی آمده است که رسول خدا فرمودند مهدی هم نام من است[2] و در حدیث لوح فاطمه که بسیاری از محدثین شیعه از جمله شیخ طوسی و شیخ مفید و شیخ صدوق و شیخ کلینی نقل کردهاند از ابوبصیر که امام صادق7 فرمودند پدرم7 به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: من با تو کاری دارم چه موقع برای تو آسانتر است که در خلوت از آن موضوع سؤال کنم؟ جابر عرض کرد هر زمان شما دوست داشته باشید، تا اینکه روزی با جابر تنها نشست و به او فرمود ای جابر به من گزارش بده از آن لوحی که در دست مادرم فاطمه3 مشاهده نمودی و درخشندگی عجیبی داشت... تا آنجا که گفت نام حضرت مهدی(عج) «ابوالقاسم محمد بن الحسن هو حجةالله القائم» ثبت و ضبط شده بود[3] همچنین در حدیثی مشهور از حضرت رسول9 وارد شده است که مهدی از فرزندان من است اسم او اسم من و کنیة او کنیه من است و شبیهترین مردم است به من از جهت خَلق و خُلق[4].
در قرآن به این اسم تصریح نشده است چنانچه اسامی یازده امام دیگر نیز بیان نشده است. البته در بر زبان آوردن این نام حضرت اختلاف است و بعضی از فقها طبق بعضی از روایات که دلالت بر منع بردن نام حضرت در دوران غیبت میکند بر زبان آوردن آن را حرام میدانند که در جای خود باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
کنیه حضرت مهدی7
کنیه حضرت مهدی7 به استناد روایات ابوالقاسم، ابوعبدالله، ابوجعفر، ابومحمد، ابوابراهیم، ابوالحسن، ابوبکر، ابوصالح و ابوتراب نقل شده است[5]. و در قرآن اشارهای به کنیه حضرت مهدی(عج) نشده است. القاب شریف حضرت مهدی(عج) که از قرآن و کتب سایر ادیان و روایات به دست میآید بسیار زیاد میباشد که هریک بیان گر یک ویژگی ممتاز و مدح و تعریف حضرت به حساب میآید. حاجی نوری در کتاب نجمالثاقب این القاب را جمع آوری کرده که بیش از صد و هشتاد لقب میباشد، که بعضی از آنها را از آیات قرآن و بعضی را از کتب دیگر ادیان و مذاهب و بعضی را هم از روایات و ادعیه برداشت نموده است[6] که دراین مجال چون اسامی و القاب حضرت در قرآن و سایر کتب ادیان را بررسی میکنیم به بعضی از این القاب اشاره میکنیم.
القاب حضرت در کتب مذهبی ادیان دیگر
«صاحب و حاشر» در صحف ابراهیم «قائم» در زبور سیزدهم «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم «ماشیع» مهدی بزرگ در تورات به لغت عبدانی «مهمید آخر» در انجیل «پسر انسان» در عهد جدید «فیروز» در کتاب اشعیای پیامبر «سروش ایزد» درزمزم زرتشت «پنده یزدان» در زند و پازند «لندیطارا» در هزار نامه هندیان «خسرو» در کتاب مجوس «پرویز» در کتاب برزین آذر فارسیان «منصور» در کتاب دید براهمه[7].
القاب حضرت مهدی در قرآنکریم
با توجّه به آنکه آیات متعددی پیرامون حضرت مهدی7 سخن گفته و مفسرین نیز به آن اعتراف دارند و در بخش آیات مهدویت به آن اشاره کردیم القاب متعددی را که حاکی از وجود آن صفات و القاب در حضرت مهدی دارد میتوان نام برد که بعضی از آنها را مختصراً توضیح میدهیم.
1. بقیه الله:
از مشهورترین القاب حضرت در قرآن است و به معنی بقیه و بازمانده خلفای خدا در زمین از انبیاء و اوصیاء میباشد. از حضرت امیرالمؤمنین7 پیرامون آیة بقیة الله خیرُ لکم ان کنتم مؤمنین (هود/86) سوال شد، که این بقیه چیست و کیست؟ حضرت فرمودند اولیای خدا بقیة اللهاند و مقصود مهدی7 است که در هنگام پایان پذیری این مهلت خواهد آمد و زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد آن گونه که از علم و جور مملو گشته است و از آیات و نشانههای او غیبت است و پنهان شدن، آن گاه که طغیان گسترش یابد و انتقام فرا رسد[8].
همچنین از حضرت صادق7 سوال شد آیا میشود به قائم آل محمد به عنوان امیرالمؤمنین سلام کرد؟ حضرت فرمودند: نه این اسمی است که خدا حضرت علی7 را به آن نامیده و قبل و بعد از او جز کافر به این نام نامیده نمیشود، راوی حدیث عرضه داشت فدای شما شوم پس به حضرتش چگونه باید سلام کرد؟ حضرت فرمود: باید گفت السلام علیک یا بقیة الله آن گاه آیه شریفه سوره هود را تلاوت فرمود که بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین، در دعای ندبه نیز میخوانیم این بقیةالله التی لاتخلو من العترة الهادیه[9].
البته چنانچه از اطلاق آیه قرآن و از متن زیارت جامعه کبیره[10] به دست میآید همه اهل بیت بلکه جمیع حجج الهی بقیةالله و باقی و به جا گذارده شده روی زمین برای هدایت بشر هستند امّا فرق حضرت مهدی با دیگر امامان آن است که بعد از هریک از ائمه دیگری میآمد و اگر بقیة الهی از دنیا میرفت بقیة الله دیگری به جا میماند ولی وجود مقدس صاحب الزمان بقیة الهی است که پس از او دیگر بقیّهای نیست و او آخرین بقیة الله است و با آمدن او دیگر بقیهای باقی نمانده است که بیاید[11].
2. خلیفة الله
به معنای جانشین خداوند است و جزء القاب حضرت مهدی(عج) شمرده شده است، حضرت مهدی همان خلیفه باقی ماندهای است که قرآن شریف نیز به او اشاره دارد که انی جاعل فی الارض خلیفه[12]. حضرت مهدی خلیفه خدا به مفهوم حقیقی است و معانی واژه خلیفه را دارا است خداوند او را جانشین پیامبر قرار داده و او برگزیده خدا است نه منتخب مردم و خداوند او را به خلافت انتخاب کرده است چنان چه در زیارت آل یاسین میخوانیم السلام علیک یا خلیفةالله و ناصر حقّه، و پیامبر اکرم هم فرمودند خروج میکند مهدی7 و بر سر او ابری است و در آن منادی ندا میکند این مهدی خلیفه الله او را پیروی کنید[13].
3. حجت الله:
حضرت مهدی7 یکی از محبّتهای الهی که به وسیله او غلبه و سلطنت بر خلائق پیدا میکند، چنان چه در قرآن میخوانیم: (قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ)؛ بگو: «پس فقط دليل رسا براى خداست. و اگر (بر فرض خدا) مىخواست، حتماً همه شما را (به اجبار) راهنمايى مىكرد.»
حکیمه خاتون، خواهر حضرت امام حسن عسکری7 میفرماید وقتی حضرت مهدی7 متولد شد آن جناب را به نزد برادرم حسن بن علی7 آوردم پس حضرت با دست شریفش روی پر نور او را مسح کرد و فرمود: سخن بگو ای حجةالله و بقیةالانبیاء و... نقش انگشتر آن حضرت نیز انّا الحجه الله و به روایتی انا حجه الله وخالصته میباشد[14].
4. منتظَر:
انتظار یکی از کلیدیترین واژههای مباحث مهدویت است که به فرموده رسول اکرم افضل اعمال امتی انتظار الفرج بهترین اعمال امت من انتظار فرج است[15] و حقیقت این انتظار عبارت است از ایمان استوار بر امامت و ولایت حضرت مهدی(عج) و امیدوار به ظهور مبارک آن واپسین حجت الهی و نگه داشتن ایمان و صبر و پایداری در برابر ناملایمات که جوهره انتظار را دربردارد و دعا برای تعجیل در فرج شریفش.
در قرآن میخوانیم: (فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ...)[16]
این انتظار و منتظر بودن انبوهی از مردم نسبت به چه چیزی است؟ آیا بدون منتظر معنا دارد. آیا عقل میپسندد که ما منتظر باشیم امّا کسی نباشد که منتظر او باشیم؟ پس این انتظار حقیقی و عشق سوزان و مقاومت بر سختیها تا صبح امید و ظهور منجی عالم موجب شده است لقب منتظر را برای حضرت مهدی7 به وجود بیاورد که ما منتظر و انتظار کشنده باشیم و او کسی باشد که انتظارش را میکشند. بنابراین یکی از القاب مشهور حضرت که از آیات قرآنی هم میتوان استفاده کرد منتظر بودن حضرت است و بسیاری در انتظار او به سر میبرند تا پس از اذن ظهور پیدا کردن او از طرف خداوند متعال به یاری او بشتابند و او را در فراهم ساختن زمینه تشکیل حکومت عدل الهی و برچیدن بساط ظلم و تباهی از سرتاسر عالم و برقراری صلح و امنیت واقعی که آرزوی همیشگی انسان در طول تاریخ بوده است، یاری کنند. شخصی از امامباقر7 از دلیل منتظر نامیدن حضرت مهدی7 سوال کرد؟ حضرت فرمودند: او را منتظر میگویند چرا که آن حضرت دوره غیبت بسیار طولانی خواهد داشت و پیروان مخلص او در طول این دوره با وجود سختیهای زیادی که دارد در انتظار ظهور او به سر خواهند برد و این در حالی است که بسیاری از افراد تردید کننده، قیام و ظهور او را منکر خواهند شد[17]. در دعای ندبه نیز این صفت اشاره شده است چنانچه میخوانیم این المنتظر لاقامة الاِمْتِ العوج[18] کجا است آن امامی که مردم به منظور برطرف ساختن اساس گژی و انحرافها در انتظار او به سر میبرند یا در زیارت صاحب الامر میخوانیم السلام علی القائم المنتظر والعدل المشتهر[19].
5. المضطر
یکی از لقبهای مشهور امام عصر مضطر است چنان چه امام صادق7 درباره تفسیر آیه (امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السوء)[20]. میفرمایند سوگند به خدا منظور از مضطر در این آیه قائم آل محمد9 است وقتی که در آخرالزمان ستم و بیداد و فساد در نتیجه سلطه پیدا کردن مستکبران وانحراف مردم از صراط مستقیم سرتاسر جهان را پرساخت آن حضرت در بین رکن و مقام دو رکعت نماز میخواند و آنگاه دست به دعا برداشته از خداوند تعجیل در فرج خود را میخواهد و پروردگار عالم نیز دعای او را اجابت نموده و به او اذن ظهور میدهد و به دنبال این واقعه مبارک آن حضرت به برکت امدادهای غیبی و هم چنین یاری انسانهای مؤمن و شجاع بساط ستم را از روی زمین برخواهد چید[21].
در بسیاری از ادعیه و روایات نیز حضرت مهدی با لقب مضطر یاد شده است چنان چه در دعای ندبه میخوانیم این المضطرّ الذی یجاب اذا دعی کجا است آن مضطری که چون دعا کند خواست او به اجابت میرسد.
و در فلسفه این لقب که چرا حضرت مضطر نامیده شده است باید گفت: امام معصوم به عنوان حجّت الهی در خیرخواهی به بندگان خدا و محبت به آنان از پدر و مادر به آنها مهربانتر است و کدام اضطرار از این سختتر است که کسی حجت خدا باشد و مسئولیت حفظ و تبلیغ و ترویج و حاکمیّت بخشی به همه احکام و ارزشهای الهی را بر عهده داشته باشد، امّا در شرایطی واقع شود که ببیند حکام جور از یک طرف و منافقان و انسانهای هواپرست از طرف دیگر احکام حیات بخش الهی را زیر پا میگذارند و بندگان خدا را از مسیر سعادت واقعی منحرف میسازند و آنها را به بیراهه سوق میدهند و او هیچ راهی برای نجات آنها ندارد جز آن که با اضطرار شدید از خداوند بخواهد که شرایطی فراهم کند تا بتواند داد مظلوم از ظالم بستاند و ارزشها را حاکم کند[22].
6. نور
یکی دیگر از القاب حضرت حجّت(عج) در قرآن نور است که حضرت امام صادق7 در تفسیر آیه (والله مستم نوره)[23] میفرمایند خدا به وسیله ولایت قائم و به ظهور آن حضرت این نور را به اتمام میرساند و همچنین مراد از نور ربّ در آیه و اشرقت الارض بنور ربّها روشن شدن زمین به نور آن حضرت است یا منظور از نور در آیه نور که میفرماید یهدی الله لنوره من یشاء حضرت مهدی7 است چنان چه جابربن عبدالله انصاری میگوید در مسجد کوفه داخل شدم در حالی که امیرالمؤمنین با انگشتان مبارک خود مینوشت و تبسم میکرد. عرض کردم یا امیرالمؤمنین چه چیز شما را به خنده آورده است؟ فرمود عجب دارم از آن که این آیه را میخواند ولی به حق به آن معرفت ندارد. گفتم کدام آیه فرمود الله نورالسموات و الارض[24] (که به آیه نور معروف است) که «مثل نوره کمشکوة» مشکوه حضرت محمد است «فیها مصباح» منم آن مصباح زجاجة الزجاجة حسن و حسین هستند «کانّها کوکب دُرّی» علی بن الحسین است و «یوقد من شجرة مبارکه» محمد بن علی است «زیتونه» جعفر بن محمد است «لاشرقیه» علی بن جعفر است و «لاغربیه» علی بن موسی الرضا است یکاد زیتها یعنی محمدبن علی است «لولم تمسه النار» علی بن محمد است «نور علی نور» حسن بن علی است و یهدی الله لنوره من یشاء قائم مهدی7 است[25].
7. حق
بر حق بودن حضرت حجّت هیچ جای شک و تردیدی نیست لذا امام باقر7 ذیل آیه خداوند در قرآن که میفرماید قل جاء الحق فرمودهاند حق حضرت مهدی7 است و خداوند به جهت تأکید بر این که حتماً خواهد آمد با لفظ ما فی جاء (آمده است) تعبیر فرمود، گویا که محقق شده است چنان چه در زیارت حضرت حجت میخوانیم السلام علی الحق الجدید[26].
8. ضُحی
یکی دیگر از القاب شریف حضرت مهدی7 در قرآن ضحی میباشد که در تفسیر آیه (والشمس وضحیها)[27] آمده است منظور از شمس (خورشید) رسول الله است و ضحای شمس (نور خورشید) قائم7 است و طبق بعضی از روایات ضحا و روشنائی خورشید خروج حضرت از پس پرده غیبت است و این مسلّم است که پرتو نور رسالت و شعاع خورشید نبوت توسط حضرت مهدی(عج) بر شرق و غرب عالم خواهد تابید[28].
9. ناقور
ناقور به معنای صوری است که در آن دمیده میشود و صدا از او خارج میشود، امام صادق7 در تفسیر آیه شریفه (فاذا نقر فی الناقور)[29] میفرمایند هرگاه خداوند اظهار امرش (حضرت حجت7) را اراده کرد در دلش میافکند آن گاه ظاهر میشود و خروج میکند به امر خداوند[30].
10. خنَّس
خُنّس به معنای سیّارهای است که برای آنها محل سیری مشخص است مانند مریخ، زهره و عطارد و یکی از القاب حضرت حجّت به شمار میرود چون او ستارهای است درخشان که سیر خود را میکند و زمانی پنهان میشود و به دور از دسترس است تا زمانی که خداوند بخواهد و آن ستاره بدرخشد چنان چه ام هانی میگوید حضرت امام محمد باقر7 را ملاقات کردم و از ایشان پیرامون آیه فلا اقسم بالخنّس سوال کردم حضرت فرمود: خنّس آن امامی است که پنهان میشود در زمان خود[31].
پینوشتها:
[1]. معارف و معاریف واژههای اسم و کنیه و لقب.
[2]. ملاحم الفتن سید بن طاوس، ص 74 یاتی علی الناس، ج 1، ص 35.
[3]. کمالالدین، ج1، ص 305 غیبت طوسی، ص 92 نجم الثاقب باب دوم و...
[4]. کمالالدین، ج2، ص 286 ینابیع الموده، ص 439، یاتی علیالناس، ج1، ص36، در کتاب سنن ابیداود، ج2، ص309، حدیث 4282 روایتی نقل شده که حضرت رسول9 فرمودند اسمه اسمی واسم ابیه اسم ابی، نام او همنام من است و نام پدرش نام پدر من است یعنی عبدالله و حال آنکه میدانیم نام پدر حضرت مهدی(عج) حسن بن علی7 بوده است و علی الظاهر این حدیث توسط بنیالعباس جعل شده است. زیرا دولت عباسی برای تائید سلطنت خود و تشویق مردم به بیعت با محمد بن عباس ملقب به مهدی عباسی که سومین خلیفه دولت عباسی است دست به هر کاری میزدند و یکی از آن حیلهها آن بود که منصور عباسی که نامش عبدالله بود فرزندش را محمد نامید و او را ملقب به مهدی نمود و از مردم برای او به عنوان جانشین خود بیعت میگرفت و طوری وانمود کرد که مهدی عباسی همان مهدی امت است که پیامبر وعده او را داده است و چون کنیه او با کنیه پیامبر فرق میکرد حدیث را تحریف کرد و گفت اصل حدیث این است که اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی چرا که نام پدر مهدی عباسی عبدالله بود و مؤید این نظریه آن است که این، حدیث در هیچ ترمذی و سنن ابن ماجه و مسند احمد، حنبل و... آمده ولی عبارت اسم ابیه اسم ابی نیامده و در کتب حدیثی شیعه نیز چنین حدیثی به چشم نمیخورد و با ادلّه قطعی و روایات متواتره دیگر که حضرت مهدی فرزند، حضرت امام، حسن عسکری7 است موافقت ندارد.
[5]. نجم الثاقب باب دوم، فرهنگ الفبائی مهدویت، ص 594.
[6]. نجم الثاقب باب دوم.
[7]. نجم الثاقب باب دوم، الزام الناصب، ج 1، ص 481، فرهنگ الفبائی مهدویت، ص 94.
[8]. بحارالانوار، ج 93، ص 106.
[9]. مفاتیح الجنان، ص 885 دعای ندبه.
[10]. در زیارت جامعه میخوانیم السلام علی الائمة الدعاة والقاده الهداة... واولی الامر وبقیة الله وخیرته مفاتیح الجنان زیارت جامعه کبیره.
[11]. فرهنگ الفبائی مهدویت، ص 172.
[12]. بقره، آیه 30.
[13]. بحارالانوار، ج 53، ص 11، فرهنگ الفبائی مهدویت، ص 304.
[14]. نجم الثاقب باب دوم، فرهنگ الفبائی مهدویت، ص 171.
[15]. کمال الدین، ج 1، ص 287.
[16]. اعراف 71 و یونس 102.
[17]. بحارالانوار، ج 51، ص 30 فرهنگ الفبائی مهدویت، ص 699.
[18]. مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
[19]. مفاتیح الجنان.
[20]. سوره نمل، آیه 62.
[21]. بحارالانوار، ج 51، آیه 48.
[22]. فرهنگ الفبائی مهدویت، ص 67.
[23]. صف/ 8.
[24]. سوره نور.
[25]. نجم الثاقب باب دوم.
[26]. نجم الثاقب باب دوم، فرهنگ الفبائی مهدویت، ص 280.
[27]. سوره شمس، آیه 1.
[28]. نجم الثاقب باب دوم.
[29]. سوره مدثر، آیه 8.
[30]. نجم الثاقب باب دوم.
[31]. همان.