- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ قرآن از چه صداهایی یاد كرده و نقش صداها از منظر قرآن و علم چیست؟
- بازدید: 3754
پرسش:
قرآن از چه صداهایی یاد كرده و نقش صداها از منظر قرآن و علم چیست؟
پاسخ:
مقدمه
يكي از مباحث گوناگون علمي قرآن پدیده صداها در قرآن است. این پدیده از زوایای مختلفی موضوع آیات قرآن قرار گرفته است. برخی از این مباحث بدین قرار است:
1. واژههای قرآنی اصوات.
2. صدا و دیدگاه حقوقی ـ (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلاَ تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تَشْعُرُونَ)[1].
3. صدا و دیدگاه اخلاقی ـ (وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ)[2].
4. نقش صدا در آموزش و تعلیم ـ (ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ)[3].
5. نقش صدا در برقراری ارتباط
6. برخی صداها ـ نشانی از اعجاز ـ (تکلم حضرت سلیمان با هدهد، و...)
7. نقش صدا در شنیدن و گفتن.
8. تأثیرات صداها ـ بر انسان، برحیوانات ـ بر نظام هستی.
در اینجا به برخی از موضوعات فوق اشاره میشود:
واژههای قرآنی صدا
صاعقه: (بقره / 55، نساء / 153 و...)
به گفته راغب در مفردات صدای مهیبی است که در جوّ ایجاد میشود و آتش یا مرگ یا عذاب به همراه دارد[4].
تَناد: (غافر / 32)
این تعبیر نشانه از نهایت عجز و بیچارگی است. افرادی که دستشان از همه جا بریده یکدیگر را صدا میکنند و فریادشان به جایی نمیرسد[5].
صوت: آوازی که (امواجی که) از برخورد دو چیز به واسطهي خرق هوا به گوش میرسد[6].
صیحه: (هود / 67 و 94، حجر / 73 و 83 و...)
در اصل به معنی «شکافتن چوب یا لباس» و برخاستن صدا از آن است. سپس در هر صدای بلند و فریاد به کار رفته است و در لغت به معنای صدای عظیمي است که معمولاً از دهان انسان یا حیوان بیرون میآید. ولی اختصاص به آن ندارد بلکه هرگونه صدای عظیم را شامل میشود[7].
رکز: (مریم / 98)
به معنی صدای آهسته است[8].
حسیس: (انبیاء / 102)
به معنی صدای محسوس است و به معنی خود حرکت یا صدایی که از حرکت برميخیزد نیز آمده است، آتش دوزخ که دائماً در آتشگیرههایش مشغول پیشروی است. دارای صدای مخصوص است این صدا از دو جهت وحشتناک است از نظر اینکه صدای آتش است و از نظر اینکه صدای پیشروی (آتش) است[9].
خُوار: (اعراف، 148)
هَمْس: (طه، 108)
آنچنان که راغب در مفردات میگوید به معنی «صدای آهسته و پنهان» است و بعضی آن را به صدای آهستِۀ پا (پای برهنه) تفسیر کردهاند[10].
زَفیر ـ شَهیق: (هود/ 106 و انبیاء/ 100)
«زفیر» به معنی فریاد کشیدن است که با بیرون فرستادن نفس توأم باشد و «شهیق» نالۀ توأم با فروبردن نفس است، به هرحال اشاره به صداهای وحشتانگیز و ناراحتکننده است و صدا و فریاد کسانی است که از غم و اندوه ناله سر میدهند...[11].
أوّبی: (سبأ / 10)
به معنی ترجیح و گرداندن صدا در گلو است[12].
صاخَّه: (عبس/ 33)
از ماده «صخَّ» در اصل به معنی صوت (آواز) شدیدی است که گوش انسان را میآزارد[13].
تَصدیه: (انفال/ 35)
به معنی «دست به هم زدن» (کف زدن) و سر و صدا ایجاد کردن است[14].
یَصطَرِخون (صُراخ) : (فاطر/ 37)
فریاد شدیدی است که انسان در مقام استغاثه، طلبیدن یاور و برای برطرف ساختن درد و رنج از دل بر میکشد[15].
تَنادَوا: (قلم / 21)
از ماده «نداء» به معنی صدا زدن کسی با صدا و آواز و غالباً با صدای بلند و کشیده است[16].
نقش صدا در شنیدن و گفتار
شکلگیری و تکامل این دو حرکت طبیعی در انسان و برخی موجودات به اتکای تجربهي صداهای گوناگون است به طوری که اگر دستگاه شنوایی یا گفتاری در صحت کامل بوده باشد ولی صدایی را تجربه نکند. توانايی گفتاری و شنیداری از انسان سلب خواهد شد.
«شکلی نیست که زبان همانا اساس تفاهم میان بشر است، زبان نه اتکايی به محیط دارد نه به تمدن نه به نژاد و نه به رنگ، بلکه اساساً اتکای زبان به سماع و شنیدن است، پس اگر انسان بشنود میتواند سخن بگوید و اما اگر نشنود سخن گفتن هم نمیتواند... از اینجهت میبینید که انسان کر که به شنوايی قادر نیست. لال هم هست و سخن گفتن نیز نمیتواند چرا كه اساس نیروی گفتار مبتنی بر قدرت شنیداری است»[17].
نقش صدا در ایجاد ارتباط
از عمدهترین راههای برقراری ارتباط میان انسانها، ایجاد صداهای گوناگون، گاه به صورت گفتاری و گاه بدون آن و با ایجاد صداهای خارجی است، البته ارتباط صوتی منحصر به انسان نیست بلکه حیوانات نیز در برقراری ارتباط با یکدیگر صداهای مختلفی را بکار میبرند.
ارتباط صوتی را میتوان در آیات ذیل ملاحظه نمود:
ـ (فَنَادَتْهُ الْمَلاَئِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمَحْرَابِ أَنَّاللّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى...)[18].
ـ (وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ...)[19].
ـ (فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيّاً)[20].
ـ (إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ)[21].
ـ (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَيُحِبُّ الْمُعْتَدينَ)[22].
ـ (وَنَادَيْنَاهُ مِن جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ)[23].
ـ (فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَامُوسَى)[24].
ـ (فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِن شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَامُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ)[25].
ـ (فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ)[26].
ـ (وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَاوَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّاً فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقّاً قَالُوا نَعَمْ)[27].
ـ (وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُم بِسِيَماهُم...)[28].
ـ (وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ قَالُوا إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ)[29].
ـ (قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ)[30].
ـ (إِن تَدْعُوهُمْ لاَيَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ)[31].
ـ (وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً)[32].
ـ (وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِيمُلْكُ مِصْرَ)[33].
ـ (وَنَادَوْا يَامَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مَّاكِثُونَ)[34].
ـ (وَاذْكُر رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ)[35].
ـ (إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لاَيَعْقِلُونَ)[36].
ارتباط صوتی در آیات فوق در سه بخش کلی خلاصه میشود:
1. ارتباط صوتی با علم معنی (وَحی)؛
2. ارتباط صوتی فرد در عالم آخرت؛
3. ارتباط فرد با فرد دیگر در جهان مادی.
قرآنکریم نوع دیگری از ارتباط را بیان میکند که چگونگی این ارتباط کاملاً روشن نیست و آن ارتباط حضرت سلیمان7 با مورچه است. آیا این ارتباط صوتی بوده و این پیامبر الهی صوتی را از طرف مورچه شنیده است هر چند بصورت اعجاز و یا آگاهی از ضمیر و تصمیم مورچه بصورت اعجاز بوده و صدایی در کار نبوده است. تعبیر به (قال) در آیه شریفه شاید احتمال اینکه این ارتباط صوتی بوده باشد را تقویت مينماید.
ـ(... قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ.... فَتَبَسَّمَ ضَاحِكاً مِن قَوْلِهَا)[37]. ارتباط انسان با حیوانات نوع دیگری از ارتباط صوتی است که قرآن کریم این نوع ارتباط را نیز برای حضرت سلیمان7 بیان داشته است آنجا که محاوره میان آن حضرت با هدهد را ضبط نموده است:
ـ (... فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ... ـ قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ
مِنَ الْكَاذِبِينَ)[38].
آیا این نوع ارتباط صوتی با حیوانات فقط از طریق اعجاز میسر است و یا با پیشرفت علوم برای دیگران نیز مقدور خواهد بود؟
نوع دیگری از این ارتباط، در میان حیوانات با یکدیگر برقرار است که به راحتی در اطراف خود میتوانیم تجربه کنیم. «جوجههای مرغ به راحتی صدای مادر خویش را تشخیص داده و آنگاه به گرد او حلقه میزنند، امروزه با ضبط صدای پرندگان برای سخن گفتن با پرندگان به زبان خاص خودشان و گاهی صید و یا دور کردن آنها، بهره میگیرند»[39].
نقش صدا در برقراری ارتباط به آنچه که اشاره شد خلاصه نمیگردد، دریافت صداهای گوناگون توسط دستگاههای پیشرفته از آسمان و کرات دیگر منظومه شمسی عامل اساسی برقراری ارتباط انسان با ناشناختههای فضا به شمار میرود.
«علم نجوم بیسیمی، از جدیدترین علومي به شمار میرود که تقدم علمي در عنصر جدید به آن دست یافته است، تاکنون دریافت صداهای مبهمي از بیشتر کواکب ممکن گردیده و هنوز هم دانشمندان پژوهشها و بررسیهای خود را در رابطه با این دانش که انتظار میرود روشنیهای بیشتری درباره کائنات عظیم پرتوافکن، ادامه میدهند به آن امید که بتوانند توسط تلسکوپهای بیسیمي و از طریق این صداها اشیاء معینی را رصد نمایند»[40].
«در پایان سال 1933 همایشی بر پاگردید که دانشمندان علم نجوم بیسیمي را گرد هم آورده؛ «کارل جانسکی» در این همایش ضمن تقدیم گزارش خود چنین گفت «بیگمان در آسمان، نجوم و کهکشانهایی وجود دارند که دائماً صحبت میکنند و این صحبتها که دریافت آنها با تلسکوپهای بیسیمي امکانپذیر است، معلومات بسیار زیادتری از آنچه هم اکنون وجود دارد را در اختیار بشر قرار میدهد»[41].
قرآنکریم به نمونهای از ارتباط صوتی با آسمان توجه داده است و آن شنود از آسمان برای گروه جنّ میباشد:
ـ (وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَاباً رَصَداً)[42].
آیا تلاش جنیان برای شنیدن صداهایی از آسمان، تلاش برای شنود وحی بوده و یا هر نوع صدایی را به کمین نشسته بودند، تا از اسرار آسمانها آگاهی یابند؟
«عبدالرزف مخلص» مینویسد:
«برخی میگویند تلاش جنیان برای شنیدن از آسمان تلاش در جهت استماع وحی بوده است، در حالی که وحی را جز خود انسانی که بر او وحی فرستاده میشود نمیتواند بشنود، و حتی آنانی که در جوار وی هستند وحی را نمیتوانند بشنوند، کما اینکه جنیان بعد از نزول قرآن بر پیامبر اکرم9 نیز در کمین گاههای شنود خود در آسمان مینشستند»[43].
تأثیرات روحی و روانی صدا بر انسان
امروزه اثرات صدا خصوصاً آلودگی صوتی بر روح و روان انسان بر کسی پوشیده نیست و این مسأله موضوع بحث بسیاری از دانشمندان علوم پزشکی و روانشناسی قرار میگیرد.
در بخشهايی از مقاله «جعفر پاشازانوسی» مشاور بهداشت حرفهای گروه صنعتی نورد نوشهر، درباره تأثیرات صدا بر انسان چنین آمده است[44]:
اثرات صدا بر انسان: آلودگی صوتی در محیط کار:
1. صدمه به دستگاه صوتی
2. تداخل با مکالمه، مکالمه در محیطهای کاری به عنوان یکی از راههای ارتباط است که در صورت وجود زمینه میتواند ارتباط بین افراد را از طریق کلامي مختل سازد و باعث بروز اشتباه و نیز حوادث شود.
3. اثر روی اندام بینایی، در مواجهه با صدا، کنترل، تطابق و تعقیب اشیاء به هم میخورد و عکس العمل به نور کم میشود.
4. اثر بر سیستم تعادلی (گیجی، تهوع، اختلال در راه رفتن)
5. ناراحتی اجتماعی، مانند اثر بر خواب و روابط اجتماعی و خانوادگی خصوصاً هنگاميکه افت شنوایی به ناحیه مکالمه سرایت کرده باشد. افرادی که دچار افت دايم شنوایی شوند، میل دارند این عارضه مخفی بماند، لذا در مناسبات اجتماعی کمتر شرکت میکنند.
6. اثرات عصبی، اثر بر دستگاه گوارش شامل اختلالات و حتی دردهای شکمي و ترشح زیاد اسید معده و تشدید بیماریهای مرتبط.
7. اثر روی الکترولیتها، مخصوصاً روی نگه داری سدیم در ادرار، نقش محدود کننده دارد. مواجهه با صدا در تطابق بدن با گرما نقش منفی دارد.
8. اثرات جانبی، شامل کاهش راندمان کار، افزایش ریسک حوادث.
9. اثرات روانی: هیجان، تحریک پذیری و اختلالات روانی.
10. اثرات فیزیولوژیک عمومی: صدا میتواند باعث تحریک عصبی شده و ضربان قلب، فشار خون، مصرف اکسیژن و تعداد تنفس را افزایش دهد.
11. اثر ذهنی صدا.
«آلودگی صوتی عامل ایجاد فشارهای روانی...» عنوان مقالهای است که در مورد اثرات آلودگی صوتی در اجتماع بر روی افراد جامعه، توسط روزنامهي اطلاعات مورخ 29/7/80 به چاپ رسیده است. در بخشهایی از این مقاله چنین آمده است:
صدا عامل تغییر رفتار انسان
«... آلودگی صوتی برای مدت 16 ساعت برای انسان عوارضی چون آشفتگی روانی، تحریکپذیری، گوشهگیری، سردرد، تهوع، عدم کمک به همنوع و... را به دنبال دارد، و در دراز مدت خطر ابتلاء به سرطان را تشدید مینماید... گزارش شرکت کنترل هوای تهران در این زمینه حاکی است:
کودکان دبستانی که مدرسه آنها در اطراف فرودگاههاست در مقایسه با کودکانی که در محیطهای آرام به سر میبرند دارای فشار خون و ضربان قلب بالاتر و تنفس سریعتر هستند...».
«آثار سوء این پدیده حتی سلامتی جنین را در رحم مادر به مخاطره میاندازد، به طوری که کودکان که در مناطق پرسر و صدا متولد میشوند نسبت به سایر کودکان، از خواب نامنظم، ناآرامي و گریه زیاد رنج میبرند.»
این مسئله ارتباط پرندگان را نیز مختل مینماید: «صداي رفت و آمد وسایل نقلیه و اتومبیلها موجب میشود که پرندگان نتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند در نتیجه قادر به تولید مثل و ادامه حیات نیستند».
آیات قرآن و محتوای معارف اسلامي با شناخت صحیح و کاملی که از روان انسان دارد این تأثیرات را از زوایای متعددی مورد دقت نظر قرار داده است که بطور خلاصه و فشرده به مواردی از آنها اشاره میشود:
تأکید بر پرهیز از صوت غنايی (غناء به معنای خاص) و حرمت شنيدن آن:
ـ (وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ)[45]؛ «و از مردم كسى است كه سخن سرگرم كننده (و بيهوده) را مىخرد، تا بدون هيچ دانشى (مردم را) از راه خدا گمراه سازد و آن (آيات) را به ريشخند گيرد؛ آنان، عذابى خواركننده برايشان (آماده) است».
از مصادیق بارز سخنان بیهوده (لَهْوَ الْحَدِيثِ) صوت غنايی است چرا که هر دو گمراه کننده هستند. در ذیل این آیه شریفه در تفسیر نمونه به اثرات صوت غنايی اشاره شده است:
«غناء به صوتی گفته میشود که قوای شهوانی را در انسان تحریک مینماید و انسان در آن حال احساس میکند که اگر در کنار آن صدا، شراب و فساد جنسی نیز باشد کاملاً مناسب است»[46].
تأثیرات صدای حرام (غناء)
1. تشویق به فساد اخلاق. ]... لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ...[
مجلس غناء معمولاً مرکز انواع مفاسد است و آنچه به این مقاصد دامن میزند همان غناء است
2. غافل شدن از یاد خدا. ]... لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ...[
غناء انسان را آنچنان مست شهوات میکند که از یاد خدا غافل میسازد.
3. آثار زیانبار بر اعصاب
صوت حرام (غناء) در حقیقت یکی از عوامل مهم تخدیر اعصاب است.
4. غناء یکی از ابزارهای کار استعمار است.
توسعهي غناء و موسیقی یکی از مهمترین ابزاری است که آنها برای تخدیر افکار مردم بر آن اصرار دارند و به همین دلیل قسمت عمده وقت رادیوهای جهان را موسیقی تشکیل میدهد[47].
تأثیر صدای شیطان
(وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِكَ...)[48].
«(استفزز) از ماده «استفزاز» به معنی تحریک و برانگیختن است، تحریکی سریع و ساده ولی در اصل به معنی قطع و بریدن چیزی است، لذا استعمال این لغت در معنی تحریک و برانگیختن به خاطر بریدن کسی از حق و کشاندن او به سوی باطل است... (و) هرگونه تبلیغات گمراه کننده که در آن از وسایل صوتی و سمعی استفاده میشود را شامل است هر چند برخی آن را به معنی نغمههای هوسانگیز موسیقی و خوانندگی تفسیر کردهاند فقط ... و این نخستین برنامه شیطان است.»
2. تأکید بر میانه روی در سخن گفتن
(وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ)[49]؛ «و در راه رفتنت، مُعتدل باش؛ و صدايت را فروكاه؛ [چرا] كه مسلماً ناپسندترين صداها، صداى اُلاغهاست!».
در تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه اين طور آورده شده است: «ممکن است در محیط زندگی صداهايی ناراحتکنندهتر از صدای خران باشد مانند کشیدن بعضی از قطعات فلزات به یکدیگر... ولی بدون شک این صداها جنبه عمومي و همگانی ندارد. به علاوه ناراحتکننده بودن با زشتترین بودن متفاوت است. آنچه به راستی از صداهای معمولی که انسان میشنود از همه زشتتر است. همان صدای الاغ است که نعرهها و فریادهای مغروران و ابلهان به آن تشبیه شده است.
نه تنها زشتی از نظر بلندی صدا و طرز آن بلکه گاه به جهت بیدلیل بودن آن است، چرا که گفته شده صدای حیوانات به جهت نیازی است که احساس میکنند اما این حیوان (الاغ) گاه بیجهت و بدون هیچگونه نیاز و بدون هیچ مقدمهای فریاد را وقت و بیوقت سر میدهد»[50].
به یقین میتوان گفت با ملاحظه آیه شریفه، صداهای ناهنجار، فریادهای بیجا، صداهای زشت و به دور از ادب انسانی، تأثیرات خاص روانی بر روح و روان انسانها میگذارد و لذا سفارش به پرهیز از آنها شده است.
3. تأثیر صداهای هولناک بر برخی اقوام و امتهای گذشته
(وَأَخَذَ الَّذيِنَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ)[51]؛ «و كسانى را كه ستم كرده بودند، آن بانگ (مرگبار) فرو گرفت؛ و در خانههايشان از پاى درآمدند!».
صدای هولناک صیحه آسمانی که به صورت زلزله و یا رعد و برق باعث مرگ این قوم گردید نشان از تأثیر صدا بر انسان است. خداوند متعال هلاکت قوم ثمود (هود/67) و قوم لوط (حجر/73) و قوم شعیب (هود/ 94) را به وسیله صیحه آسمانی بیان داشته است.
4. تأثیر صدای نفخ «صور»
الف: مرگ موجودات در نفخ صور اوّل: (وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّماوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاءَ اللَّهُ)[52]؛ «و در شيپور دميده مىشود، پس كسانى كه در آسمانها و كسانى كه در زمينند مدهوش مىشوند (و مىميرند)، مگر كسانى كه خدا بخواهد».
ب: زنده شدن انسانها با نفخ صور دوّم: (... ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُونَ)[53]؛ «سپس [بار] ديگر در آن (شيپور) دميده مىشود، و ناگهان آنان ايستادهاند، در حالى كه منتظر (حساب) هستند!»[54]. در قرآن کریم 13 مرتبه درباره نفخ صور سخن به ميان آمده است که در یک مورد آن تعبیر آن با موارد دیگر متفاوت است و آن آیه 8 سوره مدّثر ميباشد.
(فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ)[55]؛ «هنگاميکه در صور دمیده شود».
واژۀ «نُقِرّ» در مقام بیان صدای مهیب و هولناک نفخ «صور» است زیرا:
«ناقور»: در اصل از ماده «نُقر» به معنای کوبیدنی که منتهی به سوراخ کردن شود را گویند و «منقار» پرندگان که وسیله کوبیدن و سوارخ کردن است نیز از همین معنا اخذ شده و به همین جهت به شیپوری که صدای آن گویی گوش انسان را سوراخ میکند و در مغز فرو میرود «ناقور» گویند[56].
5. از نعمتهای الهی برای بهشتیان نشنیدن صدای عذاب (آتش) و نشنیدن لغو:
(لاَيَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا...)[57]؛ «آواى آن (آتش) را نمىشنوند؛...».
(لَايَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلاَ تَأْثِيماً)[58]؛ «در آن (بهشت) هيچ بيهوده و نسبت دادن گناه نمىشنوند».
بدون شک شنیدن صدای وحشتناک آتش گستردهای که در حال پیشروی است روح و روان انسان را در هم میریزد و موجب اضطراب ميشود و اثرات صدای لهو نیز بر کسی پوشیده نیست.
6. تأکید بر سکوت و استماع قرآن در هنگاميکه تلاوت میشود:
ـ (وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ)[59]؛ «و هنگامى كه قرآن خوانده شود، پس بدان [با دقت] گوش فرا دهيد؛ و [هنگام شنيدن] ساكت باشيد؛ باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد».
شنیدن صدای تلاوت ملکوتی قرآن اثرات روحی بالايی بر روحیه افراد خصوصاً مؤمنین دارد كه از جملة آن آرامش روانی و ازدیاد ایمان[60] است.
7. تأکید بر قرائت یا تلاوت قرآن با صوت زیبا:
قال رسول الله9: «زینوا القرآن بأصواتكم؛ قرآن را با اصوات خویش زینت بخشید.»[61]
موسیقی و صوت زیبا، تأثیر شگرفی در تحوّل و دگرگونی روح انسان دارد. خداوند سبحان آیات قرآن را با موسیقی خارقالعاده و اعجازآمیزی در هم آمیخته است... (تأثیر موسیقی قرآن) آنچنان معجزهآسا و گیراست که مخالفین اتهامي جز سحر بر آن نیافتند: (إِنْ هذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ)[62].
این قرآن نیست جز سحری که مورد تبعیت واقع میشود. و نیز این تأثیر آنچنان کفار را به وحشت انداخته بود که تصمیم گرفتند در هنگام تلاوت قرآن توسط رسول خدا9 بر مردم، هیاهو به راه اندازند و سر و صدا کنند شاید که از نفوذ شدید قرآن در فکر و روح مردم جلوگیری کنند. (وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ)[63]؛ «و کسانی که کفر ورزیدند گفتند به این قرآن گوش ندهید و در آن سخن بیهوده افکنید شاید شما غلبه کنید».
نمونهای از تأثیرات صوت زیبای قرآن
امام صادق7 فرمودند[64]: «كان علی بن الحسین7، احسن الناس صوتاً بالقرآن وكان السقاؤون یمرون فیقفون ببابه یستمعون القرآن (قرائته)».
این صوت زیبا سقاها را با مشک سنگین بر دوش متوقف مینماید، و آنچنان غرق در شنیدن میگرداند که سنگیني بار را از یاد میبرند.
منابع
1. شرح و تفسیر لغات قرآن كریم.
2. اثبات علمي تئوری معاد در قرآن، عبدالرؤف (مخلص)، مشهد، چاپ دانشگاه فردوسی.
3. مقاله «صنعت و ایمنی»، جعفر پاشاز انوسی، شماره هفتاد و هفتم.
4. تفسیر نمونه، آیت الله مكارم شیرازی.
5. پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن، ولی الله نقیپور فر، چاپ اسوه.
6. نگاهی به دنیای حیوانات در قرآن، جلیل ابوالحب، ترجمه تقی متقی، چاپ بوستان كتاب.
7. مقاله «آلودگی صوتی»، نشریه اطلاعات، 29/7/1380.
[1]. حجرات / 2.
[2]. لقمان / 19.
[3]. سجده / 9.
[4]. شرح و تفسیر لغات قرآن، ج 2، ص 602.
[5]. همان، ج 4، ص 403.
[6]. همان، ج 2، ص 648 .
[7]. همان، ج 3، ص 648.
[8]. همان، ج2، ص 202.
[9]. همان.
[10]. شرح و تفسیر لغات قرآن، ج 4، ص 601.
[11]. همان، ج 2، ص 248.
[12]. همان، ج 1، ص 127.
[13]. همان، ج 2، ص 578.
[14]. همان، ج 2، ص 590.
[15]. همان، ج 2، ص 592.
[16]. همان، ج 4، ص 403.
[17]. اثبات علميتئوری معاد در قرآن، ص 81 و 82.
[18]. آل عمران / 39.
[19]. اعراف / 143.
[20]. مريم / 24.
[21]. حجر / 18.
[22]. اعراف / 55.
[23]. مريم / 52.
[24]. طه / 11.
[25]. قصص / 30.
[26]. نمل / 8.
[27]. اعراف / 44.
[28]. اعراف / 48.
[29]. اعراف / 50.
[30]. شعراء / 72.
[31]. فاطر / 14.
[32]. فاطر / 37.
[33]. زخرف / 51.
[34]. زخرف / 77.
[35]. اعراف / 205.
[36]. حجرات / 4.
[37]. نمل / 18 و 19.
[38]. نمل / 22 و 27.
[39]. نگاهی به دنیای حیوانات در قرآن، ص 57.
[40]. اثبات علميتئوری معاد در قرآن، ص 239 ـ 240.
[41]. همان، ص 240.
[42]. جن / 9.
[43]. ر. ك: جلوههایی جدید از اعجاز علمي قرآن.
[44]. صنعت و ایمنی، شمارهي هفتاد و هفتم، ص 48.
[45]. لقمان / 6.
[46]. تفسیر نمونه، ج 17، ص 23 و 24.
[47]. تفسیر نمونه، ج 17، ص 24 الی 27.
[48]. اسراء / 64.
[49]. لقمان / 19.
[50]. تفسیر نمونه، ج 7، ص 56.
[51]. هود / 67.
[52]. زمر / 68.
[53]. لقمان/ 6.
[54]. زمر / 68.
[55]. مدثر / 8.
[56]. شرح و تفسیر لغات قرآن، ج 4، ص 520.
[57]. انبياء / 102.
[58]. واقعه / 25.
[59]. اعراف / 204.
[60]. (وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً...) ؛ انفال / 2.
[61]. بحار، ج 93، ص 90.
[62]. مدثر / 24.
[63]. فصلت / 26.
[64]. پژوهش پیرامون تدبیر در قرآن. ص 404.