- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ ارتباط قرآن با زیستشناسی چیست؟
- بازدید: 3257
پرسش:
ارتباط قرآن با زیستشناسی چیست؟
پاسخ:
قرآن کریم در طرح مباحث زیستشناسی اهداف گوناگونی را دنبال میکند اما تمام آنها به محوریت و در راستای هدف کلی قرآن که همان «هدایت» است میباشد. بنابراین اگر اینگونه مباحث را و یا به بیان بهتر هدف اینگونه آیات را به صورت هرم در نظر بگیرم «هدایت» در قله آن قرار میگیرد.
برای این قسمت میتوان به دو آیه اشاره کرد:
1.(... قَدْ جَاءَكُم مِنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللّهُ...)[1]؛ «... از طرف خداوند نور و کتاب روشنی به سوی شما آمد * خداوند به وسیله آن هدایت میکند...».
2. (سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَفي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ...)[2]؛ «به زودى نشانههاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مىدهيم تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است...».
پس میتوان گفت آیاتی که انسان را به توجه در پدیدههای طبیعی و زیستشناسی رهنمون میکند در حقیقت محورها برای تأمین هدف اصلی هدایت ایفای نقش میکنند[3]. البته در همان راستا اهداف فرعی مطرح میگردد که به برخی از آن میپردازیم.
الف: توجه دادن به نشانههای علم و قدرت خدا
مثال
آيا به سوى پرندگان نظر نمىكنند، در حالىكه در هواى فراز آسمان رام شده [و رها گشتهاند و] جز خدا آنها را نگاه نمىدارد؟! قطعاً در آن [ها] نشانههايى است، براى گروهى كه ايمان مىآورند[4].
ب: بر انگیختن حس شکرگزاری نسبت به آفریدگار:
مثال: و آيا نظر نكردهاند كه از آنچه دستان (قدرت) ما برساخته است، دامهايى براى آنان آفريديم و آنان مالك آنها هستند؟! و آنها را برايشان فروتن (و رام) ساختيم[5]، پس [مركب] سوارىشان از برخى آنهاست و از برخى آنها مىخورند؛ و براى آنان در آنها سودها و و نوشيدنىهاست؛ پس آيا سپاسگزارى نمىكنند؟![6]
ج: بیدار کردن اندیشه و تقویت قدرت تفکر انسان:
مثال: و آيا به شتر نظر نمىكنند كه چگونه آفريده شد؟![7]
د: عینیکردن مسأله رستاخیز در آخرت از طریق ارائه نمونههایی در همین دنیا
مثال: 1. و از نشانههاى او اين است كه تو زمين را فروتن (و خشك و بىجان) مىبينى، و[لى] هنگامى كه آب (باران) را بر آن فرو مىفرستيم، به حركت در مىآيد و رشد مىيابد؛ قطعاً، كسى كه آن را زنده كرد، زنده كننده مردگان است؛ [چرا] كه او بر هر چيز تواناست[8].
2. زنده را از مرده بيرون مىآورد و مرده را از زنده بيرون مىآورد و زمين را پس از مردنش زنده مىگرداند؛ و اينگونه (از گورها) بيرون آورده مىشويد[9].
هـ . پندگیری اخلاقی و تربیتی از دنیای حیوانات:
مثالها: 1. ... وليكن او در زمين (دنياپرستى) ماندگار شد و از هوس خويش پيروى كرد؛ و مثال او همچون مثال سگ است؛ اگر بر او حمله كنى، زبان از كام برآوَرَد، [و] اگر او را واگذارى (باز هم) زبان از كام برآوَرَد. اين مثال گروهى است كه آيات (و نشانههاى) ما را دروغ انگاشتند؛ پس اين حكايتها را حكايت كن، تا شايد آنان تفكّر كنند[10].
2. و به يقين دانستيد (حال) كسانى از شما را، كه در (روز) شنبه [از حدّ] تجاوز كردند و به آنان گفتيم: «ميمونهايى طرد شده باشيد!»[11].
3. و در راه رفتنت، مُعتدل باش و صدايت را فروكاه؛ [چرا] كه مسلماً، ناپسندترين صداها، صداى اُلاغهاست![12].
و: تبیین بعضی حقایق به وسیله مثال زدن رفتار و زندگی حیوانات
مثال: مثال كسانى كه غير از خدا سرپرستانى گزيدهاند، همچون مثال عنكبوت است كه (خانواده و) خانهاى برگزيده در حالىكه قطعاً سستترين خانهها خانهى عنكبوت است، اگر (برفرض) مىدانستند[13].
این موارد به صورت نمونه بود و اگر بخواهیم اینگونه ادامه دهیم شاید لازم باشد تمام آیات مربوطه را بررسی کرده و نکات آن را استخراج کنیم اما به صورت یک «کد» میتوان گفت مضمون هر آیه و یا ابتدا و انتهای آن، هدف آن را بازگو میکند که خواننده محترم جهت اطلاعات بیشتر میتواند به تفسیر آیات مراجعه فرماید.
از طرف دیگر انطباق آیات بر موجودات زنده خارج است؛ یعنی از آنجا که قرآن کریم از پیش خدای دانا یعنی کسی که به تمام حقایق و اسرار آفرینش آگاه است آمده و او کسی است که خود جهان را آفریده، هنگاميکه برای اهداف فوق از پدیدههای طبیعی سخن میگوید به گونهای الفاظ و کلمات را انتخاب میکند که با اسرار طبیعت همخوان و هماهنگ است که گاه صریحاً و گاه با تفکّر و تأمّل[14] میتوان بدانها دست یافت. اعجازها و شگفتیهای علمي قرآن از این ناحیه پدید میآیند.
به عبارت دیگر قرآن و زیستشناسی چند رابطه دارند:
اول: اشارات علمي قرآن به مباحث زیستشناسی در راستای خداشناسی و معادشناسی.
دوم: انطباق مباحث زیستشناسی با قرآن در راستای اعجاز علمي قرآن. مثل زوجیت موجودات.
از آنجاکه بررسی آیات از این زاویه در این مجال نمیگنجد خوانندگان و پژوهشگران محترم را به مطالعه کتابهای مربوطه از جمله «تفسیر نمونه» ذيل آیات زیستشناسی و «پژوهشی در اعجازهای علمي قرآن» تأليف دكتر محمد علي رضايي اصفهاني دعوت مینماییم.
ª پرسش:
مقصود از سستی خانه عنكبوت در آیه (41/ سوره عنكبوت) چیست؟ در حالیكه دانش جدید میگوید تارهای عنكبوت از محكمترین نسوج است ولی قرآن آن را سست معرفی میكند؟
پاسخ:
مقدمه
نخست پاسخی را كه یكی از محققان عرب به این مطلب داده نقل میكنیم سپس به بررسی و تكمیل آن میپردازیم.
خانه عنكبوت در نظر مفسران
اگر در مورد آيه 41 سوره عنكبوت (إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ) تأمل و توقف كنیم سپس به كتابهاى تفسير مراجعه نماييم. (مثل تفسير جامعالبيان عن تأويل آيات القرآن، طبرى؛ مختصر تفسير قرطبى، قرطبى؛ تفسير ابنكثير، ابنكثير؛ تفسير البحر الحيط، ابىحيان آندلسى فتحالغدير، شوكانى؛ تيسيرالكريم الرحمن فى تفسير كلامالمنان، سعدى؛ صفوةالتفاسير، صابونى؛ تفسير ابرالسعود، عمادى؛ فتحالبيان فى مقاصد القرآن، فتوجى بخارى؛ زادالمسير فى علمالتفسير، جوزى؛ الضوءالمنير علىالتفسير، صالحى؛ تنوير الاذهان عن تفسير روحالبيان، بروسوى؛ تفسير القرآن العظيم، قرشى دمشى) در مييابيم كه همه اين تفاسير اتفاق دارند بر اينكه مقصود از «بيتالعنكبوت» در اين آيه همان بيت مادى يعنى «خانه» است كه عنكبوت به عنوان محل سكونت خود انتخاب مىكند و كتابهاي تفسيري مذكور، اين خانه را اينگونه تفسير كردهاند:
چيزى از آن دفاع نمىكند (تفسير طبرى)
آن ضعيفترين خانه است كه سرما و گرما را نگاه نمىدارد (قرطبى)
خانهاى ضعيف و سست (ابنكثير)
خانهاى ضعيف (ابن حيان آندلسى)
هيچ خانهاى از آن ضعيفتر نيست (شوكانى)
از ضعيفترين خانههاست (سعدى)
ضعيفترين خانههاست بخاطر سستى و كوچكى آن (صابونى)
هيچ چيزى در سستى نزديك و مشابه آن نديديم (عمادى)
هيچ خانهاى ضعيفتر و سستتر از آن نيست (قنوجى بخارى)
سستترين خانهها و ضعيفترين آنهاست (صالحى)
هيچ خانهاى سستتر از آن در ميان خانههاى حشرات نيست (بروسوى)
ضعيف و سست است (ابنكثير قريشى دمشقى)
تعارض ديدگاه مفسران با علوم جديد:
علومجديد ثابت كرده كه تارها (بافتههاى) عنكبوت از قوىترين بافتههاى طبيعى است و سختى آن از سختى آهن محكم، محكمتر است تا آنجا كه به نام «آهن حيوانى» خوانده مىشود و خانه عنكبوت از قوىترين خانههاست كه از ناحيه استحكام بافت آن مشهور است به طورىكه مىتواند در برابر بادهاى شديد مقاومت كند و در تارهاى خود عنكبوتهاى باهوش را نگهدارى نمايد بطورى كه نمىتوانند از آن جدا شوند. از آنجا كه ايمان كامل دارم كه ممكن نيست حقايق علمى با آيات قرآن معارض باشد و اگر تعارض پيدا كرد، شكى نيست كه آنچه قرآن ثابت كرده [و بطور قطعى و نص فرموده] حق است و علوم بشرى از حقيقت فاصله گرفته است.
پس به قرآنكريم، كتابهاى تفسير و كتابهاى لغت عربى مراجعه كردم و نيز به حقايق علمى كه در مورد عنكبوت، خانه آن، روش زندگى و روابط اجتماعى آن بود مراجعه كردم تا ببينم كه آيا مقصود آيات غيرچيزى است كه كتابهاى تفسير به آن توجه كردهاند؟
روش بحث من آن بود كه موارد و آياتى كه واژه «اوليا» در آن به كار رفته بود را جمعآورى كردم تا ببينم چه كسانى ولايت دارند و آيا در آيهاى بيان شده كه بتهاى ساختگى و بتهاى پليد را اوليای خود انتخاب كردهاند سپس معناى واژه «اوليا و ولايت» را در كتابهاى لغت عربى جستجو كردم، و بعد در مورد واژه «بيت» در كتب لغت عربى جستجو كردم تا ببينم آيا عرب اين كلمه را به معناى ديگرى غير از معناى رايج (يعنى مسكن) استعمال كرده است تا بتواند آن معنا، مقصود واژه «بيت» در اين مثال باشد كه خداى سبحان در سوره عنكبوت زده است. سپس در حقايق علمى در مورد بافتهها و خانه عنكبوت پژوهش كردم تا ببينم كه قوّت اين بافته و اين خانه چه اندازه است، آيا واقعاً آن خانه ضعيفترين خانههاست همانطور كه كتابهاى تفسير نوشتهاند؟
سپس در مورد روابط اجتماعى عنكبوتها پژوهش كردم تا ببينم كه نوع روابط بين عنكبوتهاى مذكر، مونث و بچههاى آنها چگونه است آنها خانواده واحدى هستند و عرب كلمه «بيت» را بر همسر و فرزندان او نيز اطلاق مىكند؟
سپس نتايج مطالب قبل را با همديگر ارتباط دادم تا ببينم كه با توجه به يافتههاى من، در اينجا احتمال تفسير ديگرى براى آيه وجود دارد؟
نتايج پژوهشهاى لغوى و قرآنى
1. واژه «اَولياء» در قرآن كريم
كلمه «اولياء» سى و سه مرتبه در قرآنكريم به كار رفته است و در بيست مورد آنها واژه «اولياء» در مصاديق زير استعمال شده است:
كافرون (الَّذِينَ كَفَرُوا)؛ منافقون، يهود و نصارى (الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ)؛ شياطين، ابليس و نسل او، ستمكاران (الَّذِينَ هَادُوا).
و نيز در موارد: الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا؛ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا، پدران، برادران از كفّار، مؤمنون، مؤمنات، بندگان صالح خدا، ولى در هيچ آيهاى تصريح نشده كه «اولياء» از بتهاى ساختگى و بتهاى پليد باشند.
2. واژه «اولياء» و معناى ولايت در كتب لغت عربى:
ولى: دوستدار، دوست و ياور (قاموس محيط)
ولى: ياور (لسان العرب)
ولايت به معناى نصرت مىآيد، ابنكثير مىگويد: گويا ولايت به تدبّر و قدرت و انجام كار اشاره دارد.
3. معناى واژه «بيت» در كتب لغت عربى:
واژه «بيت» در لغت عرب استعمالات زيادى دارد، به معناى «خانه شر» و نيز «مسكن، فرش خانه، كعبه و قبر» مىآيد و نيز به همسر مرد و خانوادهاش گفته مىشود.
در معجم الوسيط آمده است: «بيت الرجل: زن و عيال او»
و در لسان العرب آمده است: «بيت الرجل: زن او»
و شاعر عرب مىگويد:
الا يا بيت، بالعلياء بيت ولولا حـب اهلك ما اتيت
و نيز شاعر ديگر مىگويد:
مالى، اذا انزعها، صأيت اكــبر غيــرّنى، ام بيــت
و در قاموس محيط آمده است: «البيت: عيال مرد»
و در صحاح آمده است: «البيت: عيال مرد»
نتايج پژوهشهاى علمى در مورد عنكبوت:
1. حقايق علمى در مورد تارها (و بافتهها) ى عنكبوت و خانه آن:
تارهاى حريرى عنكبوت از پروتئين ساخته مىشود كه در حفرههاى حريرى شكل مىگيرد و حريرى كه بدست مىآيد جدّاً قوى است و استحكام آن از استحكام آهن محكم بيشتر است و اين حرير دو برابر كش مىآيد بدون آنكه پاره شود[15] و اين (بافته عنكبوت) در همه موارد از قوىترين اليافهاى طبيعى بشمار مىآيد.
شبكهاى كه عنكبوت ايجاد مىكند قدرتى دارد كه ممكن است بتواند زنبور عسل را كه حجم آن چند برابر عنكبوت است متوقف كند، در حالى كه آن زنبور سرعتى حدود 32 كيلومتر در ساعت دارد بدون اينكه (آن شبكه) تحت تاثير قرار گيرد يا پاره شود.
«شركت كنديه» اقدام به توليد تارهاى عنكبوت كرده است تا از آنها نخهاى پزشكى و طنابهايى براى صيد ماهىها بسازد و نيز لباس محافظ همچون سرب (ضد گلوله)[16] و نيز ساكنان جزاير «سلمون» در قديم اقدام به ساخت تورهاى ماهيگرى از نخهاى عنكبوت كردهاند.
از مطالب گذشته واضح شده كه «بيت عنكبوت» به معناى خانه عنكبوت واقعاً از قوىترين مخلوقات مشهور است اگر قوىترين آنها نباشد.
2. حقايق علمى در مورد زندگى عنكبوتها و روابط اجتماعى آنها:
عنكبوتها، گروهى هستند كه در جهان بيش از سىهزار نوع آنها وجود دارد كه در حجم و شكل و روش زندگى متفاوت هستند، و روش زندگى فردى همراه دشمنى با يكديگر در آنها غالب است و انواع اندكى از آنها يافت مىشوند كه بصورت دستهجمعى زندگى مىكنند.
حجم عنكبوتهاى ماده از نرها بزرگتر است و عنكبوت زن و مرد غالباً فقط در هنگام ازدواج با همديگر ملاقات مىكنند و عنكبوت نر قبل از عروسى، اقدام به رقصها و حالات مشخصى در برابر عنكبوت ماده مىكند، كه مقصودش منحرف كردن غريزه دشمنى عنكبوت ماده است و هنگامى كه آميزش آنها تمام مىشود، عنكبوت نر غالباً در لانه باقى مىماند (و اقدام به پنهان شدن از عنكبوت ماده مىكند) چرا كه مىترسد او را بكشد. كشتن عنكبوت نر بعد از تمامشدن آميزش جنسى در بين بسيارى از عنكبوتها اتفاق مىافتد و مشهورترين آنها عنكبوت «بيوه سياه» است كه به اين نام نامگذارى شده چون كه عنكبوت ماده بعد از آميزش جنسى عنكبوت نر را مىكشد؛ امّا برخى از انواع آنها عنكبوت ماده، عنكبوت نر را رها مىكند تا بعد از آميزش در لانه زندگى كند تا هنگامى كه فرزندان از تخم خارج مىشوند اقدام به قتل او كنند و او را بخورند و در انواع ديگرى از عنكبوت، مادر اقدام به تغذيه فرزندان كوچكش مىكند تا اينكه بزرگ مىشوند و مادرشان را مىكشند و مىخورند.
از اين مطالب روشن مىشود كه نظام اجتماعى و روابط خانوادگى در خانواده عنكبوت براساس مصالح موقت است به طورىكه هرگاه اين مصالح تمام مىشود، افراد دشمن همديگر مىشوند و برخى برخى ديگر را مىكشند، اين عنكبوت ماده است كه بخاطر مصلحت آميزش، به آسانى عنكبوت نر را در لانه مىپذيرد ولى هنگامى كه از او كام گرفت، عليه او اقدام مىكند، او را مىكشد و مىخورد و يا شوهرش را خوراك فرزندانش مىكند و يا در برخى انواع فرزندان عنكبوت هنگامى كه بزرگ شدند مادرشان را مىخورند.
اين دشمنى شديد است كه فقط بعد از اتمام مصلحتها جلوهگر مىشود و اين روابط سست و ضعيف بين افراد خانواده عنكبوت است كه آن را واقعاً سستترين خانوادهها در ميان آفريدهشدگان مشهور قرار مىدهد.
اشكال و پاسخ
صاحبان كتابهاى تفسير برآنند كه مقصود از مثال در سوره عنكبوت، آيه 41 (مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً)[17]؛ «مثال كسانى كه غير از خدا سرپرستانى گزيدهاند، همچون مثال عنكبوت است كه (خانواده و) خانهاى برگزيده در حالىكه قطعاً سستترين خانهها خانه عنكبوت است، اگر (برفرض) مىدانستند».
آن است كه مشركان معبودان (و بتهايى) غير از خدا را انتخاب مىكنند كه در هنگام حاجت اميد يارى، فايده و رزق از آنان دارند، و در سختىها به آنان تمسّك مىجويند[18].
و برخى مفسران برآنند كه منظور از «اولياء» در اينجا بتهاى ساختگى و بتهاى پليد هستند[19]. ولى با مراجعه به مواردى كه واژه «اوليا» در قرآن آمده است مىيابيم كه آيات قرآن در بيست مورد از سى و سه مورد، تصريح نموده كه آن اوليا از زندگان (مثل كافران و...) هستند همانطور كه قبلاً گذشت و هيچ آيهاى از آيات قرآنكريم تصريح نكرده كه «اوليا» از بتهاى ساختگى و بتهاى پليد باشند و اين مطلب همسویى معناى واژه «اوليا» و معناى «ولايت» است همانطور كه در لغت عرب وارد شده بود كه معناى «ولايت» يارى است كه اشاره به تدبر، قدرت و انجام كار دارد و «ولى» همان دوستدار، دوست و ياور است و اين كارها و تصرفات از جمادات صادر نمىشود.
و با مراجعه به حقايق علمى جديد در مورد تارهاى (بافتههاى) عنكبوت و خانه او مىيابيم كه علم جديد بدون شك اظهار مىكند كه بافتههاى عنكبوت از قوىترين بافتههاى طبيعى است كه صفت سختى و محكمى دارد كه از سختى آهن محكم برتر است و خانه عنكبوت (= مسكن) از قوىترين مسكنهاست بطورى كه مىتواند زنبور عسل را متوقف كند در حالى كه حجم آن چند برابر حجم عنكبوت است و با سرعت بالا حركت مىكند بدون آنكه به آن (خانه عنكبوت) نابود يا پاره شود.
علاوه بر اين من فكر مىكنم ـ البته خدا داناتر است ـ كه ترجيحى ندارد كه منظور از «بيت عنكبوت» كه قرآن توصيف كرده به اينكه: سستترين خانههاست، همان شبكه (تارهاى) عنكبوت باشد كه بعنوان خانه انتخاب كرده است و صيدگاه (افراد) باهوش آنهاست.
بلكه شايد مقصود از «بيت عنكبوت» ـ البته خدا داناتر است ـ خانواده عنكبوت است كه واقعاً سستترين خانوادهها از نظر روابط و اُلفت است (همانطور كه بيان كرديم) و گفتيم كه عرب واژه «بيت» را به معناى «همسر مرد و عيال او» به كار مىبرد.
و علم جديد اثبات كرده كه روابط خانوادگى عنكبوتها براساس مصلحت است بطورى كه هر گاه مصلحت به پايان برسد، دشمن يكديگر مىشوند و برخى برخى ديگر را مىكشند (همانطور كه توضيح داديم) و اين صفات ناپسند و روابط سست در هيچ خانوادهاى از مخلوقات ديگر گرد نيامده است بطورى كه (اين ويژگىهاست كه) خانواده عنكبوت، يعنى همسر و فرزندان او را از تمام خانوادههاى آفريدهشده سستتر قرار مىدهد.
هنگامى كه ما قبول كرديم كه مقصود آيه اين معناى بيت (= خانواده) است يعنى به معناى روابط خانوادگى، پس توصيف قرآن از آن بعنوان سستترين خانواده (إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ)[20] مطابق چيزى است كه خداوند براى بندگانش از خلال علم جديد، در مطالعه حيات عنكبوتها، روشن كرده است.
(بنابراين از طرفى) جهت شباهت، در مثالى كه در قرآن زده شده است[21] به طور جدى واضح مىشود، چون كسانى كه غير از خدا را دوستان و ياوران خود انتخاب مىكنند آنها را فقط براى انجام مصلحتهاى دنيوى انتخاب مىكنند و هنگامى كه اين مصلحتها تحقق يافت دشمن يكديگر مىشوند، يا در دنيا و يا در آخرت (الأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ)[22]؛ (در آن روز دوستان برخى دشمنان برخى ديگرند مگر افراد پارسا و تقوا پيشه) و اين روابط موقت و مصالح آنى بر عنكبوت و خانواده او منطبق است (همانطور كه بيان كرديم)؛ و از طرف ديگر: هنگامى كه ما به جهت شباهت در مثالى كه زده شده نظر مىكنيم، بين كسانى كه غير از خدا را دوستان و ياوران خود انتخاب مىكنند و دوستانشان و بين عنكبوت و بيت او (= مسكن او) تفاوت بسيار مىيابيم، رابطه بين كسانى كه غير خدا را دوست و ياور مىگيرند و دوستانشان، رابطه بين زندگان است و آن رابطه محبت و دوستى و يارىگرى است.
اما روابط بين عنكبوت و خانهي مادى او (= مسكن) رابطه بين موجود زنده و جماد (= موجود غير زنده) است. پس معناى «ولايت» به معنى دوستى و يارىگرى تحقّق نمىيابد، چون جمادات نيروى تدبّر، اعمال قدرت و انجام كار ندارند. در اين آيه يكى از موارد اعجاز علمى قرآن جلوهگر مىشود، اين حقايق از خانواده و حيات عنكبوتها، جديداً كشف شده است، به طورى كه با دقّت واقعيت حال خانواده عنكبوت را بيان مىكند كه سستترين خانوادههاست، و قرآنكريم بيش از هزار سال قبل از اكتشاف آن به اين حقيقت اشاره كرده است.
هنگامى كه به آخر آيه فوق نگاه مىكنيم مىيابيم كه مىفرمايد: (لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ)[23]؛ «اگر (بر فرض) مىدانستند.» و اين مطلب اشاره مىكند كه آنان مقصود (اين مثال قرآنى) را نمىدانستند چون اين حقيقت علمى، در هنگام نزول قرآن براى بشر شناخته شده نبود.
و از چيزهايى كه ممكن است اشاره ديگرى گرفته شود بر اينكه مقصود از مثال (بيت عنكبوت) غير از معناى ظاهرى آن است، چيزى است كه در آيه بعد آمده است (وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ)[24]، «خدا ما و شما را از آنان (= دانايان خردورز) قرار دهد».
و سخن را با اين جمله به پايان مىرسانم: آنچه كه تقديم شد، ذهنيات و تلاشها و اجتهادهايى به شمار مىرود كه بر دانشمندان عرضه مىدارم تا از ديدگاهها و نظرات آنها بهرهمند شوم و از خدا مىخواهم كه در آن صلاح اسلام و مسلمانان را قرار دهد و اين تلاشها و اجتهادها ممكن است خطا يا درست باشد. اگر درست بود از خداست و اگر خطا بود از نفس من و شيطان است[25].
بررسى و نقد
مطلب فوق داراى نقاط قوت و ضعفى است كه به چند مورد اشاره مىكنيم:
الف: نقاط قوت
1. يك موضوع خاص و جزيى قرآن را از منظر لغت، تفسير و علم زيستشناسى به خوبى بررسى كرده و ابعاد آن را روشن نموده است.
2. نويسنده تلاش كرده كه تعارض علم و قرآن را در تفسير قديمى «مثال عنكبوت» به خوبى نشان دهد و اين تعارض را حل كند از اينرو مقاله در حوزه علم و قرآن حايز اهميت است.
3. نويسنده تفسير جديدى از آيات «مثال عنكبوت» ارائه كرده كه جالب و جذّاب است، به طورى كه نويسنده ادعاى اعجاز علمى در آن كرده است.
ب: نقاط ضعف
1. مقاله در بُعد علمى از منابع متنوع برخوردار نيست و از منابع كمى استفاده كرده است.
2. مقاله در بعد تفسيرى، فقط از مفسران اهلسنت استفاده كرده و به آراء مفسران شيعه توجه نكرده يا از آنها اطلاع نداشته است.
براى مثال آيت اللَّه مكارم شيرازى در تفسير نمونه، بر خلاف مفسران اهلسنت كه نويسنده از آنها ياد كرده، به استحكام تارهاى عنكبوت توجه كرده و مىنويسد: «تارهاى عنكبوت از مايع لزجى ساخته مىشود كه در حفرههاى بسيار كوچكى همچون سرسوزن در زير شكم او قرار دارد، اين مايع داراى تركيب خاصى است كه هرگاه در مجاورت هوا قرار گيرد، سخت و محكم مىشود. بعضى نوشتهاند كه سستى اين تارها بر اثر نازكى فوقالعاده است وگرنه از تار فولادينى كه به ضخامت آن باشد محكمتر است»[26].
3. مقاله در بعد بررسى معناى واژه «ولايت» به تمام معانى توجه نكرده است اين واژه علاوه بر معناى «نصرت، محب و...» كه ايشان آورده است، به معناى «سرپرست» نيز مىآيد همانطور كه بسيارى از مفسران و صاحبنظران در مورد آيه 55/ مائده (إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ...) نوشتهاند[27].
4. نويسنده ادعا كرده كه «تطابق قرآن و علم جديد در مثال عنكبوت، اعجاز علمى قرآن را ثابت مىكند» در حالى كه اين مورد شرايط لازم را براى اعجاز علمى ندارد چرا كه:
اولاً تطابق علم و قرآن، هنگامى به حد اعجاز علمى مىرسد كه يافته علومتجربى در آن مورد قطعى و بدون مورد استثناء باشد، در حالى كه در اينجا اينگونه نيست. يعنى همانطور كه نويسنده نوشته است برخى انواع عنكبوتها بعد از آميزش جنسى همديگر را مىكشند نه همه انواع آنها، بنابراين نمىتوان ادعا كرد كه خانواده عنكبوت بطور كلى و در همه انواع آن سست است كه مثال قران ناظر به آن باشد.
5. ايشان جمله «لَوْكَانُوا يَعْلَمُونَ» را مربوط به سستى بيت عنكبوت دانستهاند در حالى كه برخى مفسران تصريح مىكنند كه اين جمله مربوط به بتها و معبودهاى دروغين است[28].
تذكر: البته اين احتمال صاحب تفسير نمونه هنگامى درست است كه «اولياء» را به معناى بتها بدانيم اما اگر همانطور كه نويسنده بيان كرده «اولياء» را به معناى «دوست و ياور» بدانيم، ديگر لزومى ندارد كه «لو كانوا يعلمون» را در مورد «اولياء» بدانيم.
ثانياً ادعاى اعجاز علمى قرآن، هنگامى صحيح است كه احتمال ديگرى در آيه وجود نداشته باشد در حالى كه ممكن است بگوييم مقصود قرآن از سستى خانه عنكبوت، سستى نسبى آن است يعنى خانه عنكبوت نسبت به خانههاى سنگى يا بتنى انسانها سست است (إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ) هرچند كه خانه عنكبوت در حد خودش محكم باشد ولى اين زيانى به مقايسه آن نمىزند و سستى نسبى آن را نفى نمىكند. بنابراين مىتوان گفت: كه مثال عنكبوت در قرآن ممكن است ناظر به هر دو معناى «بيت» (يعنى خانه و خانواده) باشد. البته شايد بتوانيم با توجه به جمله «لَوْكَانُوا يَعْلَمُونَ» (اگر بر فرض مىدانستند) نظر نويسنده مقاله را در تفسير آيه تقويت كنيم، چراكه مردم عصر نزول «از سستى خانه عنكبوت اطلاع داشتند و نيازى به جمله «لَوْكَانُوا يَعْلَمُونَ» نبود، پس وجود اين جمله در آيه قرينهاى است كه تفسير «بيت» به «خانواده» را تقويت مىكند چون مخاطبان اوليه قرآن از سستى خانواده عنكبوت و همسركشى آنها اطلاعى نداشتند[29].
ولى باز هم مىتوان گفت كه: اين تفسير جديد اشاره قرآن به مطلبى علمى در دانش زيستشناسى است كه از اشارات علمى شگفتآور قرآن به شمار مىآيد، امّا اين مطلب به حد اعجاز علمى نمىرسد چرا كه همانطور كه گذشت برخى ضوابط و شرايط تفسير علمى را ندارد.
يادآورى
يكى از ظرفيتهاى قرآن كريم آن است كه «فى كل زمان جديد وعند كل قوم غض الى يوم القيامه» در هر زمانى جديد و نزد هر ملتى تا روز رستاخيز تازه است. يعنى اين ويژگى قرآن است كه هرچه علوم بشر پيشرفت مىكند نكات تازهاى از آن در زمينههاى مختلف كشف مىشود و اگر الفاظ قرآن تنها يك معنا و مصداق داشت قرآن نمىتوانست پاسخگوى همه زمانها و مكانها باشد. از اينرو قرآن داراى بطون و معناى بلندى است همانطور كه داراى مصاديق مختلف و تفسيرهاى جديد است كه در هر عصرى با پيشرفت دانش بشرى هويدا مىشود و شايد بتوان همين ويژگى را يكى از ابعاد اعجاز قرآن شمرد كه در سخنان معمولى بشر وجود ندارد. به هر حال تلاش نويسنده در ارائه تفسير علمى و جديد از آيات 41ـ43، عنكبوت قابل تحسين است و پيشرفت و توليد علم با ارائه نظريات جديد و نقد آنها تحقّق مىيابد.
[1]. مائده / 15ـ16.
[2]. فصلت / 53.
[3]. البته معنای آیه منحصر در مطلب گفته شده نیست.
[4]. نحل / 79.
[5]. اشاره به خصوصیت روانی حیوانات اهلی.
[6]. یس / 71 تا 73 .
[7]. غاشیه / 17.
[8]. فصلت / 39.
[9]. روم / 19.
[10]. اعراف / 176.
[11]. بقره / 65.
[12]. لقمان / 19.
[13]. عنکبوت / 41.
[14]. ممکن است مطلب آیه صریح باشد اما علم بشری هنوز به آن اندازه پیشرفت نکرده که حقیقت آن را دریابد؛ مانند: (وجعلنا من الماء کل شیء حی) انبیا/ 30 (و هرچیز زندهای را از آب قرار دادیم).
[15]. ر.ك: الحشرات فى القرآن والاحاديث النبوي والتراث الشعبى الكوينى، دكتر و سيمة الحوطى.
[16]. تقرير نكسيا يناير 2002 م.
[17]. عنكبوت/41.
[18]. نك: تفسير طبرسى، ابن كثير و ديگران (ذيل آيه)
[19]. نك: زاد المسير فى علم التفسير، جوزى.
[20]. عنكبوت / 41.
[21]. و اين مطلب بدان سبب است كه معناى «ولايت» (در اولياء) تحقق يابد.
[22]. زخرف / 67.
[23]. عنكبوت / 41.
[24]. عنكبوت / 43.
[25]. نك: مجله الاعجاز العلمی، ش 17، نظریه دكتر صلاح رشید، تحت عنوان تأملات فی تفسیر معنی قوله تعالی: (وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ).
[26]. نمونه، ج 16، ص 279.
[27]. نك: تفسير الميزان، نمونه و... ذيل آيه.
[28]. نمونه، ج 16، ص 280.
[29]. البته اين مطلب وقتى صحيح است كه جمله «لو كانوا يعلمون» در مورد آگاهى «اولياء» نباشد (آنگونه كه صاحب تفسير نمونه نوشتهاند ـ نمونه، ج 16، ص 280) بلكه در مورد آگاهى مردم از سستى بيت عنكبوت باشد.