- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ مقصود از علم در قرآن چیست و آیا علوم تجربی را شامل میشود؟
- بازدید: 2521
پرسش:
مقصود از علم در قرآن چیست و آیا علوم تجربی را شامل میشود؟
پاسخ:
درآمد
قرآنكريم بارها به علم و عالمان[1] توجه كرده و بيش از هفتصد بار ماده «علم» را به شكلهاي گوناگون به كار برده است و نشانههاي خدا را در طبيعت به آنان يادآوري نموده و بدينسان زمينه رشد علومتجربي را فراهم ساخته است (ادامه همين مقاله) كه از نظر تاريخ تمدن اسلامي حائز اهميت است.
و از طرف ديگر رشد علومتجربي در فهم و تفسير آيات قرآن تأثير مثبتي به جاي گذاشت تا آنجا كه «روش تفسير علمي» به وجود آمد[2] و در مواردي اعجاز علمي قرآن پديدار گشت[3]؛ كه مطالعه اين مطلب از نظر تفسير و علوم قرآن حائز اهميت است و از طرف سوم گاهي چالشهايي بين قرآن و علوم تجربي ادعا شده است كه نيازمند بحث است. هر چند كه اين چالشها با تأمل در آيات برطرف ميگردد و تعارض حقيقي بين قرآن و علم نيست (ادامه همين مقاله). با توجه به مطالب فوق بررسي رابطه قرآن و علوم تجربي از اهميّت ويژهاي برخوردار ميشود.
مفهومشناسي علم و تقسيمات آن
علم چيست؟
مفهوم لغوى كلمه «علم» و معادلهاى آن، مثل دانش و دانستن، روشن است[4] ولى «علم» معانى اصطلاحى مختلفى دارد كه ما براى روشن كردن مقصود خود، از اين كلمه، ناچاريم اشارات مختصرى به آنها بكنيم؛ واژه علم در اين موارد و معانى به كار مىرود:
1. اعتقاد يقينى مطابق با واقع، در برابر جهل بسيط و مركب.
2. مجموعه قضايايى كه مناسبتى بين آنها در نظر گرفته شود، هر چند قضاياى شخصى و خاص باشد مانند علم تاريخ (دانستن حوادث خاص تاريخى)، علم رجال و... .
3. مجموعه قضاياى كلّى كه محور خاصى براى آنها، لحاظ شده و هر كدام از آنها قابل صدق و انطباق بر موارد و مصاديق متعدد مىباشد، هر چند قضاياى اعتبارى و قرار دادى باشد، به اين معنا علوم غير حقيقى و قرار دادى مانند لغت دستور زبان هم، علم خوانده مىشود.
4. مجموعه قضاياى كلى حقيقى (غير قراردادى) كه داراى محور خاصى باشد و اين اصطلاح علومنظرى و عملى، از جمله الهيات و ما بعدالطبيعه را در برگيرد.
5. مجموعه قضاياى حقيقى كه از راه تجربه حسّى قابل اثبات باشد و اين همان اصطلاحى است كه پوزيتيويستها، به كار مىبرند و بر اساس آن، علوم و معارف غير تجربى را علم نمىشمارد: اين اصطلاح امروزه در سطح جهان رواج يافته و طبق آن، علم را در مقابل فلسفه قرار مىدهند[5].
هر چند جعل اصطلاح اشكال ندارد امّا اصطلاح اخير، به خاطر ديدگاه خاص پوزيتيويستها[6] در دايره معرفت يقينى و شناخت واقعى انسان است كه آن را محدود به امور حسى و تجربى مىپندارند و لذا انديشيدن، در ماوراى طبيعت را لغو و بىحاصل مىدانند[7].
6. در روايات اسلامى علم در معانى ديگرى از جمله معناى «نور» نيز به كار رفته است[8]. البته در اين نوشتار مقصود از علوم تجربي «مجموعه قضاياي حقيقي كه از راه تجربه حسي قابل اثبات است ميباشد كه تقسيمبنديهاي مختلفي دارد[9] و ما به تقسيمبندي علوم براساس روش، بسنده ميكنيم:
تقسيمبندي علوم براساس روش
در اين تقسيم، علوم، به چهار گروه تقسيم مىشود كه به اين شرح است:
الف: علومتجربى[10]: كه شامل دو قسم مىشود: اول: علوم طبيعى[11] مانند: فيزيك، شيمى، زيستشناسى و... دوم: علوم انسانى[12] مانند: جامعهشناسى، اقتصاد و... روش اين علوم، براساس مشاهده و تجربه حسى است.
ب: علوم عقلى: كه آن نيز شامل دو قسم مىشود:
اول: علوم منطق و رياضيات كه تا قبل از برتراند راسل، گمان مىشد رياضيات اصل منطق است ولى او اثبات كرد كه منطق، اصل رياضيات است.
دوم: علم راجع به واقع، يعنى فلسفه كه شامل فلسفههاى مضاف (مانند فلسفه اخلاق، فلسفه تاريخ و...) و فلسفههاى غيرمضاف (مانند متافيزيك يا امور عامه) مىشود.
ج: علوم نقلى: مانند علم تاريخ، لغت و... كه در آنها از نقل استفاده مىگردد (البته منظور در اينجا علوم تعبدى شرعى نيست) .
د: علوم شهودى: كه با علم حضورى، به دست مىآيد مانند: علوم پيامبران: و عرفا. شايد اين طبقهبندى، كاملترين تقسيم علوم باشد، كه تاكنون ارايه شده است.
منابع و روشهاى علمى كه در قرآن به آنها اشاره شده است:
قرآنكريم به روشهاى علمى يعنى چهار قسم علوم فوق و منابع مختلف علم اشاره كرده است؛ يعنى: گاهى به شيوه عقلى توجه كرده و انسانها را به خردورزى و تفكر فرا مىخواند و تشويق مىكند[13] و گاهى توجه انسان را به طبيعت جلب مىكند و او را به كيهانشناسى، طبيعتشناسى، انسانشناسى و... تشويق مىكند[14]. و گاهى توجه انسان را به عمق تاريخ جلب مىكند و داستانهاى عبرتآموز پيامبران و ملتهاى پيشين را بيان مىكند، و يا وقايع تاريخى صدر اسلام (همچون جنگها و...) را گزارش و ثبت مىكند[15] و گاهى از وحى و الهامات الهى به انسآنها سخن مىگويد[16] و علم الهى را كه از نزد خدا به برخى انسآنها مىرسد (= علم لدنى) گوشزد مىكند[17].
آرى، هر چند هدف قرآن بيان جزئيات تمام علوم بشرى نيست[18] اما مىتوان در قرآن اشاراتى به علوم مختلف يافت. به عبارت ديگر قرآن به روش تعقلى، تجربى، نقلى و شهودى توجه كرده است و نمونههايى از آنها را در قرآن يادآورى نموده است و همين توجه قرآن به روشها و منابع علوم، به معناى لزوم به كارگيرى اين منابع است.
كاربردهاى علم در قرآن
واژه «علم» در قرآن كريم به چند معنا به كار رفته است:
الف: علم به معناى خاص يعنى «الهيات»
قرآنكريم هدف آفرينش جهان را آگاهى انسان از «علم و قدرت الهى» معرفى مىكند[19]. يعنى آگاهى از صفات خدا را به عنوان علم اعلى و هدف خلقت برشمرده است و نيز در برخى آيات قرآن از علم «لدنى» يعنى دانشى كه خدا به انسان آموزش مىدهد سخن گفته شده است[20].
البته اين معناى از علم، از مصاديق مهم دانش، بلكه با فضيلتترين علم است چراكه ارزش هر علم به معلوماتى است كه انسان مىآموزد[21] و هنگامى كه معلومات يك علم آگاهى از صفات خداى متعال باشد، آن علم ارزش بيشترى دارد، چرا كه بهترين و با ارزشترين معلومات جهان را مىآموزد.
ب: علم به معناى عام
قرآن كريم مىفرمايد: (هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَايَعْلَمُونَ)[22]؛ «آيا كسانى كه مىدانند و كسانى كه نمىدانند برابرند». به نظر مىرسد مقصود از «علم» در اين آيه مطلق علم و دانش است كه شامل همه اقسام علم مفيد مىشود[23] و در آيه ديگر مىفرمايد: (يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ)[24]؛ (خدا كسانى از شما را كه ايمان آوردهاند و كسانى را كه به آنان دانش داده شده، به رتبههايى بالا مىبرد). در اين آيه نيز «ايمان و علم» به عنوان دو معيار جداگانه براى برترى افراد شمرده شده است. از اين جداسازى روشن مىشود كه خود «علم» موجب فضيلت افراد است و اين علم مقيد به الهيات نشده است پس مطلق است و شامل همه دانشمندان مىشود[25]. و در آيه ديگر مىفرمايد: (إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ)[26]؛ «از ميان بندگان خدا، فقط دانشوران از او هراس دارند».
در اين آيه نيز از دانشورانى ياد شده كه نشانههاى خدا را مىشناسند و عظمت و مقام او را درمىيابند از اينرو از نافرمانى او هراسناكند[27]، اما جالب اين است كه بخش قبلى آيه فوق و آيه قبل از آن سخن از نشانههاى خدا در صحنه طبيعت همچون نزول باران، رويش ميوههاى رنگارنگ، جادههاى كوهستانى رنگارنگ، انسانها، جنبندگان و دامها با رنگهاى مختلف است، سپس از دانشمندان فوقالذكر ياد مىشود. اين مطلب نشان مىدهد كه مقصود از علم دانشوران در اين آيه علوم طبيعى نيز هست، يعنى دانشمندانى كه از طبيعتشناسى به خداشناسى مىرسند[28].
پيشينه نگارش در مورد قرآن و علم
در مورد قرآن و علم در طول تاريخ اسلام چندگونه نگارش وجود داشته است:
الف: كتابهاي تفسير: گاهي ذيل آيات مربوط به طبيعت، كيهانشناسي و... مطالبي از علومتجربي آوردهاند، اين حركت بعد از نهضت ترجمه كتابهاي علمي يوناني، ايراني، سانسكريت و سرياني به عربي آغاز شد[29] و برخي از مفسران همچون طبرسي (م 548 ق) در مجمع البيان[30] و فخررازي (م 606 ق) در تفسير كبير[31] به مطالب علمي آيات قرآن پرداختند و اين حركت تا مفسران عصر حاضر ادامه دارد از جمله شيخ محمد عبده (1848ـ 1905م) در تفسير جزء عم[32] و رشيد رضا (1865ـ 1935م) در المنار[33] و طنطاوي جوهري (تولد 1862م) در الجواهر في تفسيرالقرآن[34] و سيد قطب (1906ـ1933م) في ظلال القرآن[35]، و ناصر مكارم شيرازي در تفسير نمونه[36] و تفاسير ديگر[37].
ب: كتابها اعجاز علمي قرآن: از زاويه خاص اعجاز به مباحث قرآن و علوم روز پرداختهاند و مطالبي بيان كردهاند.
از جمله عبدالعزيز اسماعيل در «معجزات القرآن في وصف الكائنات» (چاپ شده در 1954 قاهره) و محمد سامي محمد علي در «الاعجاز العلمي في القرآن الكريم» و نگارنده در «پژوهشي در اعجاز علمي قرآن» و...[38].
ج: كتابهايي كه به مباحث نظري رابطه قرآن و علم پرداختهاند: از جمله: الموافقات في اصول الاحكام، ابواسحاق شاطبي (م 790 ق) كه با مباني تفسير علمي به مخالفت پرداخته است و «التفسير العلمي في الميزان»، دكتر احمد عمر ابوحجر و «شناخت جريان علمينگري به قرآن»، فروغ پارسا، «درآمدي بر تفسير علمي قرآن» از نگارنده كه به مباحث رابطه، قلمرو، تعارضات علم و دين و راهحلهاي آنها، با رويكرد قرآني، پرداختهاند و نيز «تفسير علمي قرآن» دكتر ناصر رفيعي محمدي كه به تطور تاريخي مسأله توجه ويژه كرده است و نيز قرآن و علوم طبيعت، دكتر مهدي گلشني و نيز «القرآن والمنهج العلمي المعاصر»، المنشار عبدالحليم الجندي، و «قرآن و علم روز»، عبدالغني الخطيب، ترجمه دكتر اسدالله مبشري، و «مدخل الي موقف القرآن الكريم من العلم» عماد الدين خليل، العلم والدين مناهج ومفاهيم، احمد عروه، العلوم في القرآن محمد جميل الحبّال و مقداد مروي الجواري.
د: كتابهايي كه به مباحث تاريخي قرآن و علم پرداختهاند، يعني تأثيرات قرآن بر پيشرفت علوم را در طول تاريخ مسلمانان بررسي كردهاند، از جمله:
«كارنامه اسلام» دكتر عبدالحسين زرينكوب، كه به تأثيرات عام اسلام و خاص قرآن در تشويق علم و پيشرفت علوم پرداخته است. «الاسلام والهيئة» سيد هبةالدين شهرستاني، «قرآن در اسلام» محمد حسين طباطبايي كه به تأثيرات قرآن در پيدايش و رشد علوم اسلامي و تجربي و عقلي توجه داده است.
«اسلام و هيئت» ترجمه سيدهادي خسروشاهي و «علوم اسلامي و نقش آن در تحول علمي جهان» آلدو ميهلي، ترجمه محمدرضا شجاع رضوي و دكتر اسدالله علوي، «تاريخ التمدن الاسلامي» جرجي زيدان و «شيعه پايهگذار علوم اسلامي» سيد حسن صدر و «پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران» علياكبر ولايتي «و علل پيشرفت و انحطاط مسلمين» زينالعابدين قرباني كه در ضمن مباحث به تأثيرات قرآن در پيشرفت تمدن اسلامي و علوم بشري اشاره كردهاند.
هـ : كتابهايي كه به رابطه قرآن با علم تجربي خاصي پرداختهاند، يا موضوع مشخص بين رشتهاي را در حوزه قرآن و علم دنبال كردهاند، از جمله:
«الكون والارض والانسان في القرآن العظيم» عبدالحميد اعرابي، «قرآن و گياهخواري» جمشيد ايمانيراد، «باد و باران در قرآن» مهدي بازرگان، «هفت آسمان» محمدباقر بهبودي، «خلق الانسان بين الطب والقرآن» محمد علي الباي، «تكامل در قرآن» علي مشكيني، «قرآن و روانشناسي» محمد عثمان نجاتي، «الالوان في القرآن الكريم» عبدالمنعم الهاشمي.
[1]. زمر/ 9.
[2]. ر. ك: درآمدی بر تفسیر علمي قرآن، محمد علی رضایی اصفهانی، انتشارات اسوه.
[3]. ر. ك: پژوهشی در اعجاز علمي قرآن، محمد علی رضایی اصفهانی، انتشارات پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن.
[4]. منطقيين علم را: حصول صورة الشىء عند العقل (حاصل شدن صورت چيزى در ذهن انسان) مىدانند چنانچه مرحوم مظفر در مقدمه كتاب المنطق مىگويد. ولى فلاسفه آن را به علم حصولى و حضورى تقسيم مىكنند و بحث ما در علم حصولى است كه همان معناى منطقى علم است، هر چند در اين زمينه فلاسفه غرب سخنان ديگرى دارند كه در خلال بحث به آنها اشاره خواهد شد.
[5]. علم در نظر آنان مطابق با كلمه Science است.
Positivisme .[6] مكتبى كه توسط آگوست كنت (Auguste Conte1798ـ1857 م) بنياد نهاده شد و ريشه او در اصالت حس هيوم بود كه معرفت بشر را، محدود به تجربه حسى مىداند.
[7]. آموزش فلسفه، استاد مصباح يزدى، ج 1، ص 61، با تلخيص.
[8]. عن الصادق7: «ليس العلم بالتعلّم انّما هو نور يقع فى قلب من يريد اللَّه تبارك وتعالى اَن يهديه...»؛ بحارالانوار، ج 1، ص 225.
[9]. ر. ك: احصاء العلوم، فارابي، ص 111ـ120، آموزش فلسفه، مصباح يزدي، محمدتقي، ج 1، ص 61، مباني فلسفه، سياسي، علياكبر، ص 212 و 253 و مباني اقتصاد اسلامي، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، ص 9 و درآمدي بر تفسير علمي قرآن، رضايي اصفهاني، محمدعلي، ص 151.
[10]. همانها.
[11]. همانها.
[12]. همانها.
[13]. در مورد تعقل ر. ك: بقره/ 73 و 242، يوسف/ 2، انبياء/ 10، مومنون/ 80، زخرف/ 3 و در مورد تفكر ر. ك: بقره/ 219، روم/ 8، آلعمران/ 191، نحل/ 44، حشر/ 21 و... .
[14]. ر. ك: آيات سوره رعد/ 2 به بعد، حج/ 5، مومنون/ 12 ـ 21، نحل/ 3 ـ 17 و... .
[15]. ر. ك: سوره انبياء، يونس، يوسف و كهف و... .
[16]. شورى / 51، مومنون / 27 و طه / 38.
[17]. (وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْماً)؛ كهف / 65.
[18]. در مباحث بعدى در اين مورد توضيحات بيشترى خواهد آمد.
[19]. طلاق / 12.
[20]. (وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْماً)؛ كهف / 65.
[21]. همانطور كه از امام على7 حكايت شده: «قيمة كل امرء ما يعلمه» ارزش هر كس به چيزى است كه مىداند، محجة البيضاء، فيض كاشانى، ج 1، ص 26.
[22]. زمر/ 9.
[23]. صاحب تفسير نمونه آيه را از جهت نابرابرى مطلق مىداند. (ج 19، ص 393) و علامه طباطبايي; نيز علم در آيه را مطلق مىداند ليكن با توجه به مورد آيه آن را منطبق بر علم به خدا مىكند (ج 17، ص 257) و ذيل آيه نيز احاديثى از امام باقر7 حكايت شده كه مقصود از دانايان در اين آيه اهلبيت: هستند (صافى، ج 4، ص 316) ولى مفسران اينگونه احاديث را حمل بر بيان مصداق كامل كردهاند وگرنه آيه شامل همه دانايان مىشود. ر. ك: الميزان و اطيب البيان ذيل آيه.
[24]. مجادله / 11.
[25]. علامه طباطبايي; بر آن است كه آيه مومنان را به دو قسم عالم و غيرعالم تقسيم مىكند پس آيه مىفرمايد علماى با ايمان دو درجه برترى دارند و مومنان يك درجه (الميزان، ج 11، ص 216) ولى آيتاللَّه مكارم شيرازى مىنويسند: گرچه آيه در مورد خاصى نازل شده ولى با اين حال مفهوم عامى دارد و نشان مىدهد آنچه مقام آدمى را نزد خدا بالا مىبرد، دو چيز است:
1) ايمان؛ 2) علم؛ «نمونه، ج 23، ص 438».
[26]. فاطر/ 28.
[27]. مقصود از خشيت «ترس از مسئوليت توام با درك عظمت مقام پروردگار است». (نمونه، ج 18، ص 245).
[28]. آيتاللَّه مكارم شيرازى پس از بيان ارتباط اين بخش آيه 28، فاطر با بخشهاى قبلى و آيات قبل، و لزوم مسئوليتپذيرى دانشمندان مىنويسند: «عالمان در منطق قرآن كسانى نيستند كه مغزشان صندوقچه آراء و افكار اين و آن و انباشته از قوانين و فرمولهاى علما جهان و زبانشان گوياى اين مسائل و محل زندگىشان مدارس و دانشگاهها و كتابخانههاست. بلكه علما آن گروه از صاحبنظران و دانشمندانند كه نور علم و دانش تمام وجودشان را به نور خدا و ايمان و تقوا روشن ساخته، و نسبت به وظائفشان سخت احساس مسئوليت مىكنند و از همه پاىبندترند. (نمونه، ج 18، ص 245)، البته علامه طباطبايى; بر آن است كه مقصود از علما در اينجا عالمان بالله هستند. (الميزان، ج 17، ص 43).
[29]. از سال 125 ق به بعد كتابهاي علمي به عربي ترجمه شد و نهضت ترجمه در زمينه نجوم، شيمي (كيميا) طب، هندرسه و ... آغاز شد، ابن نديم در «الفهرست» و قفطي در «تاريخ الحكما» نام مترجمان را ميبرند و نيز «تاريخ التمدن الاسلامي»، جرجي زيدان (ج 3، ص 154 ـ 155) و «تاريخ علوم عقلي در ايران» دكتر صفا به اين مساله پرداختهاند.
[30]. ر. ك: ذيل بقره / 29 و ... .
[31]. ر. ك: ذيل بقره / 22 و 29 و 164 و اعراف / 54 و... .
[32]. ر. ك: ذيل شمس / 5، و ذيل سوره فيل و ... .
[33]. ر. ك: ذيل بقره / 243 و 260 و ... .
[34]. ر. ك: ذيل بقره / 67 ـ 72 و ... .
[35]. ر. ك: ذيل مؤمنون / 12 و فرقان / 2.
[36]. ر. ك: نمونه، ج 27، ص 440 و ج 5، ص 387 و ج 18، ص 466 و... .
[37]. ر. ك: «درآمدي بر تفسير علمي قرآن» از دكتر محمدعلی رضايی اصفهانی كه فهرست 208 كتاب را در كتابشناسي تفسير علمي قرآن ارائه ميكند.
[38]. ر. ك: پژوهشی در اعجاز علمي قرآن، دكتر محمدعلی رضايی اصفهانی، انتشارات پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن.