- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ مقصود از شهاب در قرآن و کیهانشناسی چیست؟
- بازدید: 5792
پرسش:
مقصود از شهاب در قرآن و کیهانشناسی چیست؟
پاسخ:
مقدمه
قرآن کتابی است عظیم و پرمحتوا که هرکس به مقدار عمق فکر خویش و به اندازه بهرهای که از نعمت فهم و شایستگی دارد از آن سود میجوید. بدیهی است که با گذشت زمان و پیشرفت علوم، مسايل تازهای برای مردم حقطلب و حقیقتجو مطرح میشود و سؤالاتی از برخورد و تضاد دادههای علمي و گاه در نحوه تطبیق تعلیمات این کتاب بزرگ آسمانی بر نیازهای زمان پیش میآید که باید تفسیرهای امروز پاسخگوی آنها باشند. در این راستا نیاز به تفاسیری که محل تلاقی یافتههای دانشمندان علوم مختلف و برداشتهای اندیشمندان اسلامي است و میتواند راهگشای اسرار گوناگون قرآن باشند کاملاً ملموس و روشن است. بدیهی است که در اینباره، مفسر باید خود را در اختیار قرآن قرار دهد و یافتههای علوم را در استخدام فهم قرآن قرار دهد نه آنکه پیشداوریهای خود را در تفسیر حاکم نماید و قرآن را بر آنها تطبیق کند. آنچه مسلم است این نکته است که «قرآن قطعی است و علوم غیرقطعی هستند، بنابراین باید علوم بر قرآن تطبیق شود نه بالعکس. یعنی با توجه به کشفیات علمی، ممکن است ما از یک آیه مطلبی را برداشت نمائیم، اما اینکه بگويیم آیه حتماً این مطلب را میگوید نمیدانیم، بلکه اگر کسی نسبت قطعی بدهد تحمیل و عملی ناصواب است»[1].
تعریف لغوی و اصطلاحی
در مفردات راغب ذیل مادهي «شهب» آمده است که:
«الشهابُ الشعله الساطعه من النار الموقده، ومن العارض فی الجو».
بررسی منابع لغوی نشان میدهد که شهاب در لغت به معنای نوری است که همچون یک عمود از آتش میدرخشد و هر نوری که امتدادی همچون عمود دارد شهاب نامیده میشود.
به سنگهای سرگردان آسمانی هم که هنگام برخورد با هوای فشرده اطراف زمین بر اثر سرعت بسیار زیادشان مشتعل شده و یک خط عمودی از آتش در هوا ترسیم میکنند اصطلاحاً شهاب گفته میشود.
شهاب سنگها در علوم تجربی
اجرام آسمانی کوچک و بزرگی در فضای کهکشانها پراکنده و سرگردان هستند که میتوانند تکهای از یک ستاره دنبالهدار، سیارکها، سیارات منظومه شمسی و حتی کره ماه باشند. بسیاری از این سنگهای آسمانی که گاه اندازه آنها از اندازه یک فندق تجاوز نمیکند با سرعت شدیدی در مدار خاصی بر گرد خورشید در گردشاند و گاه که مسیر آنها با مدار کره زمین تقاطع پیدا میکند به سوی زمین جذب میشوند. مدار این دسته از اجرام آسمانی در دو نقطه با مدار کره زمین تماس بیشتری دارد، به همین دلیل در مرداد و آبان شهابها بیشتر دیده میشوند. منشأ بیشتر این اجرام میتواند قطعات کوچکی از سر یک ستاره دنبالهدار باشد. ستارههای دنبالهدار، کوههای بزرگی از یخ، گاز و غبار هستند که ممکن است مدارشان از خارج منظومه خورشیدی آغاز شود و تا نزدیک خورشید برسد. هنگامي که زمین در مسیر این اجرام سرگردان قرار میگیرد، جاذبه زمین آنها را به سوی خود جذب میکند. سرعت سرسامآور این اجرام از یک سو، و اصطکاک حاصل از جو زمین از سوی دیگر، این سنگها را شعلهور میسازد و در این هنگام ما میتوانیم پدیده سقوط و اشتعال این سنگها را در شب به صورت خط ممتدی از نور سفید مایل به زرد (شخانه) مشاهده کنیم.
بیشتر شهابسنگها پس از ورود به جو، در فاصله 150 کیلومتری سطح زمین مشتعل شده و معمولاً در فاصله 80 کیلومتری سطح زمین کاملاً از بین میروند و غبار آنها بر سطح زمین مینشیند. براساس برآورد کیهانشناسان، هر ساله صدها تن غبار حاصل از سوختن سنگهای آسمانی بر سطح زمین پراکنده میشود[2].
هنگامي که تعداد زیادی از شهابها در طول چندین روز وارد جو زمین بشوند پدیده بارش شهابی را شاهد خواهیم بود. یکی از معروفترین این بارشها، بارش شهابی جوزایی است که در نیمه دوم آذر ماه قابل مشاهده است[3]. وزن بعضی از این شهابها که به سوی زمین سرازیر میشوند به اندازهي یک هزارم گرم است ولی نیروی آن به علت سرعت فوقالعادهاش معادل نیروی ذرات اتمي است که در بمبهای هستهای به کار میروند[4].
گاهی اجرامي که وارد جو زمین میشوند آنقدر بزرگ هستند که تمام حجم آن در اثر اصطکاک با هوای فشرده جو، نمیسوزد و بخشی از آن با عبور از جو، به سطح زمین میرسد و به صورت سنگی سوخته به نظر میآید. این اجرام که به نوعی تاریخ منظومه شمسی را به همراه دارند، مورد توجه گروههای مختلف منجمان، کیهانشناسان، و حتی مجموعهداران اشیاء کمیاب قرار دارند. به دلیل اهمیت علمي آنها، یکی از فعالیتهای منجمان آماتور پیدا کردن شهاب سنگهاست. شهاب سنگها آنقدر با ارزش هستند که قیمت بعضی از آنها (نوع ماه یا مریخی) از طلای خالص نیز بیشتر است[5]. مجموعهداران شهابسنگها را بر حسب میزان جلب توجّهشان قیمتگذاری میکنند، اما اخترشناسان این اجرام را با توجه به تاریخشان ارزشگذاری میکنند.
یکی از بزرگترین این اجرام که تاکنون توانسته است با عبور از جو، خود را به سطح زمین برساند، شهاب سنگی است به قطر یک کیلومتر که در آریزونای آمریکا در حدود 25 هزار سال قبل سقوط کرده و حفره بزرگی را پدید آورده است؛ دیگری شهاب عظیم و معروف سیبری است که در سال 1908 ميلادي به زمین اصابت کرد و قطر آن طوری بود که حدود 40 کیلومتر از سطح زمین را اشغال کرد و تلفات زیادی را به بار آورد[6].
شهابسنگها بر حسب ترکیبشان به سه دسته: آهنی، سنگی و آهنی ـ سنگی تقسیم میشوند. احتمال فرود شهاب سنگ در هر کجای زمین وجود دارد، اما از آنجایی که شهاب سنگها (خصوصاً نوع آهنی) به دلیل سوختن، سیاه و براق هستند، جستجوگران مناطقی را برای کاوش انتخاب میکنند که کمتر دچار تحولات شده و زمین آن دارای سطحی روشن و خالی از سنگهای زمینی باشد. به همین دلیل بسیاری از کشفیات در قطب جنوب صورت میگیرد. در این مناطق جستجوگران حرفهای با کمک چرخبال در ارتفاع پايین پرواز میکنند و با دوربینهای خود به دنبال سنگهای سیاه بر سطح یخها میگردند. یکی از ویژگیهای شهاب سنگها، سیاه بودن آنهاست و چون دچار سوختگی شدید بودهاند لبه تیز و برنده ندارند. این اجرام آسمانی کمتر دچار زنگ و هوازدگی میشوند و نسبت به سنگهای زمینی از چگالی بالاتری برخوردارند. همچنین بیشتر شهابسنگها (خصوصاً نوع آهنی آن) دارای خواص مغناطیسی هستند.
همانطور که سنگوارههای گیاهان و جانوران داستان حیات در زمین را ثبت میکنند این اجرام نیز داستان منظومه شمسی را در سالهای اولیه آن ثبت کردهاند. گاهی این امکان نیز وجود دارد که از آنها برای بررسی تاریخ شکلگیری منظومه شمسی استفاده کنیم. در تحقیقات جدیدی که توسط «شوگو تاچیبانا»[7] و «گریهاس»[8] در دانشگاه ایالتی «آریزونا» انجام شده است دقیقاً همین کار صورت گرفته است و آنها با بررسی آهن رادیواکتیو دو مورد از قدیمیترین شهابسنگهای شناخته شده توانستند گام دیگری در شناخت حوادثی که به تولد خورشید منجر شده بردارند[9].
شهاب در قرآن
در قرآنکریم چندین آیه وجود دارد که لفظ شهاب در آنها به کار رفته است؛ ما در این بخش به این آیات و ترجمهي آنها اشاره نموده و سپس در بخش بعدی به تفسیر و تحلیل آنها میپردازیم.
سوره حجر
(وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ)[10]؛ «و به يقين در آسمان برجهايى قرار داديم، و آن را براى بينندگان آراستيم؛ و آن را از هر شيطان رانده شدهاى حفظ كرديم؛ مگر آن كس كه دزدانه گوش فرا دهد و شهابى روشن او را دنبال كند».
سوره نمل
(إِذْ قَالَ مُوسَى لْأَهِلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَاراً سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ) [11]؛ «(ياد كن) هنگامى را كه موسى به خانوادهاش گفت: «براستى من آتشى ديدم؛ بزودى خبرى از آن براى شما مىآورم، يا نور شعله آتشى براى شما مىآورم، باشد كه شما گرم شويد»».
سوره صافات
(إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ وَحِفْظاً مِن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ لاَّ يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْدَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ دُحُوراً وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأُتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ) [12]؛ «در حقيقت ما آسمان نزديك را با زيور سيّارات آراستيم و آن را از هر شيطان سركش حفظ كرديم؛ نمىتوانند به جمع (فرشتگان عالَم) بالاتر گوش فرا دهند و از هرجانب به آنان (تير) افكنده مىشود؛ (آنان) رانده شدهاند، و برايشان عذابى پايدار است! مگر كسى كه (اسرار را) يكباره بربايد، و شهاب درخشان شكافندهاى او را تعقيب كند».
سوره جن
(وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَشُهُباً وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَاباً رَصَداً)[13]؛ «و اينكه ما آسمان را لمس كرديم (و جستجو نموديم) و آن را پُر از پاسداران سخت (نيرومند) و شهابها يافتيم، و اينكه ما در آن (آسمان) در محلهايى براى شنيدن (اسرار) همواره مىنشستيم، و[لى] هر كس اكنون گوش فرا دهد براى (خود) ش شهابى كمين كرده مىيابد».
تفسیر آیات
همانگونه که از آیات فوق بر میآید، در قرآنکریم بارها این مسأله مطرح شده است که شهابها تیرهایی هستند که به سوی شیاطینی که قصد استراقسمع در آسمانها را دارند پرتاب میشوند در اینکه منظور از استراقسمع چیست؟ و چگونه جن و شیاطین به وسیله شهابها از صحنه آسمان رانده میشوند؟ بحثهای مشروحی میان مفسران قرآن وجود داشته است.
کلمه «شهاب» که در سوره نمل (حکایت حضرت موسی7) آمده است در معنای لغوی به کار رفته است و همان طور که از مفردات راغب نقل کردیم، شهاب در لغت به معنای شعلهای است که از آتش افروخته زبانه میکشد، و آنچه که از زبان حضرت موسی نقل میشود نیز همین معنا است و از این رو در بحث ما که مربوط به شهابهای آسمانی است داخل نبوده و ما از آن صرف نظر میکنیم.
آیاتی که در سوره صافات به شهاب اشاره دارند، به محفوظ بودن صحنه آسمان از نفوذ شیاطین اشاره دارند؛ شیاطینی که سرکش هستند یا طبق تفسیر دیگری از هر خیر و برکتی تهی میباشند. اگر این شیاطین قصد صعود به عالم بالا را داشته باشند شهاب ثاقب آنها را تعقیب میکند. ثاقب به معنای نافذ و سوراخکننده است و چنین شهابی به هر موجودی برخورد کند آن را سوراخ کرده و آتش میزند.
در سوره حجر نیز به شیاطینی اشاره میکند که هرگاه هوس استراق سمع از آسمان میکنند شهاب آشکار آنها را تعقیب میکند و به عقب میراند. در سوره جن نیز از قول خود جنیان به همین واقعیت اشاره میشود. اما سؤال اساسی این است که شیاطین چگونه با شهابها از آسمان رانده میشوند؟ و حقیقت این بیانات قرآنی چیست؟ راه جمع آنها با یافتههای علوم تجربی چیست؟ آیا باید به ظواهر این آیات بسنده کنیم یا آنکه معنای دقیقی در ورای این عبارات نهفته است؟
بررسی اقوال مفسران
الف) سید قطب در تفسیر «فی ظلال القرآن» مینویسد:
شیطان چیست؟ و چگونه میخواهد استراق سمع نماید؟ و چه چیز را استراق سمع میکند؟ همه اینها از غیبهای الهی است که از خلال نصوص نمیتوان به آن دست یافت و پرداختن به آن نتیجهای ندارد، زیرا بر عقیده ما چیزی نمیافزاید و جز اشتغال فکر انسان به امری که به او ارتباط خاصی ندارد و او را از انجام عمل حقیقیاش در زندگی باز میدارد ثمرهای نخواهد داشت؛ به علاوه درک تازهای نسبت به حقیقت جدیدی به ما نمیدهد.
چنین سخنی بسیار عجیب مینماید؛ زیرا بدون شک قرآن کتاب بزرگ انسانسازی و تربیت است، و اگر چیزی ارتباط به این هدف قرآن نداشته باشد به هیچ وجه در آن مطرح نمیگردد. مگر قرآن برای فهم و تدبر انسانها نازل نشده است؟ پس چگونه میتوان پذیرفت که برخی آیات آن به ما ربطی نداشته باشد؟
ب) جمع قابل توجهی از مفسران، خصوصاً متقدمین، ظاهر این آیات را بر همان معانی که در ابتداي امر به نظر میرسد حفظ کردهاند و میگویند:
در آسمانهای نزدیک و دور دست گروههایی از فرشتگان ساکنند و اخبار حوادث این جهان پیش از آنکه در زمین رخ دهند در آنجا منعکس میشوند؛ گروهی از شیاطین میخواهند به آسمانها صعود کنند و با استراق سمع چیزی از آن اخبار را بدانند، و به کاهنان یعنی عوامل مربوط خود در میان انسانها منتقل سازند، این جاست که شهابها به سوی آنها پرتاب میشوند و آنها را به عقب میرانند، یا نابود میکنند.
مرحوم طبرسی در مجمعالبیان و آلوسی در روحالمعانی این تفسیر را برگزیدهاند. ج) جمعی دیگر از مفسران از جمله علامه طباطبايی و طنطاوی تعبیرات آیات فوق را از قبیل تشبیه و کنایه دانستهاند.
در تفسیر المیزان میخوانیم:
«توجیهات مختلفی را که مفسران برای استراق سمع کردن شیاطین و رانده شدن آنها به وسیله شهابها بیان کردهاند، مبتنی بر چیزی است که احیاناً از ظاهر آیات و روایات به ذهن میرسد که افلاکی محیط بر زمین است و در آنها گروههایی از فرشتگان قرار دارند و هر کدام از این افلاک درهایی دارند که جز از آنها نمیتوان وارد شد و گروهی از فرشتگان شهابها را بر دست دارند و منتظر آنها هستند تا آنها را با شهاب بکوبند و برانند. در حالیکه امروز روشن شده است که اینگونه نظریات بیاساس است، نه چنان افلاکی وجود دارد و نه آن درها و نه مانند آن. آنچه به عنوان یک احتمال میتوان در اینجا گفت این است که اینگونه بیانات در کلام الهی از قبیل امثالی است که برای روشن شدن حقایق غیر حسی در لباس حسی ذکر میشود؛ همانگونه که خداوند میفرماید: (وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ)[14]؛ «و آن مثالهايى است كه آنها را براى مردم مىزنيم، و جز دانايان آنها را درك نمىكنند.»» و امثال این تعبیرات در قرآن فراوان است مانند عرش، کرسی، لوح و کتاب.
بنابراین منظور از آسمان که جایگاه فرشتگان است، یک عالم ملکوتی و ماوراء طبیعی است که از این جهان محسوس، برتر و بالاتر است و منظور از نزدیک شدن شیاطین به این آسمان برای استراق سمع و پرتاب کردن شهاب به آنها آن است که آنها میخواهند به جهان فرشتگان نزدیک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده آگاهی یابند ولی آنها شیاطین را با انوار معنوی ملکوتی که تاب تحمل آن را ندارند میرانند[15].
طنطاوی نیز در تفسیر الجواهر مینویسد:
«چه مانعی دارد که این تعبیرات کنایه باشند و منع حسی اشاره به منع عقلی باشد؟ در حالیکه کنایات از زیباترین انواع بلاغت است؛ آیا نمیبینیم که بسیاری از مردم در اطراف شما زندگی میکنند اما در محدوده زمین محبوس و زندانیاند و هیچ گاه چشمشان به جهان بالا دوخته نمیشود و به آوای آن گوش فرا نمیدهند، و از امور این جهان و شگفتیهایش خبری ندارند. آنها به وسیله (شهاب) خودخواهی، شهوت، کینهتوزی، طمع، حرص و جنگهای خانمانسوز، از درک آن معانی والا مطرودند»[16].
د) قول دیگر آن است که اکتشافات اخیر نشان دادهاند که یک سلسله امواج نیرومند رادیویی از فضاهای دوردست مرتباً پخش میشوند و میتوان آنها را در کرهي زمین با دستگاههای گیرنده مخصوص به خوبی دریافت نمود. هیچ کس به درستی نمیداند سرچشمه این امواج فوقالعاده نیرومند کجاست؟ ولی دانشمندان میگویند این احتمال قوی وجود دارد که در کرات آسمانی دوردست موجودات زنده فراوانی باشند که از نظر تمدن از ما بسیار پیشرفتهتر بوده و به همین دلیل میخواهند اخبارشان را در جهان منعکس سازند و در آن اخبار مسايلی است که برای ما تازگی دارند. شاید برخی موجودات زمینی درصدد استفاده از این امواج برآیند ولی اشعه نیرومندی آنها را باز میدارد[17].
هـ) در تفسیر نمونه آمده است که:
اولاً درست است که در بسیاری از آیات قرآن کلمه «سماء» به معنی همین آسمان مادی است، امّا در بعضی آیات نیز یقیناً به معنی آسمان معنوی و مقام بالا به کار رفته است.
ثانیاً نجوم نیز علاوه بر مفهوم مادی آن (که همین ستارگان آسمان هستند) دارای مفهومي معنوی است که اشاره به دانشمندان و شخصیتهایی دارد که روشنی بخش جوامع انسانی بوده و همان گونه که مردم راه خود را در شبهای تار در بیابانها و در پهنه اقیانوسها به وسیله ستارگان مییابند، تودههای مردم نیز در اجتماعات انسانی راه زندگی و سعادت را به کمک این دانشمندان و رهبران آگاه و با ایمان پیدا میکنند.
ثالثاً از روایات متعددی که در تفسیر آیات مورد بحث وارد شده استفاده میشود که ممنوع شدن شیاطین از صعود به آسمانها و رانده شدنشان به وسیلهي نجوم، هنگام تولد پیامبر بوده است. همچنین از برخی دیگر از روایات در مییابیم که به هنگام تولد حضرت عیسی7 تا حدی ممنوع شدند و پس از تولد پیامبر اعظم9 به طور کامل ممنوع گردیدند[18].
از مجموع این مقدمات میتوان این احتمال را نتیجه گرفت که «سماء» در این آیات کنایه از آسمان ایمان و معنویت است که همواره شیاطین تلاش میکنند به این محدوده راه یابند و از طریق وسوسه در دل مؤمنان راستین نفوذ کنند، اما پیامبران الهی و امامان معصوم و پیروان خط فکری و عملی آنها با شهاب ثاقب علم و تقوی بر آنها هجوم میبرند و آنها را از نزدیک شدن به این عرصه باز میدارند.
خاتمه
از آنچه گذشت، روشن گردید که در این آسمان مادی اخبار خاصی وجود ندارد جز شگفتیهای خلقت که حتی از روی زمین نیز قابل مطالعه است، پیدایش شهاب نیز تنها در جو زمین رخ میدهد که بر اثر برخورد اجرام سرگردان آسمانی با اتمسفر زمین پدید میآید اما در خارج از جو زمین شهابی وجود ندارد. انسانها نیز در قرن بیستم بارها از جو زمین عبور نموده و از این محدوده بسیار فراتر رفتهاند. بنابراین اگر منظور از شهاب در این آیات، همین شهاب مادی و آسمان مادی باشد باید پذیرفت که این منطقه برای دانشمندان بشر کشف شده و مطلب اسرارآمیزی در آن وجود ندارد. پس این احتمال تقویت میگردد که منظور از این آسمان، آسمان حق و حقیقت باشد، و شیاطین همان وسوسهگرانی هستند که میکوشند به این آسمان راه یابند و استراق سمع نمایند و به اغوای مردم بپردازند، اما ستارگان و شهب یعنی رهبران الهی و دانشمندان با امواج نیرومند قلمشان آنها را به عقب میرانند و طرد میکنند.
البته قرآن دریای بیکرانی است و ممکن است دانشمندان آینده به حقایقی دست یابند که امروز ما از درک آن عاجزیم.
[1]. درآمدی بر تفسیر علميقرآن، دکتر رضایی اصفهانی، ص 340، به نقل از استاد معرفت.
[2]. سایت اینترنتی رشد.
[3]. روزنامه شرق، شماره 659.
[4]. تفسیر نمونه، ج 13، ص 400.
[5]. سایت اینترنتی تبیان.
[6]. تفسیر نمونه، ج 13، ص 401.
[7]. Shogo Tachibana.
[8]. Gary Houss.
[9]. شبکه فیزیک هوپا (huppa.com)
[10]. حجر/ 16 ـ 18.
[11]. نمل/ 7.
[12]. صافات/ 6 ـ 10.
[13]. جن/ 8 ـ 9.
[14]. عنکبوت/ 43.
[15]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 125.
[16]. تفسیر طنطاوی، ج 8، ص 10.
[17]. تفسیر نمونه، ج 11، ص 47، به نقل از ترجمه قرآن بر فراز اعصار.
[18]. تفسیر نمونه، ج 11، ص 49.