- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ رابطة ايجاد آتش از درخت سبز با بحث معاد چيست؟
- بازدید: 2163
پرسش:
رابطة ايجاد آتش از درخت سبز با بحث معاد چيست؟
پاسخ:
اشارة شگفتانگيز خداوند به رستاخيز انرژيها
خداوند در قرآن ميفرمايد: (الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِنْهُ تُوقِدُونَ)[1]؛ «(همان) كسى كه براى شما از درخت سبز، آتشى قرار داد، و شما در هنگام (نياز) از آن (آتش) مىافروزيد.»
در اين آيه و آيات قبل و بعد از آن بحث امكان معاد مطرح است، در شأن نزول آيه آمده است كه: روزي يكي از منكران معاد استخواني پوسيده را خدمت پيامبر آورد، و به پيامبر گفت آيا تو خيال ميكني خداوند اين را زنده ميكند؟[2] در پاسخ او آياتي نازل شد كه يكي از آنها آيه مورد بحث ماست.
1. اكثر مفسران، به قدرت خدا اشاره كردهاند كه: خداوندي كه در درخت سبز آتش قرار داده است قدرت زنده كردن مردهها را دارد[3].
2. اين آيه نوعي تشبيه و تمثيل است يعني معقولات را به محسوسات تشبيه مينمايند و خداوند در اين آيه زندهكردن مردهها را به ايجاد آتش از درخت سبز تشبيه كرده است چراكه ايجاد آتش از درخت سبز در بين اعراب صدر اسلام امري رايج بوده است اعراب در زمانهاي گذشته براي درستكردن آتش از دو درخت «مرخ» و «عفار» استفاده ميكردند[4].
3. آيه نوعي رفع استبعاد است، چون ممكن است كسي بگويد چگونه چيزي كه مرده است زنده شود با اينكه مرگ و زندگي با هم تنافي دارند؟ و آيه در پاسخ ميفرمايد: هيچ استبعادي در كار نيست براي اينكه آب و آتش با هم تنافي دارند ولي خداوند از درخت سبز آتش براي شما قرار داده و شما از آن (درخت) آتش را شعلهور مينماييد[5].
4. رستاخيز انرژيها: بعضي از مفسران با توجه به علوم روز تفسير ديگري را در ذيل اين آيه آورده و از آن به رستاخيز انرژيها تعبير كردهاند و اين تفسير را يكي از اعجازهاي علمي قرآن كريم ناميدهاند.
«يكي از كارهاي مهم گياهان مساله كربنگيري از هوا و ساختن سلولز نباتي است (سلولز همان جرم درختان است كه اجزای عمده آن كربن و اكسيژن و هيدروژن است). سلولز نباتي چگونه ساخته ميشود؟ ياختههاي درختان و گياهان گاز كربن را از هوا گرفته و آن را تجزيه ميكنند، اكسيژن آن را آزاد ساخته، و كربن را در وجود خود نگه ميدارد، و آن را با آب تركيب كرده و چوب درختان را از آن ميسازد.
ولي مسأله مهم اين است كه هر تركيب شيميايي انجام مييابد يا بايد توأم با جذب انرژي خاصي باشد و يا آزاد كردن آن؛ بنابراين هنگامي كه درختان به عمل كربنگيري مشغولند، احتياج به وجود يك انرژي دارند، و در اينجا از گرما و نور آفتاب به عنوان يك انرژي فعال استفاده ميكنند. به اين ترتيب به هنگام تشكيل چوبهاي درختان مقداري از انرژي آفتاب نيز در دل آنها ذخيره ميشود و به هنگامي كه چوبها را ميسوزانيم همان انرژي ذخيرهشده آفتاب آزاد ميگردد، زيرا بار ديگر كربن با اكسيژن هوا تركيب شده و گاز كربن را تشكيل ميدهد و اكسيژن و ئيدروژن (مقداري آب) آزاد ميگردد».
اينجاست كه به رستاخيز انرژيها ميرسيم و ميبينيم نور و حرارتي كه در اين فضا پراكنده ميشود و برگ درختان و چوبهاي آنها را نوازش و پرورش ميدهد هرگز نابود نشده است، بلكه تغيير چهره داده، و دور از چشم ما انسانها در درون ذرات چوب و شاخه و برگ درختان پنهان شده است و هنگامي كه يك شعله آتش به چوب خشكيده ميرسد، رستاخيز آنها شروع ميشود و تمام آنچه از انرژي آفتاب در درخت پنهان بود در آن لحظه حشر و نشورش ظاهر ميگردد، بيآنكه حتي به اندازه روشنايي يك شمع در يك زمان كوتاه از آن كم شده باشد، آري، خدايي كه ميتواند انرژي درختها را دوباره بر انگيزد و رستاخيز آنها را بر پا سازد ميتواند براي مردگان انسان نيز رستاخيز بر پا كند.
حال پس از بيان مطالب فوق اين سؤال به ذهن ميرسد كه:
چرا قرآن در اينجا تعبير به «شجر اخضر» (درخت سبز) كرده است؟ در حالي كه آتش افروختن با چوب تر مشكل است، بهتر بود به جاي آن «شجر اليابس» (چوب خشك) ميفرمود، تا با آتش سازگار باشد!
در پاسخ ميتوان گفت: تنها درختان سبزند كه ميتوانند عمل كربنگيري و ذخيره نور آفتاب را انجام دهند، درختان خشك اگر صدها سال در معرض تابش آفتاب قرارگيرند ذرهاي به ذخيره انرژي حرارتي آنها افزوده نميشود، تنها موقعي قادر بر اين كار مهم هستند كه سبز و زنده باشند. و در اين صورت رستاخيز انرژيها بهتر روشن ميشود[6].
اما شايد تعبير به «شجر اخضر» از جهت بعيد بودن ايجاد آتش از درخت سبز نيز باشد چرا كه انسان آتش افروختن با درخت سبز را بعيد ميداند و خداوند ميخواهد بفرمايد كه آنچه را كه به نظر شما بعيد است او انجام ميدهد و در درخت سبز آتش قرار داده است پس او ميتواند مردهها را زنده كند و به آنها دوباره حيات بدهد. اين تفسير يكي از شگفتيهاي علمي قرآن است كه بدون شك اين معني در زمان نزول آيه براي مردم روشن نبود، آري، آيات قرآن داراي معاني عميقي است، كه در سطوح مختلف و براي استعدادهاي متفاوت بيان شده است. آنها از اين آيه چيزي ميفهميدند، و امروزه چيزي بيشتر فهميده ميشود، و شايد آيندگان از اينهم فراتر روند و بيشتر كشف كنند و در عين حال جمع بين اين معاني مانعي ندارد و ميتواند همه موارد صحيح باشد.
معرفي منابع براي مطالعه بيشتر:
1. تفسير نمونه؛ ج 18؛ ص 461 ـ 465 ذيل آيه 80، سوره يس.
2. تفسير من هدي القرآن؛ سيد محمد تقي مدرسي؛ ج 11، ص 177، ذيل آيهي 80، سوره يس.
3. تفسير الميزان؛ ج 17 ص 116، ذيل آيه 80، سوره يس (به زبان فارسي ترجمه شده است).
4. تفسير مجمع البيان؛ ج4؛ ص95، ذيل آيه 80، سوره يس (به زبان فارسي ترجمه شده است).
5. تفسير طنطاوي (الجواهر)؛ ذيل آيه 80، سوره يس (در اين تفسير از نطر علمي بحث مفصل كرده است)
6. الكاشف؛ محمد جواد مغنيه، ج 6، ص 326، ذيل آيه 80، سوره يس.
7. براي مبحث معاد رجوع شود به تفاسير موضوعي مانند: تفسير موضوعي آيت الله جوادي آملي (مدظله)؛ منشور جاويد آيت الله سبحاني (مد ظله)؛ كتاب معاد شهيد مطهري;.
8. در مورد مطالب علمي به كتابهاي زيستشناسي مبحث (عمل فتوسنتز گياهان) مراجعه نماييد.
[1]. يس / 80.
[2]. امين الدين ابو علي الفضل بن الحسن الطبرسي الطوسي؛ تفسير مجمع البيان؛ (دارالاحياء التراث العربي؛ بيروت، 1379 هـ. ق) ج 4، ص 95.
[3]. تفاسير در ذيل آيه 80 سوره يس، و همچنين تفاسير موضوعي مثل پيام قرآن... در بحث منكران معاد.
[4]. بانوي اصفهاني (امين اصفهاني)؛ مخزن العرفان در علوم قرآن؛ (نهضت زنان مسلمان؛ تهران؛ 1361 هجري شمسي) ج 5؛ ص 77؛ سيد محمد حسين همداني؛ انوار درخشان در تفسير قرآن؛ (كتاب فروشي لطفي؛ تهران؛ 1380 هجري قمري) ج13، ص 411.
[5]. سيد محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن (دارالكتب الاسلاميه، تهران، چ سوم، 1397 هـ . ق) ج 17، ص 116.
[6]. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، تهران، نمونه، دارالكتب الاسلاميه، 1353 ـ 1366 هـ ش)، ج 18، ص 461 ـ 465.