- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ آیا در قرآن اعجاز علمي وجود دارد؟ با ذکر آیات توضیح دهید.
- بازدید: 1486
پرسش:
آیا در قرآن اعجاز علمي وجود دارد؟ با ذکر آیات توضیح دهید.
پاسخ:
يكى از ابعاد اعجاز قرآن، بعد علمى آن است، مقصود از علم[1] در اينجا علوم تجربى[2] اعم از علوم طبيعى[3] (مانند فيزيك، شيمى، زيستشناسى) و علوم انسانى[4] (مانند جامعهشناسى و...) است، يعنى علومى كه بر اساس روش مشاهده و تجربه حسّى پايهگذارى شده است در برابر علوم عقلى، نقلى و شهودى[5].
معناى اعجاز علمى قرآن
مقصود از اعجاز علمى قرآن آن است كه آياتى در قرآن وجود دارد كه نوعى رازگويى علمى است يعنى مطلبى علمى را كه قبل از نزول آيه كسى از آن اطلاع نداشته بيان مىكند، بطورى كه مدتها بعد از نزول آيه آن مطلب علمى توسط دانشمندان علوم تجربى كشف مىشود و اين مطلب علمى به طورى است كه با وسايل عادى كه در اختيار بشر عصر نزول بوده، قابل اكتساب نباشد.
پس اگر قرآن در مورد مطلبى علمى خبر دهد كه در كتابهاى آسمانى گذشته بدان اشاره شده و يا در مراكز علمى يونان، ايران و... در لابلاى كتابهاى علمى و آرای دانشمندان آمده است و احتمال مىرود كه از راهى به محيط حجاز عصر نزول راه يافته است و يا مطلبى بوده كه به طور طبيعى با وسايل آن زمان و يا بصورت غريزى قابل فهم بوده است، اين امور معجزه علمى به شمار نمىآيد[6].
ارتباط اعجاز علمى قرآن با مقولههاى همگون
مبحث اعجاز علمى قرآن از جهتى زير مجموعه بحث اعجاز قرآن و از جهت ديگر زير مجموعه تفسير علمى قرآن است[7] از اينرو با مبانى اتخاذ شده در تفسير علمى قرآن ارتباطى وثيق دارد، يعنى در آنجا روشن مىشود كه هدف اصلى قرآن هدايت انسان به سوى خداست و اشارات علمى قرآن از اهداف فرعى آن است كه در راه خداشناسى و معادشناسى از آنها استفاده شده است[8] و موجب تحريك حسّ كنجكاوى بشر و توجه او به دانش و رشد علوم در بين مسلمانان شد.
و نيز در مبحث تفسير علمى روشن مىشود كه همه علوم بشرى در ظواهر قرآن موجود نيست تا بخواهيم آنها را از قرآن استخراج كنيم و تحميل نظريههاى علمى بر قرآن جايز نيست بلكه نوعى تفسير به رأى و حرام است پس فقط مىتوانيم از شيوه استخدام علوم در فهم و تفسير بهتر آيات قرآن استفاده كنيم[9] كه اين مطلب در برخى موارد اثباتگر اعجاز علمى قرآن نيز هست و نيز در آنجا بيان مىشود كه مفسر نمىتواند قرآن را بر هر نظريه علمى تطبيق كند و قرآن را تابع علوم متغير سازد، بلكه در تفسير علمى و اعجاز علمى از علوم قطعى تجربه استفاده مىشود، يعنى گزارههاى علمى كه به حد بداهت حسّى رسيده باشد (مثل نيروى جاذبه) يا بوسيله دليل عقلى پشتيبانى شود[10].
تاريخچه
هر چند كه تفسير علمى قرآن عمرى دراز دارد و از قرن سوم و چهارم هجرى قمرى در آثار مكتوب بوعلىسينا (370 ـ 438 ق) ديده مىشود[11] و با فراز و نشيبهايى تا قرن حاضر ادامه يافته است اما مبحث اعجاز علمى قران كه از دل تفسير علمى متولد شد، عمرى كوتاه دارد، يعنى در قرن اخير (قرن 20 م، 14 و 15 هـ . ق) مورد توجه مسلمانان و غير مسلمانان قرار گرفته است و بسيارى از دانشمندان مسلمان در اين مورد كتابها نوشتهاند و ادعاى اعجاز علمى كردهاند از جمله:
عبدالعزيز اسماعيل در معجزات القرآن فى وصف الكائنات، (چاپ شده در 1954 قاهره)
يداللَّه نيازمند شيرازى در اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى.
دكتر پاكنژاد در اولين دانشگاه و آخرين پيامبر.
سيد هبةالدين شهرستانى در اسلام و هيئت.
محمد سامى محمد على در الاعجاز العلمى فى القرآن الكريم.
محمد كامل عبدالصمد، در الاعجاز العلمى فى الاسلام (القرآن الكريم)
عبدالرزاق نوفل در القرآن و العلم الحديث.
احمد محمد سليمان در القرآن و العلم.
در تفاسير عصر حاضر، تفسير نمونه به صورت گسترده به موارد اعجاز علمى قرآن اشاره كرده است. از جمله موارد واژه صمد (ج 27، ص 440) واژه لطيف (ج 5، ص6 ـ387) آتش درون شاخههاى سبز (ج 18، ص6 ـ 464) وجود كرات آسمانى در آسمان دنيا (ج19، ص17ـ16) كوهها همچون ميخ زمين (ج 11، ص 183) نيروهاى جاذبه (ج 17، ص 29).
احمد عمر ابوحجر در رساله دكتراى خود كه تحت عنوان «التفسير العلمى فى الميزان» (دارالقتيبه، بيروت 411 ق) منتشر شد اعجاز علمى را مطرح كرده است[12].
و نگارنده در كتاب درآمدى بر تفسير علمى قرآن (نشر 1375 هـ. ش) اعجاز علمى قرآن را يكى از نتايج تفسير علمى برشمرده[13] و در كتاب پژوهشى در اعجاز علمى قرآن (نشر1380 هـ . ش) به نقد و بررسى مواردى پرداخته كه در مورد آيات قرآن ادعاى اعجاز علمى شده بود. در ميان خاورشناسان، «دكتر موريس بوكاى» در كتاب «مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم» از كسانى است كه رويكردى مثبت به اشارات علمى قرآن داشته است و در برخى موارد به صراحت اذعان داشته كه قرآن مطالب علمى را بيان كرده كه تا قرنها بعد براى انسان ناشناخته بوده است[14].
پرسش اساسى كه مخالفان اعجاز علمى قرآن مطرح كردهاند آن است كه آيا انطباق آيات قرآن با يافتههاى جديد علوم تجربى، اثباتگر اعجاز علمى قرآن است؟ دكتر عمر ابوحجر نوشته است كه در اين ملازمه چند اشكال وجود دارد:
الف: اين بعد اعجاز قرآن را فقط اهل علم و متخصصين علوم تجربى در مىيابند در حالى كه قرآن معجزهاى براى همه افراد است.
ب: تحدّى قرآن در مورد هر يك از سورههاى قرآن است[15] در حالى كه مطالب و اشارات علمى قرآن در همه سورهها وجود ندارد، پس اگر اعجاز علمى قرآن را بپذيريم نمىتوانيم به تمام سورهها تحدّى كنيم و آنها را معجزه بدانيم بلكه فقط سورههايى معجزه خواهد بود كه اشارات علمى اعجازآميز داشته باشد.
ج: در مقوله اعجاز علمى، بحث اعجاز قرآن با علم تفسير مخلوط شده است، چون هدف علم تفسير بيان معانى الفاظ و جملات است ولى هدف اعجاز، دليل آوردن بر صدق سخنان پيامبر9 است و اين دو با هم ربطى ندارد.
د: اينكه برخى مطالب علمى قرآن با اكتشافات جديد مطابق است، ثابت مىكند كه قرآن را يك نفر انسان عادى بيان نكرده است بلكه از طرف خداى داناى به حقايق نازل شده است ولى اين مطلب ثابت نمىكند كه قرآن معجزه است چون تورات و انجيل اصلى هم از طرف خدا نازل شده است ولى معجزه نبود. بلكه اعجاز قرآن در مورد اعجاز بيانى و ادبى قرآن است كه كسى مثل آن را نمىتوانست و نمىتواند بياورد[16] ولى برخى محققان با پذيرش اين نكته كه انطباق قرآن با علوم تجربى اثباتگر اعجاز علمى قرآن است به اشكالات عمر ابو حجر پاسخ دادهاند كه:
اشكال اول به ابعاد ديگر اعجاز قرآن نيز وارد است براى مثال اعجاز ادبى قرآن را افراد اديب و متخصص به خوبى متوجه مىشوند و مردم عادى ملتهاى غير عرب متوجه نمىشوند، ولى اين مطلب دليل بىاعتبار شدن اعجاز ادبى يا علمى قرآن نمىشود.
اما در مورد اشكال دوم پاسخ دادهاند كه:
اولاً: اعجاز علمى قرآن در برخى سورهها براى ما آشكار شده و در برخى سورهها آشكار نشده است و روشن نشدن آنها دليل بر عدم اعجاز علمى آن سورهها نيست، چون ممكن است اعجاز علمى آنها بعداً روشن شود.
ثانياً: مدعيان اعجاز علمى نمىگويند كه تكتك سورههاى قرآن اعجاز علمى دارد بلكه مىگويند: اعجاز قرآن جهات مختلف (ادبى، علمى، قوانين عالى و...) دارد و لازم نيست هر سوره قرآن از همه جهات معجزه باشد، بلكه از يك جهت هم كه معجزه باشد كافى است و تحدّى قرآن صحيح است، بنابراين اگر اعجاز علمى در برخى سورهها تحقق يافت زيانى به تحدّى نمىزند.
اما در مورد اشكال سوم توضيح دادهاند كه تفسير علمى قرآن با اهداف مختلفى انجام مىگيرد:
گاهى هدف آن روشن كردن معانى و مقاصد آيات است كه اين همان تفسير اصطلاحى است و گاهى هدف آن اثبات اعجاز قرآن است و گاهى هدف تفسير علمى، اثبات نظرات انحرافى يا تحميل رأى بر قرآن يا اثبات اين نكته است كه همه علوم در قرآن وجود دارد كه اين امور سوء فهم و سوء استفاده از تفسير علمى و موجب بدبينى به آن است.
بنابراين اعجاز علمى قرآن در راستاى تفسير و يكى از اهداف فرعى آن است اما در مورد اشكال چهارم پاسخ داده شده كه قرآن در چهارده قرن قبل مطالب علمى را آورده كه دانشمندان علومتجربى قرنها بعد آنها را كشف كردهاند، اين مطلب دو چيز را نشان مىدهد:
نخست آنكه اين قرآن، كلام يك انسان معمولى نيست بلكه از ماوراى انسان (يعنى خدا) القا شده است. (و اين مطلبى است كه اشكال كننده هم قبول داشت.)
دوم اينكه انسانهاى عادى در عصر نزول نمىتوانستند اين مطالب علمى را بياورد، همانطور كه الآن هم يك انسان عادى نمىتواند مطالب علوم تجربى چند قرن بعد را بياورد، پس قرآن معجزه است. چون ديگران از آوردن مثل آن (در بُعد علمى) عاجز بودهاند. البته اين مسأله همچون اخبار غيبى اعجازآميز است كه پس از وقوع خبر در خارج، اعجاز آن نقلى مىشود؛ بنابراين بين تورات و انجيل با قرآن تفاوت هست چون قرآن هم كلام خداست و هم معجزه پيامبر9 است اما تورات و انجيل اصلى فقط كلام خدا بوده ولى معجزه و دليل صدق موسى7 و عيسى7 چيز ديگرى بوده است[17].
موارد اعجاز علمى در قرآن
در مورد اعجاز علمى قرآن افراط و تفريط شده است يعنى برخى افراد اعجاز علمى قرآن را بطور كلى منكر شدهاند (همانطور كه گذشت) و برخى افراد در آيات زيادى ادعاى اعجاز علمى كردهاند، كه برخى از اين موارد قابل قبول است اما برخى موارد قابل نقد و صاحبنظران رد كردهاند. اينك در اينجا موارد ادعاى اعجاز علمى در قرآن را بررسى مىكنيم:
اول: مواردى كه ادعاى اعجاز علمى شده و قابل دفاع شمرده شده است:
1ـ نيروى جاذبه
در دو آيه قرآن (رعد/2 و لقمان/10 (ـ رَفَعَ ـ خَلَقَ السَّماوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا)) بيان شده كه خدا آسمآنها را بدون ستون ديدنى برافراشته است[18].
برخى دانشمندان و مفسران همچون آيت اللَّه مكارم شيرازى (نمونه،
ج 17، ص 29 و ج10، ص 110ـ111 و پيام قرآن، ج 8، ص 146 و آيت اللَّه حسين نورى (دانش عصر فضا، ص 55 ـ 56) آيات فوق را اشاره به نيروى جاذبه و اعجاز علمى قرآن دانستهاند، چرا كه نيروى جاذبه توسط ابوريحان بيرونى (440 ق)[19] و طبق مشهور توسط نيوتن (1643ـ727 م) در قرن هفدهم ميلادى كشف شد[20] سپس اشاره قرآن به ستونهاى نامريى بين كرات آسمانى نوعى رازگويى علمى قرآن است.
البته برخى از صاحبنظران نيز آيات فوق را اشارهاى به نيروى جاذبه دانستهاند اما ادعاى اعجاز علمى نكردهاند[21] و برخى دانشمندان نيز آيات ديگر قرآن (مرسلات/25 و فاطر/41) را اشارهاى به نيروى جاذبه دانستهاند ولى ادعاى اعجاز علمى در آن مورد نكردهاند[22]. با توجه به اينكه واژه «عمد» جمع و به معناى «ستونها» است ممكن است نيروى جاذبه يكى از مصاديق آيه باشد يعنى احتمال دارد نيروها (=ستونها)ى متعددى بين كرات آسمانى وجود داشته باشد كه هنوز كشف نشده باشد.
البته پذيرش اينكه آيات (رعد/2 و لقمان/10) بر نيروى جاذبه دلالت كند متوقف بر آن است كه واژه «سماوات» به معناى كرات آسمانى باشد. چون اين واژه در قرآن داراى معانى متعدد (مثل: جهت بالا، جوّ زمين، كرات آسمانى، آسمان معنوى و...)[23] است، ولى در اينجا مىتوان ادعا كرد كه كرات آسمانى مىتواند از مصاديق آيات فوق باشد.
بنابراين برخى محققان برآنند كه مىتوان گفت كه: آيات (رعد/2 و لقمان/10) به نيروى جاذبه اشاره دارد و با توجه به عدم آگاهى مردم و دانشمندان عصر نزول قرآن، از نيروى جاذبه، عظمت بيانات قرآن و رازگويى و اعجاز علمى آن در اين مورد روشن مىشود[24].
2 ـ حركتهاى خورشيد
قرآن در آيات متعددى (يس /40 ـ 37، انبياء/ 33، رعد/ 2، فاطر/ 13، زمر/ 5 ، لقمان/ 29 و ابراهيم/ 33) به حركتهاى خورشيد اشاره كرده و برخى صاحبنظران اين آيات را اعجاز علمى قرآن دانستهاند چرا كه به حركتهاى مختلف است، خورشيد اشاره دارد كه بر خلاف تصورات رايج در محافل علمى عصر نزول بوده است. آنان آيات فوق را اشاره به حركتهاى زير مىدانند:
الف: حركت انتقالى مستقيم خورشيد درون كهكشان راه شيرى، يعنى حركت طولى خورشيد به سمت معين يا ستارهاى دور دست[25]. البته در اين تفسير (وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا)[26]؛ «لام» به معناى «الى» (= به سوى) و «مستقر» اسم مكان مىباشد[27].
البته مفسران و صاحبنظران متعددى اين حركت خورشيد را از قرآن برداشت كردهاند[28] اما گودرز نجفى آن را اعجاز علمى قرآن دانسته است. چرا كه اخترشناسان جديد همچون كوپر نيك (1544 م) و كپلر (1650 م) و گاليله بر آن بودند كه خورشيد ثابت ايستاده است[29] و حتى در ادعانامهاى كه عليه گاليله در دادگاه قرائت شد او را متهم به اعتقاد به سكون خورشيد كردند. (كه بر خلاف گفته كتاب مقدس بود كه مىگفت: (خورشيد) مثل پهلوان از دويدن در ميدان شادى مىكند.)[30] و گاليله حاضر نشد حركت خورشيد را بپذيرد[31]. ولى در سالهاى بعد كشف شد كه خورشيد نيز داراى حركتهاى واقعى متعدد (حركت انتقالى، وضعى، درونى) است، چون كه «فلك» به معناى مجراى كرات آسمانى[32] يا مسير دورانى آنها اطلاق مىشود[33]، يعنى كرات آسمانى در مسيرى دورانى شناورند[34].
البته اين مطلب قرآن (حركت خورشيد بر مدار) بر خلاف ديدگاه هيئت بطلميوسى[35] است كه در عصر نزول در محافل علمى رايج بوده و تا هفده قرن بر فكر بشر سايه افكنده بود. براساس هيئت قديم افلاك حركت مىكنند و ستارگان در فلك ثابت هستند ولى از آيه استفاده مىشود كه خورشيد حركت دورانى دارد و مدارى شناور است. برخى از دانشمندان به مطالب فوق تصريح كردهاند[36] و آيت اللَّه مكارم شيرازى در نمونه (ج 18، ص 6ـ389) اين مطالب را اعجاز علمى قرآن مىداند.
ب: حركت وضعى خورشيد، يعنى خورشيد به دور خود مىچرخد و در قرارگاه خود جريان دارد. (وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا)[37]؛ البته اين معنا بنا بر اين است كه «لام» به معناى «فى» (= در) باشد و «مستقر» به معناى اسم مكان باشد.
برخى صاحبنظران همين معنا را از آيات برداشت كردهاند[38] و احمد محمد سليمان در القرآن والعلم (ص 5 ـ36) اين مطلب را اعجاز علمى قرآن شمرده است. چرا كه حركت وضعى خورشيد از مطالبى است كه در عصر نزول كشف نشده بود.
ج: ادامه حيات خورشيد تا زمان معين، يعنى خورشيد بر اثر انفجارات هستهاى و سوخت مواد درونى آن تا چند ميليارد سال ديگر عمرش به پايان مىرسد[39]؛ از اينرو برخى مفسران (كُلٌّ يَجْرِي لاَِجَلٍ مُسَمّىً)[40] را اشاره به همين مطلب علمى دانستهاند[41].
د: حركات درونى خروشيد، يعنى خورشيد دائماً انفجارات هستهاى صورت مىگيرد تا انرژى نور و گرما توليد كند و همين انفجارات باعث زير و رو شدن مواد مذاب داخل خورشيد مىشود كه گاهى تا كيلومترها پرتاب مىشود[42].
برخى محققان از تعبير «تجرى» به معناى جريان داشتن و تفاوت آن با «تحرك» از آيه 38 يس استفاده كردهاند كه خورشيد نه تنها حركت مىكند بلكه جريان دارد يعنى همچون آب در حال حركت زير و رو مىشود و اين نكتهاى لطيف و علمى است كه قرآن بدان اشاره كرده و در عصر جديد كشف شده است و مىتواند اعجاز علمى قرآن باشد. البته اگر «تجرى» را كنايه از شناور بودن در فضا ندانيم[43].
برخى از محققان با نقد موارد فوق به اين نتيجه رسيدهاند كه اشارات قرآن به حركتهاى خورشيد نوعى رازگويى علمى است، اما در بخشى كه قبلاً توسط كتاب مقدس گزارش شده بود يعنى حركت انتقالى دورانى خورشيد اعجاز علمى نيست اما در بخشهايى كه برخلاف هيئت بطلميوسى رايج در زمان نزول بيان داشته است (مثل حركت انتقالى مستقيم، حركت وضعى و حركت تا زمان معين و حركت درونى خورشيد) اگر به قطعيت برسد، اعجاز علمى قرآن است[44].
3ـ زوجيّت:
در آيات متعددى از قرآن به زوجيت ميوهها و گياهان و انسآنها اشاره شده است (رعد/2، شعراء/ 7 و يس/ 36 و همين مضمون در حج/ 5، لقمان/ 10، ق/ 7، طه/ 53 و اعراف/ 189) و در برخى آيات به زوجيت چيزهايى اشاره مىكند كه انسان اطلاعى ندارد (يس/ 36) و در برخى آيات سخن از زوجيّت همه موجودات است (وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّمْ تَذَكَّرُونَ)[45].
واژه زوج در عالم حيوانات به نر و ماده گفته مىشود و در غير حيوانات به هر كدام از دو چيزى كه قرينه يكديگر است گفته مىشود و به چيزهاى مقارن مشابه و متضاد نيز اطلاق مىشود[46]. از اينرو برخى واژه زوج را در مورد ذرات درون اتم (الكترون و پروتون) و نيروهاى مثبت و منفى به كار بردهاند[47].
بسيارى از مفسران و صاحبنظران با شگفتى آيات فوق را از اشارات علمى قرآن به مسأله زوجيت گياهان و زوجيّت عام موجودات دانستهاند[48] و محمدتقى شريعتى اين مطلب را اعجاز علمى قرآن دانسته است[49] چرا كه انسانها از قديم مىدانستند كه برخى گياهان مثل نخل زوج هستند و مسأله زوجيّت گياهان توسط كارل لينه (1707ـ1787م) گياهشناس معروف سوئدى در سال 1731 م) ابراز شد.
بنابراين مردم عصر نزول قرآن از زوجيّت همه گياهان اطلاع نداشتند. ولى قرآن نه تنها به اين مطلب اشاره كرد. (رعد/ 3، شعراء/ 7 و...) بلكه به زوجيّت همه موجودات اشاره كرد (ذاريات/ 49) كه تا قرن اخير كسى از آن اطلاع نداشت[50]. بنابراين اشاره علمى قرآن به زوجيت گياهان و زوجيت عام موجودات نوعى رازگويى قرآن است كه حكايت از اعجاز علمى اين كتاب مقدس دارد. البته برخى از محققان برآنند كه هر چند اشارات علمى قرآن در اين موارد مىتواند اعجاز علمى به شمار آيد اما تطبيق آيه (ذاريات/49) با مواردى همچون الكترونها، پروتونها و كواركها قطعى نيست و حداكثر اين موارد ممكن است از مصاديق آيه مذكور بشمار آيد[51].
4ـ لقاح (زايا كردن گياهان و ابرها توسط بادها)
در برخى آيات قرآن به بادهاى زايا و بارداركننده اشاره كرده است (وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً)؛ حجر/12 مفسران و صاحبنظران آيه فوق را به دو صورت تفسير كردهاند:
الف: برخى برآنند كه اين آيه به لقاح گياهان اشاره دارد يعنى ابرها فرستاده مىشوند تا گردههاى گياهان نر را به گياهان ماده برسانند و آنان را زايا كنند[52] و احمد محمد سليمان اين مطلب را اعجاز قرآن دانسته است چرا كه بشريت در اواخر قرن هيجدهم يا اوايل قرن نوزدهم به مسأله تلقيح پى برد، درحالى كه قرآن قرنها قبل از آن تذكر داده بود[53].
ب: برخى ديگر از صاحبنظران و مفسران آيه فوق را اشاره به لقاح ابرها و بارور شدن آنها دانستهاند[54] چرا كه در ادامه آيه مسأله نزول باران را مطرح مىكند كه نتيجه لقاح ابرهاست و احمد امين اين آيه را يك معجزه جاودانى مىداند كه حدود هزار و سيصد و نود سال پيش موضوعى را بيان كرده كه عصاره و نتيجه تحقيقات جديد است چرا كه منظور از آيه همان تأثيرى است كه باد در اتحاد الكتريسته مثبت و الكتريسته منفى در دو قطعه ابر و آميزش و لقاح آنها دارد[55]. البته مانعى ندارد آيه فوق اشاره به لقاح ابرها و گياهان مرده باشد[56] چرا كه بخش اول آيه يك مطلب كلى را مىگويد (زاياگرى بادها) كه اعم از لقاح ابرها و گياهان است ولى در ادامه آيه يكى از نتايج اين لقاح را تذكر مىدهد كه همان نزول باران از ابر است. همانطور كه لقاح گياهان نيز يكى از مصاديق آنها است[57]. البته اشاره علمى قرآن به لقاح ابرها اعجاز علمى قرآن است چرا كه اين مطلب تا سالهاى اخير براى بشر كشف نشده بود اما اشاره قرآن به لقاح گياهان اعجاز علمى قرآن به شمار نمىآيد چرا كه انسانهاى صدر اسلام بطور اجمالى از تأثير گردهافشانى برخى گياهان (همچون خرما) اطلاع داشتند[58].
5 ـ چينش مراحل آفرينش انسان
قرآن كريم در آيات متعددى از آفرينش انسان و مراحل آن ياد كرده است (مؤمنون/12 ـ 14 و حج/ 5 و غافر/ 67 و قيامت/ 37 ـ 39 و علق/2 و طارق/ 6 و دهر/ 2 و سجده/ 6 ـ9 و...) از اين آيات مىتوان استفاده كرد كه مراحل زندگى انسان پانزده مرحله است كه عبارتند از:
1ـ خاك (يعنى تراب و طين، حج/ 5 و مؤمنون/ 12 و غافر/ 67)[59].
2ـ مرحله آب (يعنى ماء، ماءدافق، ماء مهين، طارق/6، سجده/6ـ9)[60].
3ـ مرحله منى (نطفة من منى، قيامت/ 37 ـ 39).
4ـ مرحله نطفه مخلوط (نطفه امشاج، دهر، 2).
5ـ مرحله علقه (مؤمنون/ 12 ـ 14، حج/ 5، غافر/ 67).
6ـ مرحله مضغه (مؤمنون/ 12 ـ 14 و حج/ 5).
7ـ مرحله تنظيم و تصوير و شكلگيرى (سجده/ 6 ـ 9).
8 ـ مرحله شكلگيرى استخوانها (مؤمنون/12 ـ 14).
9ـ مرحله پوشاندن گوشت بر استخوانها (همان).
10ـ مرحله آفرينش جنس جنين (قيامت/ 37 ـ 39).
11ـ مرحله آفرينش روح يا دميدن جان در انسان و پيدايش گوش و چشم (سجده/ 6 ـ 9 و مؤمنون/ 14).
12ـ مرحله تولد طفل (غافر/ 67).
13ـ مرحله بلوغ (مؤمنون/ 12ـ14، حج/ 5 و غافر/ 67).
14ـ مرحله كهنسالى (حج/ 5 و غافر/ 67).
15ـ مرحله مرگ (همانها)[61].
البته توضيح هر كدام از اين مراحل بر اساس آيات قرآن و علوم پزشكى نياز به شرح و توضيح دارد ولى اين آيات اشارات علمى ارزندهاى را در بردارد كه برخى پزشكان را به حيرت آورده و آنها را دليل اعجاز علمى قرآن بلكه اعجاز بلاغى قرآن دانستهاند[62] و برخى ديگر صاحبنظران غربى همچون دكتر موريس بوكاى معتقدند كه:
«بايد همه بيانات قرآنى را با معلومات اثبات شده عصر جديد مقايسه كرد، موافق بود نشان با اينها واضح است ليكن همچنين بىنهايت مهم است كه آنها را با عقايد عمومى كه در اين خصوص در جريان دوره وحى قرآنى شايع بود مواجهه داد تا معلوم گردد انسانهاى آن زمان تا چه اندازه از نظراتى شبيه آنچه در قرآن درباره اين مسائل عرضه شده دور بودهاند.
فىالواقع اين فقط در جريان قرن نوزدهم است كه ديد تقريباً روشنى از اين مسائل پيدا مىكنيم. در تمام مدت قرون وسطى، اساطير و نظارت صورى بىپايه، منشأ متنوعترين آراء و تا چندين قرن پس از آن سارى و جارى بود.
آيا مىدانيد كه مرحلهاى اساسى در تاريخ جنينشناسى تصديق «هاروى»[63] در سال 1651 م بود مشعر به اينكه «هر چيزى كه مىزايد در آغاز از تخمى مىآيد.» و اينكه جنين بتدريج بخشى پس از بخشى درست مىشود؟ [...] اين بيش از هزارهاى پيش از آن عصر است كه در آن عقايدى تخيلى شايع بود و انسانها قرآن را مىشناختند. بيانات قرآن در باب توليد مثل انسان، حقايق اساسى را كه انسانها قرونى چند براى كشف آن گذراندند، با اصطلاحات ساده اشعار داشته است»[64].
برخى از محققان نيز برآنند كه هرچند بيان هركدام از اين مراحل آفرينش انسان به تنهايى نمىتواند دليل مستقلى بر اعجاز علمى قرآن باشد ولى با توجه به گواهى دانشمندان بر اينكه مردم عصر نزول قرآن، آگاهى از اين نظم و چينش مراحل آفرينش انسان نداشتند، بيان اين مراحل و چينش آن نوعى رازگويى علمى است كه مىتواند اعجاز علمى قرآن به شمار آيد[65].
دوم: موارد ديگرى كه ادعاى اعجاز علمى شده است ولي غيرقابل دفاع شمرده شده است:
الف. آغاز جهان و چگونگى پيدايش آن جهان از تودهاى به هم پيوسته و گازى شكل، (كه در سوره انبياء/ 30 و فصلت/ 11 مطرح شده است)[66].
طنطاوى (الجواهر،ج10،ص99) عبدالرزاق نوفل (القرآنوالعلم الحديث، ص2ـ163) و احمد محمد سليمان (القرآن والعلم، ص3ـ54) و محمد سامى محمد على (الاعجاز العلمى فى القرآنالكريم، ص34) و محمد كامل عبدالصمد (الاعجاز العلمىفىالاسلام (القرآنالكريم) ص 47).
مطالب قرآن را در مورد آغاز جهان از اخبار غيبى و اعجاز علمى قرآن مىدانند، چرا كه با نظريه انفجار بزرگ (مهبانگ)[67] و جدا شدن جهان آسمان و زمين از همديگر و تودهگازى شكل بودن (دخان) هماهنگ است.
اما هرچند كه ظاهر آيات قرآن با نظريه مشهور مهبانگ بطور شگفتانگيزى همخوان است و برخى مفسران بدان اذعان دارند[68]. اما برخى محققان اعجاز علمى قرآن را در اين مورد نمىپذيرند چرا كه نظريه مهبانگ قطعى نيست و نظريههاى رقيب (همچون نظريه مهبانگ، جهان پلاسما و حالت پايدار) در اين مورد وجود دارد[69] و در مورد آيات فوق تفسيرها و روايات ديگرى نيز وجود دارد[70].
ب: حركت زمين
برخى مفسران از قرآن (وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ)[71]؛ حركت زمين را استفاده كردهاند و آن را معجزه علمى دانستهاند[72] و برخى ديگر از صاحبنظران از آيات ديگر قرآن (زخرف/10، طه/ 53، نبأ/ 6) حركت زمين را برداشت كردهاند[73] و برخى ديگر از سوره شمس/4 و نازعات/30 حركتهاى وضعى و انتقالى زمين را استفاده كردهاند[74] و برخى ديگر از سوره مرسلات/ 35 حركتهاى متعدد زمين را استفاده كردهاند[75].
صرفنظر از اشكالاتى كه به برداشتهاى فوق از آيات گرفته شده است[76]، قرآن از حركت زمين بر خلاف نظريه حاكم و مشهور عصر نزول، خبر داده است چرا كه نظريه بطلميوس مبنى بر سكون و مركزيت زمين در محافل علمى عصر نزول حاكم بود[77] و اين عظمت قرآن را مىرساند ولى اعجاز علمى قرآن بشمار نمىآيد چون قبل از اسلام برخى دانشمندان همچون فيثاغورس، فلوتهخوس، ارشميدس، استرخوسساموسى و كليانتوس آسوسى كه قبل از بطلميوس زندگى مىكردهاند قائل به حركت زمين بودهاند[78]. پس هنگامى كه افراد عادى قبل از نزول قرآن مىتوانستهاند اين ديدگاه را ابراز كنند، تحدّى و اعجاز در اين مورد معنا ندارد.
ج: پيدايش حيات از آب
برخى صاحبنظران با استناد به آيات سوره نور/ 45 و انبياء/30 كه به منشأ پيدايش موجودات را آب معرفى مىكند آن را معجزه علمى قرآن مىدانند[79] و برخى ديگر از مفسران و دانشوران نيز به انطباق يافتههاى علوم تجربى با اين آيات اعتراف كردهاند[80]. ولى برخى محققان برآنند كه با توجه به معناى متعددى كه مفسران در مورد اين آيات بيان كردهاند نمىتوان يك معناى قطعى را به قرآن نسبت داد و اعجاز علمى دانست. چرا كه ممكن است مقصود از آب در اين اينجا منى و نطفه يا ماده اصلى بدن موجودات زنده، يا مايع آب گونهاى كه خلقت جهان از آن پديد آمده يا منشأ پيدايش نخستين موجود از آب باشد[81].
علاوه بر آن قبل از اسلام برخى فلاسفه يونان (مثل تالس)[82] يادآور شده بودند كه اصل هستى از آب است. پس مطالب آيات فوق شگفتانگيز بوده و عظمت قرآن را مىرساند ولى اعجاز علمى آن را اثبات نمىكند[83].
د: ممنوعيت شرابخوارى و اعلام زيانها
در برخى آيات قرآن به صراحت ممنوعيت نوشيدن شراب اعلام شده است. (مائده/91ـ90) و در برخى آيات به ضررهاى آن اشاره شده است (بقره/ 219) و در برخى آيات به اشاره از آن نهى شده است. (نحل/67 و نساء/ 43).
بسيارى از پزشكان صاحبنظران و مفسران در مورد زيآنهاى شراب و شرابخوارى مطالب زيادى نوشتهاند و با شگفتى از قرآن ياد كردهاند و برخى محققان آن را از موارد اعجاز علمى قرآن بر شمردهاند[84]. چرا كه قبل از اسلام شرابخوارى يك عادت بشرى بوده همانطور كه در عصر حاضر در بسيارى از كشورهاى غير مسلمان اينگونه است و حتى تورات و انجيل كنونى نيز به نوعى شرابخوارى تشويق كرده است[85]. ولى اسلام با اين پديده زيانآور برخورد كرد و اين يكى از خدمات اعجازآميز قرآن به بشريت بود، اما مىتوان گفت با توجه به اينكه گزارش شده كه در اديان قبل از اسلام ممنوعيت شرابخوارى وجود داشتهاست[86]، بنابراين، مسأله ممنوعيت شرابخوارى، خدمتى شگفتانگيز و تحسينآميز قرآن به بشريت است اما اعجاز علمى به شمار نمىآيد.
هـ : ممنوعيت آميزش با زنان در حالت عادت ماهيانه
قرآنكريم در سوره بقره، 222 به مردان دستور مىدهد كه در حالت عادت ماهيانه از نزديكى با زنان دورى كنيد و آن حالت را زيانبار معرفى مىكند؛ برخى از پزشكان، صاحبنظران و مفسران نيز زيانهاى اين كار را برشمرده و با ديده اعجاب به قرآن نگريستهاند[87] و حتى يداللَّه نيازمند شيرازى آيه فوق را اعجاز علمى قرآن شمرده است[88].
اما برخى محققان برآنند كه با توجه به اينكه اين ممنوعيت قبلاً در تورات آمده است[89] نمىتواند اعجاز علمى منحصر به فرد قرآن باشد[90].
و: برخى موارد ديگر از آيات قرآن نيز ادعاى اعجاز علمى شده است كه قابل نقد و رد است و ما از بررسى تفصيلى آنها صرفنظر مىكنيم. از جمله: در مورد اعجاز واژه «صمد» (توحيد/ 2) و ارتباط آن با فضاى خالى داخل اتمها[91]، اعجاز علمى قرآن در مورد صفت «لطيف» و خلق موجودات ريز كه با چشم درك نمىشوند[92] و اعجاز علمى در مورد آتش درون شاخههاى سبز درختان (يس/ 80)[93] و اعجاز علمى در مورد اينكه آسمان دنيا محل كرات آسمانى است كه بر خلاف ديدگاه هيئت بطلميوسى بوده است[94]. اعجاز علمى در مورد تشبيه شرح صدر به صعود در آسمان و تنگى نفس در اثر كمبود هوا (انعام/ 125)[95] و اعجاز علمى قرآن در مورد اينكه اشاره مىكند كوهها همچون ميخ و زره محكم زمين را از لرزش حفظ مىكند (نحل/ 15)[96].
نتيجهگيرى
از مجموع مطالب اين مقاله نتيجه مىگيريم كه اعجاز علمى يكى از ابعاد اعجاز قرآن كريم است كه در يك قرن اخير بطور گسترده مطرح شده و در موارد محدودى (همچون: اشاره قرآن به نيروى جاذبه، حركتهاى خورشيد، زوجيت و لقاح ابرها و چينش مراحل آفرينش انسان) قابل قبول است و در موارد متعددى كه ادعا شده است قابل نقد و ردّ است.
[1]. در مورد تعاريف علم و تقسيمات علوم ر. ك: احصاء العلوم، فارابى، ص 111 ـ 120 و آموزش فلسفه، مصباح يزدى، ج 1، ص 61 و مبانى فلسفه، دكتر علىاكبر سياسى، ص 212 ـ 120 و درآمدى بر تفسير علمى قرآن، نگارنده، ص 151 ـ 160.
. Experimentl Sciences. [2]
. Natural Sciences. [3]
. Humanities Sciences. [4]
[5]. علوم را از جهات گوناگون تقسيم مىكنند و بر اساس روش به چهار گروه: علوم تجربى، علوم عقلى، علوم نقلى و علوم شهودى تقسيم مىنمايند. (ر. ك: همانها)
[6]. ر. ك: پژوهشى در اعجاز قرآن، پيشين، ص 85.
[7]. در مورد «تفسير علمى قرآن» ر. ك: مقاله روشهاى تفسير قرآن، بخش روش تفسير علمى و نيز ر.ك: درآمدى بر تفسير علمى قرآن، از نگارنده.
[8]. ر. ك: رعد / 2 ـ 4، آل عمران / 190، طارق / 5 ـ 8 و حج / 5.
[9]. در مورد اقسام تفسير علمى و معيارهاى آن ر. ك: درآمدى بر تفسير علمى قرآن، ص 378ـ 383.
[10]. همان.
[11]. ر. ك: رسائل ابن سينا، ص 128 ـ 129 و التفسير والمفسرون، دكتر ذهبى، ج 2، ص 419 و درآمدى بر تفسير علمى قرآن، ص 293 به بعد.
[12]. التفسير العلمى فى الميزان، بيروت ـ دمشق، دارقتيبه، ص 130 ـ 138.
[13]. همان، ص 207.
[14]. مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ترجمه مهندس ذبيحاللَّه دبير، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ سوم، سال 1365 ش، ص 6 ـ 227، (اين كتاب به زبانهاى متعدد ترجمه و با چاپهاى گوناگون منتشر شده است.)
[15]. (إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِن مِثْلِهِ)؛ بقره/ 22.
[16]. التفسير العلمى فى الميزان، دكتر احمد عمر ابو حجر، ص 130 - 1380.
[17]. ر. ك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، دكتر محمد علي رضايي اصفهاني، ص 83 ـ 84.
[18]. البته اين تفسير بنابراين است كه جمله «ترونها» را صفت «عمد» بدانيم ولى اگر بغير عمد متعلق به ترونها باشد معنا مىشود كه: (همانگونه كه) مىبينيد خدا آسمانها را بدون ستون آفريد.» بنابراين معناى دوم آسمانها اصلاً ستون ندارد تا ديده شود. ولى معناى اول با ظاهر آيه سازگارتر است چون تقديم و تأخير لازم نمىآيد و توسط روايت امام رضا7 (ثم عمد ولكن لاترونها؛ برهان، ج 2، ص 278) تقويت مىشود.
[19]. مطالب شگفتانگيز قرآن، نجفي، گودرز، ص 41.
[20]. تاريخ علوم، ص264، (البته برخى نويسندگان در اينكه مبتكر نيروى جاذبه نيوتن باشد و در صحت داستان سيب ترديد مىكنند، ر. ك: دانش عصر فضا، ص 44.
[21]. ر. ك: معارف قرآن، استاد مصباح يزدى، ص 247 ـ 248 و مطالب شگفتانگيز قرآن، گودرز نجفى، ص 41 ـ 46 و المعجزة القرآنية، دكتر محمد حسن هيتو، ص 180 و التمهيد فى علوم القران، آيةاللَّه معرفت، ج 6، ص 122 ـ 128 و نگرشى بر علوم طبيعى در قرآن، لطيف راشدى، ص 50.
[22]. اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى، يداللَّه نيازمند شيرازى، ص 88 ـ 99 و الفرقان فى تفسير القران دكتر صادقى، ج 21، ص 341 و مطالب شگفتانگيز قرآن، گودرز نجفى، ص 43 و دانش عصر فضا، نورى، ص 55 و نمونه، ج 18، ص 187.
[23]. ر. ك: التحقيق فى كلمات القرآنالكريم، مصطفوى، ماده «سمو» و نمونه، ج1، ص65 و پژوهشي در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 126.
[24]. ر. ك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 155.
[25]. نام اين ستاره را «وِگا» (نمونه، ج 18، ص 382) يانس ثابت (الميزان، ج 17، ص 89 و مطالب شگفتانگيز قرآن، گودرز نجفى، ص 25 ـ 26) و يا مجموعه نجوم هركپل يا ستاراى بر ران راست «جايى» (اسلام و هيئت، ص 181) بيان كردهاند.
[26]. يس / 38.
[27]. لام در آيه (لمستقر لها) ممكن است به معناى الى ـ فى ـ تأكيد باشد و «مستقر» مىتواند مصدر ميمى، اسم زمان يا اسم مكان باشد (ر. ك: الميزان، ج 17، ص 79 و ص 89 و اسلام و هيئت ص 184 و نمونه، ج 18، ص 382.
[28]. الميزان، نمونه، اسلام و هيئت، همانها و دانش عصر فضا، پيشين، ص 25 ـ 36 و الجواهر فى تفسير القرآن، طنطاوى، ج 9، ص 172 و زنده جاويد و اعجاز قرآن، مهندس محمدعلى سادات، ص 28 ـ 39 و قرآن و آخرين پديدههاى علمى، مهندس جعفر رضايىفر، ص 131 و القرآن الكريم و العلم الحديث، دكتر منصور محمد حسب النبى، ص 264.
[29]. مطالب شگفتانگيز قرآن، پيشين، ص 24 و راه تكامل، احمد امين، ج 5، ص 9 و اسلام و هيئت، شهرستانى، ص 179.
[30]. كتاب مقدس، مزامير، زبور داود، مزمور 19، 5.
[31]. خوابگردها، كوستلر، آرتور، ترجمه منوچهر روحانى، ص 590.
[32]. مفردات راغب، ماده فلك.
[33]. نمونه، ج 18، ص 387.
[34]. مفردات راغب، ماده سبح.
[35]. بطلميوس، از دانشمندان قرن دوم ميلادى (فرهنگ دانستنيها، محمدنژاد، ج 1، ص 752) البته برخى يادآور شدهاند كه در تاريخ سه دانشمند يونانى به نام بطلميوس خوانده مىشدند كه عبارتند از: بطلميوس غريب، بطلميوس داس و بطلميوس قلوذى كه اين سومى همان است كه هيئت بطلميوسى به نام اوست و متولد 140 قبل از ميلاد است (اسلام و هيئت، گفتار سوم (كج) و ص 5.
[36]. مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، بوكاي، دكتر موريس، ترجمه دبير، ص 215 ـ 216 و دانش عصر فضا، نوري، حسين، ص 26 و ص 35 ـ 36 و معارف قرآن، مصباح يزدى، ص 252.
[37]. يس / 38.
[38]. نمونه، ج 18، ص 382 و اسلام و هيئت، ص 186 و دانش عصر فضا، ص 26 و ص 5 ـ 36 و پيشگوئيهاى علمى قرآن، مصطفى زمانى، ص 34.
[39]. عمر خورشيد را كلاً ده ميليارد سال تخمين مىزنند كه پنج ميليارد سال آن سپرى شده است (ر. ك: فيزيك نوين، دكتر اريك اوبلاتر، ص 21 ـ 20، ترجمه بيضاوى و...) .
[40]. رعد/ 2.
[41]. دانش عصر فضا، پيشين، ص 35.
[42]. در خورشيد هستههاى اتمهاى هيدروژن به هليوم تبديل مىشود كه ذوب هستهاى با جوشش هستهاى نام دارد. خورشيد در هر دو ساعت و چهل دقيقه سطح آن با سرعت شش كيلومتر به داخل و خارج مىرود و قطر آن ده كيلومتر تغيير مىكند و اين تپش خورشيد است و در اثر ميدانهاى مغناطيسى اطراف لكهها بوجود مىآيد و با سرعت 1600000 كيلومتر در ساعت از خورشيد فوران مىكند و به سرعت خاموش مىشود. (ر. ك: فيزيك نوين، پيشين، ص 20 و مجله اطلاعات علمى، ش 193) .
[43]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ج 1، ص 168.
[44]. همان، ص 169.
[45]. ذاريات/ 49.
[46]. ر. ك: مفردات راغب اصفهانى، ماده زوج و نمونه، ج 18، ص 377 ـ 378.
[47]. ر. ك: نمونه، همان و اعجاز قرآن، علامه طباطبايى، ص 15 ويراسته عليرضا ميرزا محمد، رابطه علم و دين، عباسعلى سرفرازى، ص 35 ـ 36 و مطالب شگفتانگيز قرآن، پيشين، ص 57 و 60 و القرآن و الطب، دكتر دياب و دكتر قرقوز، ص 27 و 28 و زنده جاويد و اعجاز جاويدان، پيشين، ص 39 ـ 43 و نگرشى بر علوم طبيعى در قرآن، پيشين، ص 24.
[48]. ر. ك: نمونه، همان و اعجاز قرآن، علامه طباطبايى، ص 15 ويراسته عليرضا ميرزا محمد، رابطه علم و دين، پيشين، ص 35 ـ 36 و مطالب شگفتانگيز قرآن، پيشين، ص 57 و 60 و القرآن و الطب، دكتر دياب و دكتر قرقوز، ص 27 و 28 و زنده جاويد و اعجاز جاويدان، پيشين، ص 39 ـ 43 و نگرشى بر علوم طبيعى در قرآن، پيشين، ص 24.
[49]. تفسير نوين، ص 11.
[50]. وجود ذرات درون اتم با بار منفى و پروتون با بار مثبت، را ماكس پلانك فيزيكدان نامى قرن بيستم كشف كرد. (ر. ك: تصوير جهان در فيزيك جديد، ماكس پلانك، ترجمه مرتضى صابر، ص 95).
[51]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 283.
[52]. منهجالصادقين، كاشانى، ملا فتحاللَّه، ج 5، ص 158 و رابطه علم و دين، پيشين، ص 36 و رهبران راستين، هاشمىنژاد، عبدالكريم، ص 256 ـ 263 و فروغ دانش جديد در قرآن و حديث، م، حقيقى، ج 2، ص 23 و مرزهاى اعجاز، خوئى، سيد ابوالقاسم، ترجمه جعفر سبحانى، ص 118 و الفرقان و القرآن، خالد عبدالرحمن العك، ص 511.
[53]. القرآن والطب، ص 24 ـ 26، فيزيك: نمونه، ج 11، ص 61 و قرآن و آخرين پيامبر، ص 179.
[54]. مجمعالبيان، ج 3، ص 334 و باد و باران در قرآن، مهندس بازرگان، ص 59 و 126و نمونه، ج 11، ص 61 و التفسير العلمى فى الميزان، احمد عمر ابو حجر، ص 461 - 463.
[55]. راه تكامل، احمد امين، ص 57.
[56]. مطالب شگفتانگيز قرآن، پيشين، ص 62 و پيشگويىهاى علمى قرآن، مصطفى زمانى، ص 91 ـ 93.
[57]. ر. ك: زنده جاويد و اعجاز جاويدان، پيشين، ص 35 و 36.
[58]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 293.
[59]. در مورد آفرينش انسان از خاك، دو احتمال وجود دارد، يكى اينكه منظور آفرينش انسان اولى (= آدم) از خاك باشد يا تشكّل انسان از خاك يعنى عناصر خاك در بدن انسان وجود دارد. (ر. ك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، نگارنده، ج 2، ص 434 به بعد و نيز تفسير نمونه، ج 20، ص 165 و ج 14، ص 23).
[60]. در مورد آفرينش انسان از آب، چند احتمال وجود دارد، يكى اينكه حيات همه موجودات زنده بستگى به آب دارد و يا اينكه قسمت عمده بدن انسان و بسيارى از حيوانات را آب تشكيل مىدهد و يا اينكه مقصود آفرينش انسان اوليه (آدم) از آب بوده است. (ر. ك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 438 به بعد و نيز تفسير نمونه، ج 13، ص 396 و ج 15، ص 126 و معارف قرآن، مصباح يزدى، ص 329 و ص 330).
[61]. اين دستهبندى را از كتاب پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 432 آورديم ولى برخى از مفسران و پزشكان آيات و مراحل فوق را به گونهاى ديگر دستهبندى كردهاند و مراحل خلقت انسان را هفت مرحله دانستهاند (ر. ك: نمونه، ج 20، ص 165 و ج 14، ص 23 و الفرقان و القرآن، پيشين، ص 493 و التمهيد فى علوم القرآن، محمدهادى معرفت، ج 6، ص 80.
[62]. طب در قرآن، دكتر دياب و دكتر قرقوز، ترجمه على چراغى، ص 84.
[63]. Harvey.پزشك انگليسى (1576 - 1657 م) .
[64]. مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص 276 - 277 با تلخيص.
[65]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 564.
[66]. براى اطلاع از نظريه مهبانگ و ديدگاه مقابل آن ر. ك: تاريخچه زمان، استفن ويليامهاوكينگ، ترجمه دادفرما، ص 145 ـ 149، انتشارات كيهان، 1372 ش.
[67]. براى اطلاع از نظريه مهبانگ و ديدگاه مقابل آن ر. ك: تاريخچه زمان، استفن ويليامهاولينگ، ترجمه داد فرما، ص 145 ـ 149، انتشارات كيهان، 1372 ش.
[68]. نمونه، ج 20، ص 228 و ج 13، ص 394 ـ 395 و التمهيد فى علوم القرآن، ج 6، ص 129 ـ 139.
[69]. ر. ك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 5 ـ 104.
[70]. ر. ك: الميزان، ج 14، ص 278 ـ 279 و صافى، ج 3، ص 347 و نمونه، 13، ص 396.
[71]. نمل / 89.
[72]. نمونه، ج 15، ص 568 ـ 569.
[73]. ر. ك: مرزهاى اعجاز، پيشين، ص 119، مطالب شگفتانگيز قرآن، پيشين، ص 35 ـ 36، اعجاز قرآن، پيشين، ص 13، القرآن يتجلى من عصر العلم، شيخ نزيه القميحا، ص 149 و... .
[74]. پرتوى از قرآن، سيدمحمود طالقانى، ج 2، ص 110.
[75]. اعجاز قرآن، از نظر علوم امروزى، پيشين، ص 80 به بعد.
[76]. ر. ك: پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 170 به بعد.
[77]. تاريخ علوم، پىير روسو، ص 193 به بعد و خوابگردها، آرتور كوستلر، ص 161 به بعد.
[78]. اسلام و هيئت، سيد هبة الدين شهرستانى، ص 44.
[79]. التمهيد فى علوم القرآن، پيشين، ج 6، ص 34، فروغ دانش جديد در قرآن و حديث، پيشين،
ج 1، ص 104.
[80]. ر. ك: اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، پيشين، ج 1، ص 135 ـ 144 و فى ظلال القرآن، سيد قطب، ج 6، ص 111.
[81]. ر. ك: نمونه، ج 13، ص 396 و ج 14، ص 508 ـ 509 والكون والانسان في العلم والقرآن، بسام دفضع، ص 122 ـ 123، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 242.
[82]. فلسفه يونان، محمد غلاب، ج 1، ص 8 و قرآن و علم امروز، عبدالغنى الخطيب، ترجمه مبشرى، ص 69 ـ 70.
[83]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 243.
[84]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 347 (البته اخيراً نظر نگارنده در اين مورد تغيير كرده است.)
[85]. ر. ك: كتاب مقدس، سفر تثنيه، باب 14، شماره 26 و انجيل متى، باب 26، شماره 29.
[86]. تهذيب، ج 9، ص 102 (از) و قاموس قرآن، ج، ص .
[87]. تفسير نمونه، ج 2، ص 93 ـ 94 و طب در قرآن، ص 50 ـ 51.
[88]. اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى، ص 188 ـ 194.
[89]. كتاب مقدس، سفر لاويان، باب 15شماره 19 ـ 25.
[90]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، پيشين، ص 374.
[91]. نمونه، ج 27، ص 440.
[92]. همان، ج 5، ص 6 ـ 387.
[93]. همان، ج 18، ص 4 ـ 466.
[94]. همان، ج 19، ص 16 ـ 17.
[95]. همان، ج، ص 435.
[96]. همان، ج 11، ص 183.