پرسش:

آیا در قرآن اعجاز علمي ‌وجود دارد؟ با ذکر آیات توضیح دهید.

˜پاسخ:

يكى از ابعاد اعجاز قرآن، بعد علمى آن است، مقصود از علم[1] در اين‌جا علوم تجربى[2] اعم از علوم طبيعى[3] (مانند فيزيك، شيمى، زيست‏شناسى) و علوم انسانى[4] (مانند جامعه‏شناسى و...) است، يعنى علومى كه بر اساس روش مشاهده و تجربه حسّى پايه‏گذارى شده است در برابر علوم عقلى، نقلى و شهودى[5].
معناى اعجاز علمى قرآن

مقصود از اعجاز علمى قرآن آن است كه آياتى در قرآن وجود دارد كه نوعى رازگويى علمى است يعنى مطلبى علمى را كه قبل از نزول آيه كسى از آن اطلاع نداشته بيان مى‏كند، بطورى كه مدت‏ها بعد از نزول آيه آن مطلب علمى توسط دانشمندان علوم تجربى كشف مى‏شود و اين مطلب علمى به طورى است كه با وسايل عادى كه در اختيار بشر عصر نزول بوده، قابل اكتساب نباشد.

 پس اگر قرآن در مورد مطلبى علمى خبر دهد كه در كتاب‏هاى آسمانى گذشته بدان اشاره شده و يا در مراكز علمى يونان، ايران و... در لابلاى كتاب‏هاى علمى و آرای دانشمندان آمده است و احتمال مى‏رود كه از راهى به محيط حجاز عصر نزول راه يافته است و يا مطلبى بوده كه به طور طبيعى با وسايل آن زمان و يا بصورت غريزى قابل فهم بوده است، اين امور معجزه علمى به شمار نمى‏آيد[6].
ارتباط اعجاز علمى قرآن با مقوله‏هاى همگون

مبحث اعجاز علمى قرآن از جهتى زير مجموعه بحث اعجاز قرآن و از جهت ديگر زير مجموعه تفسير علمى قرآن است[7] از اين‌رو با مبانى اتخاذ شده در تفسير علمى قرآن ارتباطى وثيق دارد، يعنى در آن‌جا روشن مى‏شود كه هدف اصلى قرآن هدايت انسان به سوى خداست و اشارات علمى قرآن از اهداف فرعى آن است كه در راه خداشناسى و معادشناسى از آن‌ها استفاده شده است[8] و موجب تحريك حسّ كنجكاوى بشر و توجه او به دانش و رشد علوم در بين مسلمانان شد.

و نيز در مبحث تفسير علمى روشن مى‏شود كه همه علوم بشرى در ظواهر قرآن موجود نيست تا بخواهيم آن‌ها را از قرآن استخراج كنيم و تحميل نظريه‏هاى علمى بر قرآن جايز نيست بلكه نوعى تفسير به رأى و حرام است پس فقط مى‏توانيم از شيوه استخدام علوم در فهم و تفسير بهتر آيات قرآن استفاده كنيم[9] كه اين مطلب در برخى موارد اثبات‌گر اعجاز علمى قرآن نيز هست و نيز در آن‌جا بيان مى‏شود كه مفسر نمى‏تواند قرآن را بر هر نظريه علمى تطبيق كند و قرآن را تابع علوم متغير سازد، بلكه در تفسير علمى و اعجاز علمى از علوم قطعى تجربه استفاده مى‏شود، يعنى گزاره‏هاى علمى كه به حد بداهت حسّى رسيده باشد (مثل نيروى جاذبه) يا بوسيله دليل عقلى پشتيبانى شود[10].
تاريخچه

هر چند كه تفسير علمى قرآن عمرى دراز دارد و از قرن سوم و چهارم هجرى قمرى در آثار مكتوب بوعلى‌سينا (370 ـ 438 ق) ديده مى‏شود[11] و با فراز و نشيب‏هايى تا قرن حاضر ادامه يافته است اما مبحث اعجاز علمى قران كه از دل تفسير علمى متولد شد، عمرى كوتاه دارد، يعنى در قرن اخير (قرن 20 م، 14 و 15 هـ . ق) مورد توجه مسلمانان و غير مسلمانان قرار گرفته است و بسيارى از دانشمندان مسلمان در اين مورد كتاب‏ها نوشته‏اند و ادعاى اعجاز علمى كرده‏اند از جمله:

عبدالعزيز اسماعيل در معجزات القرآن فى وصف الكائنات، (چاپ شده در 1954 قاهره)

يداللَّه نيازمند شيرازى در اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى.

دكتر پاك‏نژاد در اولين دانشگاه و آخرين پيامبر.

سيد هبةالدين شهرستانى در اسلام و هيئت.

محمد سامى محمد على در الاعجاز العلمى فى القرآن الكريم.

محمد كامل عبدالصمد، در الاعجاز العلمى فى الاسلام (القرآن الكريم)

عبدالرزاق نوفل در القرآن و العلم الحديث.

احمد محمد سليمان در القرآن و العلم.

در تفاسير عصر حاضر، تفسير نمونه به صورت گسترده به موارد اعجاز علمى قرآن اشاره كرده است. از جمله موارد واژه صمد (ج 27، ص 440) واژه‌ لطيف (ج 5، ص6 ـ387) آتش درون شاخه‏هاى سبز (ج 18، ص‏6 ـ 464) وجود كرات آسمانى در آسمان دنيا (ج19، ص17ـ16) كوه‌ها همچون ميخ زمين (ج 11، ص 183) نيروهاى جاذبه (ج 17، ص 29).

احمد عمر ابوحجر در رساله دكتراى خود كه تحت عنوان «التفسير العلمى فى الميزان» (دارالقتيبه، بيروت 411 ق) منتشر شد اعجاز علمى را مطرح كرده است[12].

و نگارنده در كتاب درآمدى بر تفسير علمى قرآن (نشر 1375 هـ. ش) اعجاز علمى قرآن را يكى از نتايج تفسير علمى برشمرده[13] و در كتاب پژوهشى در اعجاز علمى قرآن (نشر1380 هـ . ش) به نقد و بررسى مواردى پرداخته كه در مورد آيات قرآن ادعاى اعجاز علمى شده بود. در ميان خاورشناسان، «دكتر موريس بوكاى» در كتاب «مقايسه‏اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم» از كسانى است كه رويكردى مثبت به اشارات علمى قرآن داشته است و در برخى موارد به صراحت اذعان داشته كه قرآن مطالب علمى را بيان كرده كه تا قرن‏ها بعد براى انسان ناشناخته بوده است[14].

پرسش اساسى كه مخالفان اعجاز علمى قرآن مطرح كرده‏اند آن است كه آيا انطباق آيات قرآن با يافته‏هاى جديد علوم تجربى، اثباتگر اعجاز علمى قرآن است؟ دكتر عمر ابوحجر نوشته است كه در اين ملازمه چند اشكال وجود دارد:

الف: اين بعد اعجاز قرآن را فقط اهل علم و متخصصين علوم تجربى در مى‏يابند در حالى كه قرآن معجزه‏اى براى همه افراد است.

ب: تحدّى قرآن در مورد هر يك از سوره‏هاى قرآن است[15] در حالى كه مطالب و اشارات علمى قرآن در همه سوره‏ها وجود ندارد، پس اگر اعجاز علمى قرآن را بپذيريم نمى‏توانيم به تمام سوره‏ها تحدّى كنيم و آن‌ها را معجزه بدانيم بلكه فقط سوره‏هايى معجزه خواهد بود كه اشارات علمى اعجازآميز داشته باشد.

ج: در مقوله اعجاز علمى، بحث اعجاز قرآن با علم تفسير مخلوط شده است، چون هدف علم تفسير بيان معانى الفاظ و جملات است ولى هدف اعجاز، دليل آوردن بر صدق سخنان پيامبر9 است و اين دو با هم ربطى ندارد.

د: اينكه برخى مطالب علمى قرآن با اكتشافات جديد مطابق است، ثابت مى‏كند كه قرآن را يك نفر انسان عادى بيان نكرده است بلكه از طرف خداى داناى به حقايق نازل شده است ولى اين مطلب ثابت نمى‏كند كه قرآن معجزه است چون تورات و انجيل اصلى هم از طرف خدا نازل شده است ولى معجزه نبود. بلكه اعجاز قرآن در مورد اعجاز بيانى و ادبى قرآن است كه كسى مثل آن را نمى‏توانست و نمى‏تواند بياورد[16] ولى برخى محققان با پذيرش اين نكته كه انطباق قرآن با علوم تجربى اثباتگر اعجاز علمى قرآن است به اشكالات عمر ابو حجر پاسخ داده‏اند كه:

اشكال اول به ابعاد ديگر اعجاز قرآن نيز وارد است براى مثال اعجاز ادبى قرآن را افراد اديب و متخصص به خوبى متوجه مى‏شوند و مردم عادى ملت‏هاى غير عرب متوجه نمى‏شوند، ولى اين مطلب دليل بى‏اعتبار شدن اعجاز ادبى يا علمى قرآن نمى‏شود.

اما در مورد اشكال دوم پاسخ داده‏اند كه:

اولاً: اعجاز علمى قرآن در برخى سوره‏ها براى ما آشكار شده و در برخى سوره‏ها آشكار نشده است و روشن نشدن آن‌ها دليل بر عدم اعجاز علمى آن سوره‏ها نيست، چون ممكن است اعجاز علمى آن‌ها بعداً روشن شود.

ثانياً: مدعيان اعجاز علمى نمى‏گويند كه تك‏تك سوره‏هاى قرآن اعجاز علمى دارد بلكه مى‏گويند: اعجاز قرآن جهات مختلف (ادبى‌، علمى، قوانين عالى و...) دارد و لازم نيست هر سوره‌ قرآن از همه جهات معجزه باشد، بلكه از يك جهت هم كه معجزه باشد كافى است و تحدّى قرآن صحيح است، بنابراين اگر اعجاز علمى در برخى سوره‏ها تحقق يافت زيانى به تحدّى نمى‏زند.

اما در مورد اشكال سوم توضيح داده‏اند كه تفسير علمى قرآن با اهداف مختلفى انجام مى‏گيرد:

گاهى هدف آن روشن كردن معانى و مقاصد آيات است كه اين همان تفسير اصطلاحى است و گاهى هدف آن اثبات اعجاز قرآن است و گاهى هدف تفسير علمى، اثبات نظرات انحرافى يا تحميل رأى بر قرآن يا اثبات اين نكته است كه همه علوم در قرآن وجود دارد كه اين امور سوء فهم و سوء استفاده از تفسير علمى و موجب بدبينى به آن است.

بنابراين اعجاز علمى قرآن در راستاى تفسير و يكى از اهداف فرعى آن است اما در مورد اشكال چهارم پاسخ داده شده كه قرآن در چهارده قرن قبل مطالب علمى را آورده كه دانشمندان علوم‌تجربى قرن‏ها بعد آن‌ها را كشف كرده‏اند، اين مطلب دو چيز را نشان مى‏دهد:

نخست آنكه اين قرآن، كلام يك انسان معمولى نيست بلكه از ماوراى انسان (يعنى خدا) القا شده است. (و اين مطلبى است كه اشكال كننده هم قبول داشت.)

دوم اينكه انسان‌هاى عادى در عصر نزول نمى‏توانستند اين مطالب علمى را بياورد، همانطور كه الآن هم يك انسان عادى نمى‏تواند مطالب علوم تجربى چند قرن بعد را بياورد، پس قرآن معجزه است. چون ديگران از آوردن مثل آن (در بُعد علمى) عاجز بوده‏اند. البته اين مسأله همچون اخبار غيبى اعجازآميز است كه پس از وقوع خبر در خارج، اعجاز آن نقلى مى‏شود؛ بنابراين بين تورات و انجيل با قرآن تفاوت هست چون قرآن هم كلام خداست و هم معجزه پيامبر9 است اما تورات و انجيل اصلى فقط كلام خدا بوده ولى معجزه و دليل صدق موسى7 و عيسى7 چيز ديگرى بوده است[17].
موارد اعجاز علمى در قرآن

در مورد اعجاز علمى قرآن افراط و تفريط شده است يعنى برخى افراد اعجاز علمى قرآن را بطور كلى منكر شده‏اند (همانطور كه گذشت) و برخى افراد در آيات زيادى ادعاى اعجاز علمى كرده‏اند، كه برخى از اين موارد قابل قبول است اما برخى موارد قابل نقد و صاحبنظران رد كرده‏اند. اينك در اين‌جا موارد ادعاى اعجاز علمى در قرآن را بررسى مى‏كنيم:

 اول: مواردى كه ادعاى اعجاز علمى شده و قابل دفاع شمرده شده است:

1ـ نيروى جاذبه

در دو آيه قرآن (رعد/2 و لقمان/10 (ـ رَفَعَ ـ خَلَقَ السَّماوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا)) بيان شده كه خدا آسمآن‌ها را بدون ستون ديدنى برافراشته است[18].

برخى دانشمندان و مفسران همچون آيت اللَّه مكارم شيرازى (نمونه،
ج 17، ص 29 و ج10، ص 110ـ111 و پيام قرآن، ج 8، ص 146 و آيت اللَّه حسين نورى (دانش عصر فضا، ص 55 ـ 56) آيات فوق را اشاره به نيروى جاذبه و اعجاز علمى قرآن دانسته‏اند، چرا كه نيروى جاذبه توسط ابوريحان بيرونى (440 ق)[19] و طبق مشهور توسط نيوتن (1643ـ727 م) در قرن هفدهم ميلادى كشف شد[20] سپس اشاره قرآن به ستون‏هاى نامريى بين كرات آسمانى نوعى رازگويى علمى قرآن است.

البته برخى از صاحبنظران نيز آيات فوق را اشاره‏اى به نيروى جاذبه دانسته‏اند اما ادعاى اعجاز علمى نكرده‏اند[21] و برخى دانشمندان نيز آيات ديگر قرآن (مرسلات/25 و فاطر/41) را اشاره‏اى به نيروى جاذبه دانسته‏اند ولى ادعاى اعجاز علمى در آن مورد نكرده‏اند[22]. با توجه به اينكه واژه «عمد» جمع و به معناى «ستون‏ها» است ممكن است نيروى‌ جاذبه يكى از مصاديق آيه باشد يعنى احتمال دارد نيروها (=ستون‏ها)ى متعددى بين كرات آسمانى وجود داشته باشد كه هنوز كشف نشده باشد.

 البته پذيرش اينكه آيات (رعد/2 و لقمان/10) بر نيروى جاذبه دلالت كند متوقف بر آن است كه واژه «سماوات» به معناى كرات آسمانى باشد. چون اين واژه در قرآن داراى معانى متعدد (مثل: جهت بالا، جوّ زمين، كرات آسمانى، آسمان معنوى و...)[23] است، ولى در اين‌جا مى‏توان ادعا كرد كه كرات آسمانى مى‏تواند از مصاديق آيات فوق باشد.

بنابراين برخى محققان برآنند كه مى‏توان گفت كه: آيات (رعد/2 و لقمان/10) به نيروى جاذبه اشاره دارد و با توجه به عدم آگاهى مردم و دانشمندان عصر نزول قرآن، از نيروى جاذبه، عظمت بيانات قرآن و رازگويى و اعجاز علمى آن در اين مورد روشن مى‏شود[24].

2 ـ حركت‏هاى خورشيد

قرآن در آيات متعددى (يس /40 ـ 37، انبياء/ 33، رعد/ 2، فاطر/ 13، زمر/ 5 ، لقمان/ 29 و ابراهيم/ 33) به حركت‏هاى خورشيد اشاره كرده و برخى صاحبنظران اين آيات را اعجاز علمى قرآن دانسته‏اند چرا كه به حركت‏هاى مختلف است، خورشيد اشاره دارد كه بر خلاف تصورات رايج در محافل علمى عصر نزول بوده است. آنان آيات فوق را اشاره به حركت‏هاى زير مى‏دانند:

 الف: حركت انتقالى مستقيم خورشيد درون كهكشان راه شيرى، يعنى حركت طولى خورشيد به سمت معين يا ستاره‏اى دور دست[25]. البته در اين تفسير (وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا)[26]؛ «لام» به معناى «الى» (= به سوى) و «مستقر» اسم مكان مى‏باشد[27].

 البته مفسران و صاحبنظران متعددى اين حركت خورشيد را از قرآن برداشت كرده‏اند[28] اما گودرز نجفى آن را اعجاز علمى قرآن دانسته است. چرا كه اخترشناسان جديد همچون كوپر نيك (1544 م) و كپلر (1650 م) و گاليله بر آن بودند كه خورشيد ثابت ايستاده است[29] و حتى در ادعانامه‏اى كه عليه گاليله در دادگاه قرائت شد او را متهم به اعتقاد به سكون خورشيد كردند. (كه بر خلاف گفته كتاب مقدس بود كه مى‏گفت: (خورشيد) مثل پهلوان از دويدن در ميدان شادى مى‏كند.)[30] و گاليله حاضر نشد حركت خورشيد را بپذيرد[31].  ولى در سال‌هاى بعد كشف شد كه خورشيد نيز داراى حركت‏هاى واقعى متعدد (حركت انتقالى، وضعى، درونى) است، چون كه «فلك» به معناى مجراى كرات آسمانى[32] يا مسير دورانى آن‌ها اطلاق مى‏شود[33]، يعنى كرات آسمانى در مسيرى دورانى شناورند[34].

 البته اين مطلب قرآن (حركت خورشيد بر مدار) بر خلاف ديدگاه هيئت بطلميوسى[35] است كه در عصر نزول در محافل علمى رايج بوده و تا هفده قرن بر فكر بشر سايه افكنده بود. براساس هيئت قديم افلاك حركت مى‏كنند و ستارگان در فلك ثابت هستند ولى از آيه استفاده مى‏شود كه خورشيد حركت دورانى دارد و مدارى شناور است.  برخى از دانشمندان به مطالب فوق تصريح كرده‏اند[36] و آيت اللَّه مكارم شيرازى در نمونه (ج 18، ص 6ـ389) اين مطالب را اعجاز علمى قرآن مى‏داند.

ب: حركت وضعى خورشيد، يعنى خورشيد به دور خود مى‏چرخد و در قرارگاه خود جريان دارد. (وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا)[37]؛ البته اين معنا بنا بر اين است كه «لام» به معناى «فى» (= در) باشد و «مستقر» به معناى اسم مكان باشد.

 برخى صاحبنظران همين معنا را از آيات برداشت كرده‏اند[38] و احمد محمد سليمان در القرآن والعلم (ص 5 ـ36) اين مطلب را اعجاز علمى قرآن شمرده است. چرا كه حركت وضعى خورشيد از مطالبى است كه در عصر نزول كشف نشده بود.

 ج: ادامه حيات خورشيد تا زمان معين، يعنى خورشيد بر اثر انفجارات هسته‏اى و سوخت مواد درونى آن تا چند ميليارد سال ديگر عمرش به پايان مى‏رسد[39]؛ از اين‌رو برخى مفسران (كُلٌّ يَجْرِي لاَِجَلٍ مُسَمّىً)[40] را اشاره به همين مطلب علمى دانسته‏اند[41].

د: حركات درونى خروشيد، يعنى خورشيد دائماً انفجارات هسته‏اى صورت مى‏گيرد تا انرژى نور و گرما توليد كند و همين انفجارات باعث زير و رو شدن مواد مذاب داخل خورشيد مى‏شود كه گاهى تا كيلومترها پرتاب مى‏شود[42].

برخى محققان از تعبير «تجرى» به معناى جريان داشتن و تفاوت آن با «تحرك» از آيه 38 يس استفاده كرده‏اند كه خورشيد نه تنها حركت مى‏كند بلكه جريان دارد يعنى همچون آب در حال حركت زير و رو مى‏شود و اين نكته‏اى لطيف و علمى است كه قرآن بدان اشاره كرده و در عصر جديد كشف شده است و مى‏تواند اعجاز علمى قرآن باشد. البته اگر «تجرى» را كنايه از شناور بودن در فضا ندانيم[43].

برخى از محققان با نقد موارد فوق به اين نتيجه رسيده‏اند كه اشارات قرآن به حركت‏هاى خورشيد نوعى رازگويى علمى است، اما در بخشى كه قبلاً توسط كتاب مقدس گزارش شده بود يعنى حركت انتقالى دورانى خورشيد اعجاز علمى نيست اما در بخش‏هايى كه برخلاف هيئت بطلميوسى رايج در زمان نزول بيان داشته است (مثل حركت انتقالى مستقيم، حركت وضعى و حركت تا زمان معين و حركت درونى خورشيد) اگر به قطعيت برسد، اعجاز علمى قرآن است[44].

 3ـ زوجيّت:

در آيات متعددى از قرآن به زوجيت ميوه‏ها و گياهان و انسآن‌ها اشاره شده است (رعد/2، شعراء/ 7 و يس/ 36 و همين مضمون در حج/ 5، لقمان/ 10، ق/ 7، طه/ 53 و اعراف/ 189) و در برخى آيات به زوجيت چيزهايى اشاره مى‏كند كه انسان اطلاعى ندارد (يس/ 36) و در برخى آيات سخن از زوجيّت همه موجودات است (وَمِن كُلِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّمْ تَذَكَّرُونَ)[45].

واژه زوج در عالم حيوانات به نر و ماده گفته مى‏شود و در غير حيوانات به هر كدام از دو چيزى كه قرينه يكديگر است گفته مى‏شود و به چيزهاى مقارن مشابه و متضاد نيز اطلاق مى‏شود[46]. از اين‌رو برخى واژه زوج را در مورد ذرات درون اتم (الكترون و پروتون) و نيروهاى مثبت و منفى به كار برده‏اند[47].

 بسيارى از مفسران و صاحبنظران با شگفتى آيات فوق را از اشارات علمى قرآن به مسأله زوجيت گياهان و زوجيّت عام موجودات دانسته‏اند[48] و محمدتقى شريعتى اين مطلب را اعجاز علمى قرآن دانسته است[49] چرا كه انسان‌ها از قديم مى‏دانستند كه برخى گياهان مثل نخل زوج هستند و مسأله زوجيّت گياهان توسط كارل لينه (1707ـ1787م) گياه‏شناس معروف سوئدى در سال 1731 م) ابراز شد.

بنابراين مردم عصر نزول قرآن از زوجيّت همه گياهان اطلاع نداشتند. ولى قرآن نه تنها به اين مطلب اشاره كرد. (رعد/ 3، شعراء/ 7 و...) بلكه به زوجيّت همه موجودات اشاره كرد (ذاريات/ 49) كه تا قرن اخير كسى از آن اطلاع نداشت[50]. بنابراين اشاره علمى قرآن به زوجيت گياهان و زوجيت عام موجودات نوعى رازگويى قرآن است كه حكايت از اعجاز علمى اين كتاب مقدس دارد. البته برخى از محققان برآنند كه هر چند اشارات علمى قرآن در اين موارد مى‏تواند اعجاز علمى به شمار آيد اما تطبيق آيه (ذاريات/49) با مواردى همچون الكترون‏ها، پروتون‏ها و كوارك‏ها قطعى نيست و حداكثر اين موارد ممكن است از مصاديق آيه مذكور بشمار آيد[51].

 4ـ لقاح (زايا كردن گياهان و ابرها توسط بادها)

 در برخى آيات قرآن به بادهاى زايا و بارداركننده اشاره كرده است (وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً)؛ حجر/12 مفسران و صاحب‌نظران آيه فوق را به دو صورت تفسير كرده‏اند:

الف: برخى برآنند كه اين آيه به لقاح گياهان اشاره دارد يعنى ابرها فرستاده مى‏شوند تا گرده‏هاى گياهان نر را به گياهان ماده برسانند و آنان را زايا كنند[52] و احمد محمد سليمان اين مطلب را اعجاز قرآن دانسته است چرا كه بشريت در اواخر قرن هيجدهم يا اوايل قرن نوزدهم به مسأله تلقيح پى برد، درحالى كه قرآن قرن‏ها قبل از آن تذكر داده بود[53].

ب: برخى ديگر از صاحبنظران و مفسران آيه فوق را اشاره به لقاح ابرها و بارور شدن آن‌ها دانسته‏اند[54] چرا كه در ادامه آيه مسأله نزول باران را مطرح مى‏كند كه نتيجه لقاح ابرهاست و احمد امين اين آيه را يك معجزه جاودانى مى‏داند كه حدود هزار و سيصد و نود سال پيش موضوعى را بيان كرده كه عصاره و نتيجه تحقيقات جديد است چرا كه منظور از آيه همان تأثيرى است كه باد در اتحاد الكتريسته مثبت و الكتريسته منفى در دو قطعه ابر و آميزش و لقاح آن‌ها دارد[55]. البته مانعى ندارد آيه فوق اشاره به لقاح ابرها و گياهان مرده باشد[56] چرا كه بخش اول آيه يك مطلب كلى را مى‏گويد (زاياگرى بادها) كه اعم از لقاح ابرها و گياهان است ولى در ادامه آيه يكى از نتايج اين لقاح را تذكر مى‏دهد كه همان نزول باران از ابر است. همانطور كه لقاح گياهان نيز يكى از مصاديق آن‌ها است[57]. البته اشاره علمى قرآن به لقاح ابرها اعجاز علمى قرآن است چرا كه اين مطلب تا سالهاى اخير براى بشر كشف نشده بود اما اشاره قرآن به لقاح گياهان اعجاز علمى قرآن به شمار نمى‏آيد چرا كه انسان‌هاى صدر اسلام بطور اجمالى از تأثير گرده‏افشانى برخى گياهان (همچون خرما) اطلاع داشتند[58].

 5 ـ چينش مراحل آفرينش انسان

 قرآن كريم در آيات متعددى از آفرينش انسان و مراحل آن ياد كرده است (مؤمنون/12 ـ 14 و حج/ 5 و غافر/ 67 و قيامت/ 37 ـ 39 و علق/2 و طارق/ 6 و دهر/ 2 و سجده/ 6 ـ9 و...) از اين آيات مى‏توان استفاده كرد كه مراحل زندگى انسان پانزده مرحله است كه عبارتند از:

 1ـ خاك (يعنى تراب و طين، حج/ 5 و مؤمنون/ 12 و غافر/ 67)[59].

 2ـ مرحله آب (يعنى ماء، ماء‌دافق، ماء ‌مهين، طارق/6، سجده/6ـ9)[60].

 3ـ مرحله منى (نطفة من منى، قيامت/ 37 ـ 39).

 4ـ مرحله نطفه مخلوط (نطفه امشاج، دهر، 2).

 5ـ مرحله علقه (مؤمنون/ 12 ـ 14، حج/ 5، غافر/ 67).

 6ـ مرحله مضغه (مؤمنون/ 12 ـ 14 و حج/ 5).

 7ـ مرحله تنظيم و تصوير و شكل‏گيرى (سجده/ 6 ـ 9).

 8 ـ مرحله شكل‏گيرى استخوان‌ها (مؤمنون/12 ـ 14).

 9ـ مرحله پوشاندن گوشت بر استخوان‌ها (همان).

 10ـ مرحله آفرينش جنس جنين (قيامت/ 37 ـ 39).

 11ـ مرحله آفرينش روح يا دميدن جان در انسان و پيدايش گوش و چشم (سجده/ 6 ـ 9 و مؤمنون/ 14).

 12ـ مرحله تولد طفل (غافر/ 67).

 13ـ مرحله بلوغ (مؤمنون/ 12ـ14، حج/ 5 و غافر/ 67).

 14ـ مرحله كهنسالى (حج/ 5 و غافر/ 67).

 15ـ مرحله مرگ (همان‌ها)[61].

 البته توضيح هر كدام از اين مراحل بر اساس آيات قرآن و علوم پزشكى نياز به شرح و توضيح دارد ولى اين آيات اشارات علمى ارزنده‏اى را در بردارد كه برخى پزشكان را به حيرت آورده و آن‌ها را دليل اعجاز علمى قرآن بلكه اعجاز بلاغى قرآن دانسته‏اند[62] و برخى ديگر صاحبنظران غربى همچون دكتر موريس بوكاى معتقدند كه:

 «بايد همه بيانات قرآنى را با معلومات اثبات شده عصر جديد مقايسه كرد، موافق بود نشان با اين‌ها واضح است ليكن همچنين بى‏نهايت مهم است كه آن‌ها را با عقايد عمومى كه در اين خصوص در جريان دوره وحى قرآنى شايع بود مواجهه داد تا معلوم گردد انسان‌هاى آن زمان تا چه اندازه از نظراتى شبيه آنچه در قرآن درباره اين مسائل عرضه شده دور بوده‏اند.

فى‏الواقع اين فقط در جريان قرن نوزدهم است كه ديد تقريباً روشنى از اين مسائل پيدا مى‏كنيم. در تمام مدت قرون وسطى، اساطير و نظارت صورى بى‏پايه، منشأ متنوع‏ترين آراء و تا چندين قرن پس از آن سارى و جارى بود.

 آيا مى‏دانيد كه مرحله‏اى اساسى در تاريخ جنين‏شناسى تصديق «هاروى»[63] در سال 1651 م بود مشعر به اينكه «هر چيزى كه مى‏زايد در آغاز از تخمى مى‏آيد.» و اينكه جنين بتدريج بخشى پس از بخشى درست مى‏شود؟ [...] اين بيش از هزاره‏اى پيش از آن عصر است كه در آن عقايدى تخيلى شايع بود و انسان‌ها قرآن را مى‏شناختند. بيانات قرآن در باب توليد مثل انسان، حقايق اساسى را كه انسان‌ها قرونى چند براى كشف آن گذراندند، با اصطلاحات ساده اشعار داشته است»[64].

برخى از محققان نيز برآنند كه هرچند بيان هركدام از اين مراحل آفرينش انسان به تنهايى نمى‏تواند دليل مستقلى بر اعجاز علمى قرآن باشد ولى با توجه به گواهى دانشمندان بر اينكه مردم عصر نزول قرآن، آگاهى از اين نظم و چينش مراحل آفرينش انسان نداشتند، بيان اين مراحل و چينش آن نوعى رازگويى علمى است كه مى‏تواند اعجاز علمى قرآن به شمار آيد[65].

دوم: موارد ديگرى كه ادعاى اعجاز علمى شده است ولي غيرقابل دفاع شمرده شده است:

الف. آغاز جهان و چگونگى پيدايش آن جهان از توده‏اى به هم پيوسته و گازى شكل، (كه در سوره انبياء/ 30 و فصلت/ 11 مطرح شده است)[66].

طنطاوى (الجواهر،ج10،ص99) عبدالرزاق نوفل (القرآن‌والعلم الحديث، ص2ـ163) و احمد محمد سليمان (القرآن والعلم، ص‌3ـ54) و محمد سامى محمد على (الاعجاز العلمى فى القرآن‌الكريم، ص‌34) و محمد كامل عبدالصمد (الاعجاز العلمى‌فى‌الاسلام (القرآن‌الكريم) ص 47).

مطالب قرآن را در مورد آغاز جهان از اخبار غيبى و اعجاز علمى قرآن مى‏دانند، چرا كه با نظريه انفجار بزرگ (مهبانگ)[67] و جدا شدن جهان آسمان و زمين از همديگر و توده‌گازى شكل بودن (دخان) هماهنگ است.

اما هرچند كه ظاهر آيات‌ قرآن با نظريه مشهور مهبانگ بطور شگفت‏انگيزى همخوان است و برخى مفسران بدان اذعان دارند[68]. اما برخى محققان اعجاز علمى قرآن را در اين مورد نمى‏پذيرند چرا كه نظريه مهبانگ قطعى نيست و نظريه‏هاى رقيب (همچون نظريه مهبانگ، جهان پلاسما و حالت پايدار) در اين مورد وجود دارد[69] و در مورد آيات فوق تفسيرها و روايات ديگرى نيز وجود دارد[70].
 ب: حركت زمين

 برخى مفسران از قرآن (وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ)[71]؛ حركت زمين را استفاده كرده‏اند و آن را معجزه علمى دانسته‏اند[72] و برخى ديگر از صاحبنظران از آيات ديگر قرآن (زخرف/10، طه/ 53، نبأ/ 6) حركت زمين را برداشت كرده‏اند[73] و برخى ديگر از سوره شمس/4 و نازعات/30 حركت‏هاى وضعى و انتقالى زمين را استفاده كرده‏اند[74] و برخى ديگر از سوره مرسلات/ 35 حركت‏هاى متعدد زمين را استفاده كرده‏اند[75].

 صرف‏نظر از اشكالاتى كه به برداشت‏هاى فوق از آيات گرفته شده است[76]، قرآن از حركت زمين بر خلاف نظريه حاكم و مشهور عصر نزول، خبر داده است چرا كه نظريه بطلميوس مبنى بر سكون و مركزيت زمين در محافل علمى عصر نزول حاكم بود[77] و اين عظمت قرآن را مى‏رساند ولى اعجاز علمى قرآن بشمار نمى‏آيد چون قبل از اسلام برخى دانشمندان همچون فيثاغورس، فلوته‏خوس، ارشميدس، استرخوس‌ساموسى و كليانتوس آسوسى كه قبل از بطلميوس زندگى مى‏كرده‏اند قائل به حركت زمين بوده‏اند[78]. پس هنگامى كه افراد عادى قبل از نزول قرآن مى‏توانسته‏اند اين ديدگاه را ابراز كنند، تحدّى و اعجاز در اين مورد معنا ندارد.
ج: پيدايش حيات از آب

برخى صاحبنظران با استناد به آيات سوره نور/ 45 و انبياء/30 كه به منشأ پيدايش موجودات را آب معرفى مى‏كند آن را معجزه علمى قرآن مى‏دانند[79] و برخى ديگر از مفسران و دانشوران نيز به انطباق يافته‏هاى علوم تجربى با اين آيات اعتراف كرده‏اند[80]. ولى برخى محققان برآنند كه با توجه به معناى متعددى كه مفسران در مورد اين آيات بيان كرده‏اند نمى‏توان يك معناى قطعى را به قرآن نسبت داد و اعجاز علمى دانست. چرا كه ممكن است مقصود از آب در اين اين‌جا منى و نطفه يا ماده اصلى بدن موجودات زنده، يا مايع آب گونه‏اى كه خلقت جهان از آن پديد آمده يا منشأ پيدايش نخستين موجود از آب باشد[81].

 علاوه بر آن قبل از اسلام برخى فلاسفه يونان (مثل تالس)[82] يادآور شده بودند كه اصل هستى از آب است. پس مطالب آيات فوق شگفت‏انگيز بوده و عظمت قرآن را مى‏رساند ولى اعجاز علمى آن را اثبات نمى‏كند[83].

 د: ممنوعيت شرابخوارى و اعلام زيان‌ها

در برخى آيات قرآن به صراحت ممنوعيت نوشيدن شراب اعلام شده است. (مائده/91ـ90) و در برخى آيات به ضررهاى آن اشاره شده است (بقره/ 219) و در برخى آيات به اشاره از آن نهى شده است. (نحل/67 و نساء/ 43).

بسيارى از پزشكان صاحبنظران و مفسران در مورد زيآن‌هاى شراب و شرابخوارى مطالب زيادى نوشته‏اند و با شگفتى از قرآن ياد كرده‏اند و برخى محققان آن را از موارد اعجاز علمى قرآن بر شمرده‏اند[84]. چرا كه قبل از اسلام شرابخوارى يك عادت بشرى بوده همانطور كه در عصر حاضر در بسيارى از كشورهاى غير مسلمان اينگونه است و حتى تورات و انجيل كنونى نيز به نوعى شرابخوارى تشويق كرده است[85]. ولى اسلام با اين پديده زيان‏آور برخورد كرد و اين يكى از خدمات اعجازآميز قرآن به بشريت بود، اما مى‏توان گفت با توجه به اينكه گزارش شده كه در اديان قبل از اسلام ممنوعيت شرابخوارى وجود داشته‌است[86]، بنابراين، مسأله ممنوعيت شرابخوارى، خدمتى شگفت‏انگيز و تحسين‏آميز قرآن به بشريت است اما اعجاز علمى به شمار نمى‏آيد.

 هـ : ممنوعيت آميزش با زنان در حالت عادت ماهيانه

قرآن‌كريم در سوره بقره، 222 به مردان دستور مى‏دهد كه در حالت عادت ماهيانه از نزديكى با زنان دورى كنيد و آن حالت را زيانبار معرفى مى‏كند؛ برخى از پزشكان، صاحبنظران و مفسران نيز زيان‌هاى اين كار را برشمرده و با ديده اعجاب به قرآن نگريسته‏اند[87] و حتى يداللَّه نيازمند شيرازى آيه فوق را اعجاز علمى قرآن شمرده است[88].

 اما برخى محققان برآنند كه با توجه به اينكه اين ممنوعيت قبلاً در تورات آمده است[89] نمى‏تواند اعجاز علمى منحصر به فرد قرآن باشد[90].

و: برخى موارد ديگر از آيات قرآن نيز ادعاى اعجاز علمى شده است كه قابل نقد و رد است و ما از بررسى تفصيلى آن‌ها صرف‏نظر مى‏كنيم. از جمله: در مورد اعجاز واژه «صمد» (توحيد/ 2) و ارتباط آن با فضاى خالى داخل اتم‏ها[91]، اعجاز علمى قرآن در مورد صفت «لطيف» و خلق موجودات ريز كه با چشم درك نمى‏شوند[92] و اعجاز علمى در مورد آتش درون شاخه‏هاى سبز درختان (يس/ 80)[93] و اعجاز علمى در مورد اينكه آسمان دنيا محل كرات آسمانى است كه بر خلاف ديدگاه هيئت بطلميوسى بوده است[94]. اعجاز علمى در مورد تشبيه شرح صدر به صعود در آسمان و تنگى نفس در اثر كمبود هوا (انعام/ 125)[95] و اعجاز علمى قرآن در مورد اينكه اشاره مى‏كند كوه‌ها همچون ميخ و زره محكم زمين را از لرزش حفظ مى‏كند (نحل/ 15)[96].

نتيجه‏گيرى
 از مجموع مطالب اين مقاله نتيجه مى‏گيريم كه اعجاز علمى يكى از ابعاد اعجاز قرآن كريم است كه در يك قرن اخير بطور گسترده مطرح شده و در موارد محدودى‌ (همچون: اشاره قرآن به نيروى جاذبه، حركت‏هاى خورشيد، زوجيت و لقاح ابرها و چينش مراحل آفرينش انسان) قابل قبول است و در موارد متعددى كه ادعا شده است قابل نقد و ردّ است.

[1]. در مورد تعاريف علم و تقسيمات علوم ر. ك: احصاء العلوم، فارابى، ص 111 ـ 120 و آموزش فلسفه، مصباح يزدى، ج 1، ص 61 و مبانى فلسفه، دكتر على‏اكبر سياسى، ص 212 ـ 120 و درآمدى بر تفسير علمى قرآن، نگارنده، ص 151 ـ 160.

. Experimentl Sciences. [2]

. Natural Sciences. [3]

. Humanities Sciences. [4]

[5]. علوم را از جهات گوناگون تقسيم مى‏كنند و بر اساس روش به چهار گروه: علوم تجربى، علوم عقلى، علوم نقلى و علوم شهودى تقسيم مى‏نمايند. (ر. ك: همان‏ها)

[6]. ر. ك: پژوهشى در اعجاز قرآن، پيشين، ص 85.

[7]. در مورد «تفسير علمى قرآن» ر. ك: مقاله روش‌هاى تفسير قرآن، بخش روش تفسير علمى و نيز ر.ك: درآمدى بر تفسير علمى قرآن، از نگارنده.

[8]. ر. ك: رعد / 2 ـ 4، آل ‏عمران / 190، طارق / 5 ـ 8 و حج / 5.

[9]. در مورد اقسام تفسير علمى و معيارهاى آن ر. ك: درآمدى بر تفسير علمى قرآن، ص 378ـ 383.

[10]. همان.

[11]. ر. ك: رسائل ابن سينا، ص 128 ـ 129 و التفسير والمفسرون، دكتر ذهبى، ج 2، ص 419 و درآمدى بر تفسير علمى قرآن، ص 293 به بعد.

[12]. التفسير العلمى فى الميزان، بيروت ـ دمشق، دارقتيبه، ص 130 ـ 138.

[13]. همان، ص 207.

[14]. مقايسه‏اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ترجمه مهندس ذبيح‏اللَّه دبير، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ سوم، سال 1365 ش، ص 6 ـ 227، (اين كتاب به زبان‏هاى متعدد ترجمه و با چاپ‏هاى گوناگون منتشر شده است.)

[15]. (إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى‏ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِن مِثْلِهِ)؛ بقره/ 22.

[16]. التفسير العلمى فى الميزان، دكتر احمد عمر ابو حجر، ص 130 - 1380.

[17]. ر. ك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، دكتر محمد علي رضايي اصفهاني، ص 83 ـ 84.

[18]. البته اين تفسير بنابراين است كه جمله «ترونها» را صفت «عمد» بدانيم ولى اگر بغير عمد متعلق به ترونها باشد معنا مى‏شود كه: (همان‌گونه كه) مى‏بينيد خدا آسمان‌ها را بدون ستون آفريد.» بنابراين معناى دوم آسمانها اصلاً ستون ندارد تا ديده شود. ولى معناى اول با ظاهر آيه سازگارتر است چون تقديم و تأخير لازم نمى‏آيد و توسط روايت امام رضا7 (ثم عمد ولكن لاترونها؛ برهان، ج 2، ص 278) تقويت مى‏شود.

[19]. مطالب شگفت‏انگيز قرآن، نجفي، گودرز، ص 41.

[20]. تاريخ علوم، ص‏264، (البته برخى نويسندگان در اين‌كه مبتكر نيروى جاذبه نيوتن باشد و در صحت داستان سيب ترديد مى‏كنند، ر. ك: دانش عصر فضا، ص‏ 44.

[21]. ر. ك: معارف قرآن، استاد مصباح يزدى، ص 247 ـ 248 و مطالب شگفت‏انگيز قرآن، گودرز نجفى، ص 41 ـ 46 و المعجزة القرآنية، دكتر محمد حسن هيتو، ص 180 و التمهيد فى علوم القران، آيةاللَّه معرفت، ج 6، ص 122 ـ 128 و نگرشى بر علوم طبيعى در قرآن، لطيف راشدى، ص 50.

[22]. اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى، يداللَّه نيازمند شيرازى، ص 88 ـ 99 و الفرقان فى تفسير القران دكتر صادقى، ج 21، ص 341 و مطالب شگفت‏انگيز قرآن، گودرز نجفى، ص 43 و دانش عصر فضا، نورى، ص 55 و نمونه، ج 18، ص 187.

[23]. ر. ك: التحقيق فى كلمات القرآن‌الكريم، مصطفوى، ماده‌ «سمو» و نمونه، ج1، ص65 و پژوهشي در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 126.

[24]. ر. ك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 155.

[25]. نام اين ستاره را «وِگا» (نمونه، ج 18، ص 382) يانس ثابت (الميزان، ج 17، ص 89 و مطالب شگفت‏انگيز قرآن، گودرز نجفى، ص 25 ـ 26) و يا مجموعه نجوم هركپل يا ستاراى بر ران راست «جايى» (اسلام و هيئت، ص 181) بيان كرده‏اند.

[26]. يس / 38.

[27]. لام در آيه (لمستقر لها) ممكن است به معناى الى ـ فى ـ تأكيد باشد و «مستقر» مى‏تواند مصدر ميمى، اسم زمان يا اسم مكان باشد (ر. ك: الميزان، ج 17، ص 79 و ص 89 و اسلام و هيئت ص 184 و نمونه، ج 18، ص 382.

[28]. الميزان، نمونه، اسلام و هيئت، همان‏ها و دانش عصر فضا، پيشين، ص 25 ـ 36 و الجواهر فى تفسير القرآن، طنطاوى، ج 9، ص 172 و زنده جاويد و اعجاز قرآن، مهندس محمدعلى سادات، ص 28 ـ 39 و قرآن و آخرين پديده‏هاى علمى، مهندس جعفر رضايى‏فر، ص 131 و القرآن الكريم و العلم الحديث، دكتر منصور محمد حسب النبى، ص 264.

[29]. مطالب شگفت‏انگيز قرآن، پيشين، ص 24 و راه تكامل، احمد امين، ج 5، ص 9 و اسلام و هيئت، شهرستانى، ص 179.

[30]. كتاب مقدس، مزامير، زبور داود، مزمور 19، 5.

[31]. خوابگردها، كوستلر، آرتور، ترجمه منوچهر روحانى، ص 590.

[32]. مفردات راغب، ماده فلك.

[33]. نمونه، ج 18، ص 387.

[34]. مفردات راغب، ماده سبح.

[35]. بطلميوس، از دانشمندان قرن دوم ميلادى (فرهنگ دانستني‌ها، محمدنژاد، ج 1، ص 752) البته برخى يادآور شده‏اند كه در تاريخ سه دانشمند يونانى به نام بطلميوس خوانده مى‏شدند كه عبارتند از: بطلميوس غريب، بطلميوس داس و بطلميوس قلوذى كه اين سومى همان است كه هيئت بطلميوسى به نام اوست و متولد 140 قبل از ميلاد است (اسلام و هيئت، گفتار سوم (كج) و ص 5.

[36]. مقايسه‏اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، بوكاي، دكتر موريس، ترجمه دبير، ص 215 ـ 216 و دانش عصر فضا، نوري، حسين، ص 26 و ص 35 ـ 36 و معارف قرآن، مصباح يزدى، ص 252.

[37]. يس / 38.

[38]. نمونه، ج 18، ص 382 و اسلام و هيئت، ص 186 و دانش عصر فضا، ص 26 و ص 5 ـ 36 و پيشگوئيهاى علمى قرآن، مصطفى زمانى، ص 34.

[39]. عمر خورشيد را كلاً ده ميليارد سال تخمين مى‏زنند كه پنج ميليارد سال آن سپرى شده است (ر. ك: فيزيك نوين، دكتر اريك اوبلاتر، ص 21 ـ 20، ترجمه بيضاوى و...) .

[40]. رعد/ 2.

[41]. دانش عصر فضا، پيشين، ص 35.

[42]. در خورشيد هسته‏هاى اتم‏هاى هيدروژن به هليوم تبديل مى‏شود كه ذوب هسته‏اى با جوشش هسته‏اى نام دارد. خورشيد در هر دو ساعت و چهل دقيقه سطح آن با سرعت شش كيلومتر به داخل و خارج مى‏رود و قطر آن ده كيلومتر تغيير مى‏كند و اين تپش خورشيد است و در اثر ميدان‏هاى مغناطيسى اطراف لكه‏ها بوجود مى‏آيد و با سرعت 1600000 كيلومتر در ساعت از خورشيد فوران مى‏كند و به سرعت خاموش مى‏شود. (ر. ك: فيزيك نوين، پيشين، ص 20 و مجله اطلاعات علمى، ش 193) .

[43]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ج 1، ص 168.

[44]. همان، ص 169.

[45]. ذاريات/ 49.

[46]. ر. ك: مفردات راغب اصفهانى، ماده زوج و نمونه، ج 18، ص 377 ـ 378.

[47]. ر. ك: نمونه، همان و اعجاز قرآن، علامه طباطبايى، ص 15 ويراسته عليرضا ميرزا محمد، رابطه علم و دين، عباسعلى سرفرازى، ص 35 ـ 36 و مطالب شگفت‏انگيز قرآن، پيشين، ص 57 و 60 و القرآن و الطب، دكتر دياب و دكتر قرقوز، ص 27 و 28 و زنده جاويد و اعجاز جاويدان، پيشين، ص 39 ـ 43 و نگرشى بر علوم طبيعى در قرآن، پيشين، ص 24.

[48]. ر. ك: نمونه، همان و اعجاز قرآن، علامه طباطبايى، ص 15 ويراسته عليرضا ميرزا محمد، رابطه علم و دين، پيشين، ص 35 ـ 36 و مطالب شگفت‏انگيز قرآن، پيشين، ص 57 و 60 و القرآن و الطب، دكتر دياب و دكتر قرقوز، ص 27 و 28 و زنده جاويد و اعجاز جاويدان، پيشين، ص 39 ـ 43 و نگرشى بر علوم طبيعى در قرآن، پيشين، ص 24.

[49]. تفسير نوين، ص 11.

[50]. وجود ذرات درون اتم با بار منفى و پروتون با بار مثبت، را ماكس پلانك فيزيكدان نامى قرن بيستم كشف كرد. (ر. ك: تصوير جهان در فيزيك جديد، ماكس پلانك، ترجمه مرتضى صابر، ص 95).

[51]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 283.

[52]. منهج‏الصادقين، كاشانى، ملا فتح‏اللَّه، ج 5، ص 158 و رابطه علم و دين، پيشين، ص 36 و رهبران راستين، ‌هاشمى‏نژاد، عبدالكريم، ص 256 ـ 263 و فروغ دانش جديد در قرآن و حديث، م، حقيقى، ج 2، ص 23 و مرزهاى اعجاز، خوئى، سيد ابوالقاسم، ترجمه جعفر سبحانى، ص 118 و الفرقان و القرآن، خالد عبدالرحمن العك، ص 511.

[53]. القرآن والطب، ص 24 ـ 26، فيزيك: نمونه، ج 11، ص 61 و قرآن و آخرين پيامبر، ص 179.

[54]. مجمع‏البيان، ج 3، ص 334 و باد و باران در قرآن، مهندس بازرگان، ص 59 و 126و نمونه، ج 11، ص 61 و التفسير العلمى فى الميزان، احمد عمر ابو حجر، ص 461 - 463.

[55]. راه تكامل، احمد امين، ص 57.

[56]. مطالب شگفت‏انگيز قرآن، پيشين، ص 62 و پيشگويى‏هاى علمى قرآن، مصطفى زمانى، ص 91 ـ 93.

[57]. ر. ك: زنده جاويد و اعجاز جاويدان، پيشين، ص 35 و 36.

[58]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 293.

[59]. در مورد آفرينش انسان از خاك، دو احتمال وجود دارد، يكى اينكه منظور آفرينش انسان اولى (= آدم) از خاك باشد يا تشكّل انسان از خاك يعنى عناصر خاك در بدن انسان وجود دارد. (ر. ك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، نگارنده، ج 2، ص 434 به بعد و نيز تفسير نمونه، ج 20، ص 165 و ج 14، ص 23).

[60]. در مورد آفرينش انسان از آب، چند احتمال وجود دارد، يكى اينكه حيات همه موجودات زنده بستگى به آب دارد و يا اينكه قسمت عمده بدن انسان و بسيارى از حيوانات را آب تشكيل مى‏دهد و يا اينكه مقصود آفرينش انسان اوليه (آدم) از آب بوده است. (ر. ك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 438 به بعد و نيز تفسير نمونه، ج 13، ص 396 و ج 15، ص 126 و معارف قرآن، مصباح يزدى، ص 329 و ص 330).

[61]. اين دسته‏بندى را از كتاب پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 432 آورديم ولى برخى از مفسران و پزشكان آيات و مراحل فوق را به گونه‏اى ديگر دسته‏بندى كرده‏اند و مراحل خلقت انسان را هفت مرحله دانسته‏اند (ر. ك: نمونه، ج 20، ص 165 و ج 14، ص 23 و الفرقان و القرآن، پيشين، ص 493 و التمهيد فى علوم القرآن، محمدهادى معرفت، ج 6، ص 80.

[62]. طب در قرآن، دكتر دياب و دكتر قرقوز، ترجمه على چراغى، ص 84.

[63]. Harvey.پزشك انگليسى (1576 - 1657 م) .

[64]. مقايسه‏اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص 276 - 277 با تلخيص.

[65]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 564.

[66]. براى اطلاع از نظريه مهبانگ و ديدگاه مقابل آن ر. ك: تاريخچه زمان، استفن ويليام‌هاوكينگ، ترجمه دادفرما، ص 145 ـ 149، انتشارات كيهان، 1372 ش.

[67]. براى اطلاع از نظريه مهبانگ و ديدگاه مقابل آن ر. ك: تاريخچه زمان، استفن ويليام‌هاولينگ، ترجمه داد فرما، ص 145 ـ 149، انتشارات كيهان، 1372 ش.

[68]. نمونه، ج 20، ص 228 و ج 13، ص 394 ـ 395 و التمهيد فى علوم القرآن، ج 6، ص 129 ـ 139.

[69]. ر. ك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 5 ـ 104.

[70]. ر. ك: الميزان، ج 14، ص 278 ـ 279 و صافى، ج 3، ص 347 و نمونه، 13، ص 396.

[71]. نمل / 89.

[72]. نمونه، ج 15، ص 568 ـ 569.

[73]. ر. ك: مرزهاى اعجاز، پيشين، ص 119، مطالب شگفت‏انگيز قرآن، پيشين، ص 35 ـ 36، اعجاز قرآن، پيشين، ص 13، القرآن يتجلى من عصر العلم، شيخ نزيه القميحا، ص 149 و... .

[74]. پرتوى از قرآن، سيدمحمود طالقانى، ج 2، ص 110.

[75]. اعجاز قرآن، از نظر علوم امروزى، پيشين، ص 80 به بعد.

[76]. ر. ك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 170 به بعد.

[77]. تاريخ علوم، پى‏ير روسو، ص 193 به بعد و خوابگردها، آرتور كوستلر، ص 161 به بعد.

[78]. اسلام و هيئت، سيد هبة الدين شهرستانى، ص 44.

[79]. التمهيد فى علوم القرآن، پيشين، ج 6، ص 34، فروغ دانش جديد در قرآن و حديث، پيشين،
ج 1، ص 104.

[80]. ر. ك: اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، پيشين، ج 1، ص 135 ـ 144 و فى ظلال القرآن، سيد قطب، ج 6، ص 111.

[81]. ر. ك: نمونه، ج 13، ص 396 و ج 14، ص 508 ـ 509 والكون والانسان في العلم والقرآن، بسام دفضع، ص 122 ـ 123، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 242.

[82]. فلسفه يونان، محمد غلاب، ج 1، ص 8 و قرآن و علم امروز، عبدالغنى الخطيب، ترجمه مبشرى، ص 69 ـ 70.

[83]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 243.

[84]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 347 (البته اخيراً نظر نگارنده در اين مورد تغيير كرده است.)

[85]. ر. ك: كتاب مقدس، سفر تثنيه، باب 14، شماره 26 و انجيل متى، باب 26، شماره 29.

[86]. تهذيب، ج 9، ص 102 (از) و قاموس قرآن، ج، ص .

[87]. تفسير نمونه، ج 2، ص 93 ـ 94 و طب در قرآن، ص 50 ـ 51.

[88]. اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى، ص 188 ـ 194.

[89]. كتاب مقدس، سفر لاويان، باب 15شماره 19 ـ 25.

[90]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 374.

[91]. نمونه، ج 27، ص 440.

[92]. همان، ج 5، ص 6 ـ 387.

[93]. همان، ج 18، ص 4 ـ 466.

[94]. همان، ج 19، ص 16 ـ 17.

[95]. همان، ج، ص 435.

[96]. همان، ج 11، ص 183.