- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ قرآن از چه رنگهایی یادكرده و از نظر علميچه مطالبی رادربر دارد؟
- بازدید: 2408
پرسش:
قرآن از چه رنگهایی یادكرده و از نظر علميچه مطالبی رادربر دارد؟
پاسخ:
مقدمه
قرآنکریم کتابی هنری است که در آن جلوههای هنری بسیاری وجود دارد یکی از جلوههای هنری قرآن کریم رنگهاست که به عنوان یکی از آیات الهی معرفی میشود آیتی که تنها خردمندان، اهل تفکر و تدبّر در آن میاندیشند. قرآنکریم در آیات مختلفی به اختلاف رنگها و رنگهایی همچون سفید و سیاه زرد و سبز و قرمز و... میپردازد.
رنگها در زندگی ما نقش مهمي را ایفا میکنند، از جمله آثار رنگها اثر روانی آنها بر روح انسان است. قرآنکریم با توجه به جنبه روانشناختی رنگها از آنها استفاده میکند و تابلوهای نقاشی زیبایی ارائه میدهد.
توجه قرآن به نور و تاریکی، اختلاف رنگها، همنشینی رنگها و اختلاف شب و روز قابل توجه و دقت است. فهم مقولهي رنگ ما را در فهم بهتر آیات مربوط به آن یاری میکند.
این نوشتار با مطالعه پدیدهي رنگ و اثرات روانی آن بر انسان به بررسی آیاتی از قرآن کریم میپردازد که در رابطه با رنگهاست
هر کو نکند فهمي زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
کلید واژهها
آیه
صبغه
لون
بیضاء
خضراء
حمراء
سوداء
صفراء
نور
ظلمات
لیل
نهار
رنگ
سفید
سبز
قرمز
سیاه
زرد
آبی و...
(a) مقدمه
یکی از ابعاد فطری انسان بعد زیباییشناسی و زیباییدوستی است. انسان ذاتاً زیبایی را دوست دارد زیرا هنر و زیبایی از درون فطرت او نشأت میگیرد. خداوند متعال در قرآن کریم به این نیاز انسانی توجه داشته است، قرآنکریم کتاب هدایت انسان است و برای رسیدن او به رشد و رستگاري در تمامي ابعاد جامعیت دارد[1].
از آنجا که این کتاب جاودان متعلق به یک نسل و زمان نیست، تمامي انسانهایی که پس از نزول این کتاب پا به عرصه گیتی بگذارند، میتوانند خود را از دریای ژرف آن سیراب سازند[2].
هنر ابزاری نیرومند، مؤثر، نافذ و ماندگار است، به گزاف نیست اگر بگويیم قرآنکریم در شاكله و ساختار و در محتوا و معنا کتابی تماماً هنری است و اگر غیر از این میبود چنین تأثیری بر جامعه بشری نميگذاشت و این چنین ماندگار نمیماند.
«سید قطب» اندیشمند معاصر مصری جاذبه قرآن را هنری بودن آن میداند. او در کتاب «التصویر الفنی فی القرآنالکریم» از دل قرآن کریم تابلوهای هنری مختلفی بیرون میکشد.
ایشان درباره آیه بیست و هفتم سوره مبارکه یونس که چهره گنهکاران را همانند شب تاریک میداند، مینویسد:
قرآن به اشیاء حجم میدهد، آنها را زنده میکند و به آنها رنگ میبخشد، گویی چهرههایشان را پارهای از شب تار فرو پوشانید[3].
و درباره آیات هفدهم تا بیستم سوره مبارکه غاشیه مینویسد:
کلکنگار گر میان آسمان، زمین، کوه و شترها به الجمي یافته و همه وجوه تشابه و هماهنگی را به صورت حجم با مراعات خطوط افقی و عمودی و متقاطع آنها ترسیم کرده است. از جمادات کوه را گرفته از زندگانی شتر را نمونه آورده و این شتر را با کوهان و قیافهي فکور و جسورش در قلب صحرا به نمایش در آورده است و واقعاً چه تابلوی زیبایی ترسیم کرده است[4].
قرآنکریم علاوه بر جنبه فصاحت و بلاغت در فونتیک و آواشناسی، در خط و نقش، دیرینهشناسی و زیباییشناسی، داستاننویسی، رنگها و... کتابی کاملاً هنری است. با توجه به گستردگی بحث در مجال این نوشتار نیست که به جزئیات ابعاد مختلف هنری قرآن پرداخته شود.
نکته بسیار مهمي که ذکر آن لازم است روش برداشت از قرآن کریم در امور علمي و هنری است، مسئله قرآن، علومتجربی، انسانی و تفسیر علمي قرآنکریم در طول تاریخ فراز و نشیبهای بسیار داشته است.
متأسفانه در طول تاریخ تفسیر علمی، برخی از مفسران خواستهاند تا با تحمیل نظریات خود به قرآن کریم به تفسیر علمي بپردازند که حاصل آن چیزی جز تفسیر به رأی نبوده است. گروهی دیگر تلاش کردهاند تا علوم مختلف را از آیات قرآن استخراج کنند و بدون توجه به معیارهای تفسیری آیات را تفسیر به رأی کردهاند[5]. مفسران و دانشمندان علوم قرآنی شرایط خاصی را برای تفسیر و مفسر بیان کردهاند که باید در تفسیر قرآن لحاظ شود[6].
یکی از روشهایی که میتوان در تفسیر علمي قرآن از آن بهره برد، استخدام علوم برای فهم قرآن است، مفسر در این روش سعی دارد با استفاده از مطالب قطعی علوم و ظاهر آیات قرآنکریم به تفسیر بپردازد و دریچه تازهای را براي فهم آیات بگشاید و البته این نه بدین معناست که قرآن نیازمند علوم دیگر است بلکه بدین معناست که مفسر برای فهم بهتر آیات به علوم دیگر مراجعه میکند همانند مفسری که به علم لغت مراجعه میکند.
ما در این نوشتار در پی آنیم تا با استفاده از مطالب علميو هنری روز به تبیین یکی از ابعاد هنری قرآن کریم که بحث رنگهاست بپردازیم و با تفکر و تدبر زوایای جدیدی را از این آیت الهی روشن سازیم.
(b) جایگاه رنگ در علم و هنر
شناخت جایگاه رنگ در علوم ما را در فهم بهتر آن یاری میکند رنگها نیروها و انرژیهای تابناکی هستند که چه بخواهیم و چه نخواهیم به صورت مثبت یا منفی برما اثر گذاشته و در ابعاد مختلف زندگی ما نمود دارند لذا بشر از ابتدا خواسته یا ناخواسته به این مقوله توجه داشته است.
اگر بخواهیم بگويیم مسئله رنگها به کدام یک از علوم مربوط میشود باید بگويیم حوزه علمي رنگها بسیار گسترده است در علوم مختلفی همانند فیزیک، شیمي، زیستشناسی، پزشکی، روانشناسی، عرفان و... و فراتر از علوم در صنعت و هنر به رنگها از زاویه خاص خود نگاه میشود.
فیزیک به منشأ رنگها که نور است میپردازد. خصلت ذرات موجود در پدیده نور، فوتونها، امواج، فرکانسها، طول موجها و طیفهای رنگی نور در علم فیزیک مورد مطالعه قرار میگیرد اندازه و طبقهبندی و تمایز میان رنگها نیز در حوزه علم فیزیک است. در شیمي به ساختمان مولکولی رنگدانهها پرداخته میشود و با مطالعه علمي رنگ اشیاء، مسايل مربوط به ثبات رنگها و ساخت آنها برای مصارف مختلف مورد توجه قرار میگیرد[7].
در زیستشناسی آثار متفاوت نور و رنگ بر روی آنها و جوارح موجودات زنده و وظایفشان مطالعه میشود، مثلاً رنگ پوست حیوانات و انسانها بستگی به سازش آنها با نور آفتاب و آب و هوای محیط خود دارد، میزان تیره یا روشن بودن پوست، نیاز حیوان یا انسان را به اشعهي ماوراء بنفش نشان میدهد. تابش نور آفتاب سبب تحریک رنگ دانههای ملانین در پوست شده و سبب تولید ویتامین D میشود، در واقع پوست با تغییر رنگ، میزان ویتامین D بدن را متعادل میکند لذا موجودات زنده در منطقه قطب به سبب کمبود نور خورشید و نیاز بیشتر به نور به رنگ سفید و موجودات مناطق استوایی که تحت نور شدید آفتاب قرار دارند، به رنگ تیرهاند[8].
تحقیق درباره سازگاری موجودات و مخصوصاً چشم با روشنایی و تاریکی اگرچه مربوط به زیستشناسی است اما با علم پزشکی نیز در ارتباط است.
از گذشته، رنگ درمانی در کشورهايی مثل هند و چین متداول بوده است؛ علاوه بر اثرات روانی رنگها در درمان بیماریهای عصبی، استفاده از اشعهي لیزر در درمان بیماریها و اشعهي ماوراء بنفش در عفونتزدایی و به طور کلی پرتو درمانی کاربرد فراوان در علم پزشکی دارد[9].
علاوه بر روان پزشکان روانشناسان نیز به صورت گستردهای به مسئله رنگها و تأثیرات روانی آنها بر انسانها میپردازند. هر رنگی بر روان انسان تأثیر خاصی دارد و بازخورد آن توسط انسان متفاوت است لذا امروزه روانشناسان از رنگ انتخابی افراد به عقاید، روحیات و بیماریهای آنها پی میبرند[10]. رنگ علاوه بر علوم در تمامي ابعاد زندگی بشر کاربرد دارد.
هنرمندان در ساختارهای مختلف هنری همانند خط، نقاشی، مینیاتور، گرافیک، معرق، کاشی و... به نمونههای رنگی از لحاظ زیباییشناسی علاقه دارند و تلاش میکنند هماهنگترین رنگها را در آثار خود ارائه دهند تا مفهوم ذهنی خود را با استفاده از رنگها به بهترین شیوهها بیان کنند. کنار هم قرار دادن رنگها که از آن به کنتراشهاي رنگی تعبیر میشود از مهمترین پیش فرضهایی است که یک هنرمند نقاش باید آن را بداند، زیرا هنگاميکه رنگها در کنار هم قرار میگیرند تأثیرات متفاوتی را بر انسان میگذارند[11].
با توجه به دستاوردهای علوم و هنر درباره رنگها، در صنعت توجه ویژهای به رنگها میشود. در آمریکا انجمنی با نام اختصاری CAUS وجود دارد که در آن متخصصان با مطالعه رنگها و فرهنگ خریداران، به طراحی رنگ لباسها، اشیا، مکانها و مصنوعات بشری بر اساس مدرنیته میپردازند[12].
بر این اساس اشیا و مکانها به رنگی رنگآمیزی میشوند که بالاترین میزان کارایی و بهرهوری را برای انسان داشته باشند. استفاده از رنگهایی همچون سفید، آبی و سبز در بیمارستانها به آرامش بیماران و کارکنان کمک میکند. در کارخانهها و کارگاهها با استفاده از رنگهای محرکی مثل قرمز و دیگر رنگهای گرم میزان بازدهی کارگران را بالا میبرند. در نماد و پرچم کشورها، در علايم رانندگی، در ورزش، در بستهبندی مواد غذایی و به طور کلی در تمام ابعاد زندگی رنگ نقش مهمي را ایفا میکند.
(c) چیستی رنگ
برخی از مفاهیم اگرچه پیچیدهاند، اما برای ما معنای روشنی دارند. رنگها نیز از این مقولهاند. همه ما تصویر روشنی از رنگها در ذهن خود داریم با این وجود برای درک بهتر رنگ باید ماهیت آن را مورد بررسی قرار داد. امروزه از لحاظ علمي ثابت شده است که عامل ایجاد رنگ نوری است که از اشیاء به چشم ما بازتاب میشود[13]. ادراک ما از رنگها به سه عامل مهم بستگی دارد: نور، قابلیت اشیاء و دستگاه بینایی، البته نقش اساسی را در این مسئله نور بازی میکند. فیزیکدانان نور خورشید را نور سفید مینامند[14]. اشعه سفید و نورانی خورشید از طول موجهای مختلفی تشکیل شده است. در سال 1676 «اسحاق نیوتون» با استفاده از یک منشور بلورین مثلثالقاعده نور سفید خورشید را به طیفی از رنگ تجزيه کرد؛ نوار پیوستهای از قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش که در رنگینکمان نیز مشهور است، حاصل انعکاس نور سفید است[15]. بالاترین طول موجی که توسط انسان رؤیت میشود مربوط به رنگ قرمز است که طول موج آن از 650 تا 800 میلی میکرون[16] متغیر است و پائینترین طیف مريی مربوط به رنگ بنفش است که 390 تا 430 میلی میکرون است[17].
هنگاميکه نور سفید به شیای میتابد آن جسم بر اساس خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مقادیری از امواج را جذب کرده و طیف خاصی را منعکس میسازد، به عبارت دیگر نور در برخورد با اشیا تجزیه شده، هر شیای طول موجهایی را جذب و طول موجی (یک رنگ خاص) را منعکس میکند و چشمها به علت رؤیت آن طیف خاص، رنگ آن را درک میکند[18]. از طرفی خداوند متعال در دستگاه بینایی ما که شامل چشمها، اعصاب و مغز است، این استعداد را نهاده تا سلولهای خاصی در شبکیه با ارسال پیامهایی به مغز میان رنگها و درک آنها تمایز بگذارند. چشم حیوانات مختلف در این مسئله متفاوت است.
مثلاً چشم انسان از دیدن اشیایی که در طیف ماوارء بنفش یعنی کمتر از 390 میلی میکرون و یا مادون قرمز یعنی فراتر از 800 میلی میکرون عاجز است و البته انسان میتواند با دوربینهای مخصوصی به توانایی چشم خود بیفزاید و در شب تاریک اشیاء را ببیند این در حالی است که برخی از حیوانات طول موجهای ماوراء بنفش را درک میکنند لذا در شب تاریک چشمانی تیزبین دارند برخی از حیوانات نیز در درک رنگها از انسان باهوشترند و برخی از درک رنگها عاجزند و تمامي اجسام را به رنگ سفید و یا سیاه میبینند، نظیر این مسئله در شنوایی نیز صادق است که با درک امواج سر و کار دارد[19].
با بیان این مطالب روشن شد که ما طی چه فرایندی رنگها را میبینیم اگر چه جزئیات در آن رنگها توسط آدمي ناشناخته است[20].
(d) فهم تأثیرات رنگها
تنوع رنگها در گیتی به اندازهای است که نميتوان برای آن حدودی تعیین کرد. با ترکیب سه رنگ اصلی قرمز، زرد و آبی که در دايره علم شیمي است رنگهای نامحدودی میتوان ساخت كه هرکدام اثر متفاوتی بر انسان میگذارند. علاوه بر آنکه هر رنگی اثر خاصی بر انسان دارد ترکیب رنگها و همنشینی آنها نیز آثار متفاوتی دارد.
برخی از رنگها مانند قرمز، زرد و نارنجی و صورتی رنگهای گرم هستند و تأثیر گرمي همچون آتش دارند این رنگها مهاجم و توجه برانگیزند و موجب تحریک اعصاب سمپاتیک و حرکت سریعتر خون در بدن و فعالیت بیشتر اعضا و جوارح میشوند[21].
در مقابل رنگهای گرم، رنگهای سرد قرار دارند، طیف سبز با بنفش که شامل آبی و سایههای خاکستری است، رنگهای سردند. اثر این رنگها در نقطه مقابل رنگهای گرم است، رنگهای سرد فعالیت و متابوسیم بدن را کند میکنند[22]. آنچه در مسئله رنگها از اهمیّت فوقالعادهای برخوردار است تأثیراتی است که رنگها در کنار هم ایجاد میکنند که از آنها به کنترات یا همنشینی رنگها تعبیر میشود[23].
به عنوان مثال زمانی که قرمز با زرد همنشین میشود اثر متفاوتی با همنشینی قرمز با سبز دارد به این مسئله در طبیعت بسیار توجه شده است. در گلها خداوند متعال با کنار هم قرار دادن رنگهای مکملی همچون سبز و قرمز و یا زرد و بنفش زیبایی را به اوج خود میرساند و یک هماهنگی روحی برای بیننده ایجاد میکند. آسمان آبی هنگامي که در کنار رنگ سبز گیاهان و خاکستری خاک قرار میگیرد کنتراستی را در منظر آدمي بوجود میآورد که از دیدن آن خسته نميشود و آرامش مییابد.
برای زیباییشناسی رنگها باید به نمودهای کنتراستی و دستهبندی آنها توجه کرد. با شناخت این مسئله فهم آیاتی که درباره اختلاف رنگهاست برای ما آسانتر میشود. به عنوان مثال چرا قرآنکریم در آیاتی رنگ زرد را نماد شادی میداند و در آیاتی نماد افسردگی و پژمردگی؟ پاسخ این به ظاهر پاردوکس را میتوان با شناخت مراتب رنگ و همنشینی آنها داد.
در نقاشی ترکیبهای مختلف رنگی وجود دارد. رنگهای زنده، رنگهای مرده، رنگهای آرام، رنگهای مهاجم، کنتراستهای تیره و روشن، سرد و گرم، مکمل و... اساس خلق آثار هنری را تشکیل میدهند که همه برگرفته از طبیعتی است که نقاش آن خداوند متعال است[24].
(e) اختلاف رنگها در قرآن کریم
پیشتر گفتیم که رنگها یک ارگانیسم فیزیکی شیمیایی است که بر جان انسان تأثیر میگذارد. نقاش آفرینش تمامي هستی را مطابق با خطرات و جان آدمي رنگآمیزی کرده است. وجود چنین تناسبی در عالم طبیعت تصادف نیست. بلکه حکایت از تدبیر حکیمانه الهی دارد، لذا خداوند متعال در قرآنکریم اختلاف رنگها را نشانهای برای اهل تفکّر و تدبّر و خرد میداند.
اگر چه نگاه اول ما به رنگ فیزیکی و نگاه دوم روحی و روانی است. امّا سومین نگاه ما ژرفتر و هنری است در افرادی که روحیهي حساستری دارند دسترسی به روح سادهتر است. لذا رنگها برای افراد حساسی همانند هنرمندان از عمق بیشتری برخوردار هستند[25].
«یوهانس اتین» نظریهپرداز عرصه رنگ معتقد است:
«تنها کسانی که عاشق رنگند زیبایی و حضور دايمي آن را میپذیرند، رنگ در اختیار همه هست و رموز عمیقتر آن فقط برای عاشقانش گشوده میشود»[26].
این مطالب به خوبی روشن میکند که چرا خداوند متعال در قرآن کریم اختلاف رنگها را تنها برای اهل تفکّر و تدبر و خرد آیه و نشانه میداند.
(وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ الْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ)[27]؛ «و از جمله آیات او آفرینش آسمانها و زمین است و اختلاف زبانها و رنگهای شما همان در این امر برای دانشمندان نشانههایی است.»
در این آيه اختلاف رنگ انسانها در کنار اختلاف زبانهایشان به عنوان نشانه معرفی شده است؛ انسانها با اینکه در خلقت واحدند اما دارای زبانها و رنگهای مختلفی هستند. اختلاف رنگ انسانها همانگونه که قبلاً بیان شد مربوط به میزان ملانین در پوست انسان است[28].
سفیدپوستان، سرخپوستان، سیاهپوستان، زردپوستان و انسانهای دورگهای که به صورت مشترک از این انسانها متولد میشوند هم مصداقهای اختلاف رنگها در این آیه شریفهاند.
از طرفی رنگ هر انسانی با انسانی دیگر از همان نوع متفاوت است یعنی حتی سفیدپوستان نیز در میان خود رنگهای متفاوتی دارند تا آنجا که حتی دوقلوهایی که در شکم مادر هستند از لحاظ رنگ پوست متمایزند[29].
به طور کلی میتوان گفت اختلاف رنگها به اختلاف سفید، سیاه و قرمز نیست. بلکه اختلاف در خود رنگ سفید و سیاه و قرمز نیز مطرح است[30].
این مسئله در خصوص زبانها نیز به همین صورت جاری است یعنی علاوه بر اختلاف نوع زبانها، لهجهها و گویشهای مردم و حتی صداهایشان نیز کاملاً متفاوت است. اختلاف رنگ در عسل نیز یکی از مواردی است که قرآن کریم به آن اشاره میکند.
(ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلَاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ)[31]؛ «سپس از تمام ثمرات بخور و راههایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده را به راحتی بپیما. از درون شکم آنها نوشیدنی با رنگها مختلف خارج میشود که در آن شفا برای مردم است به یقین در این امر نشانۀ روشنی است برای گروهی که میاندیشند».
عسل در طبیعت به رنگهای زرد، سفید، قرمز، سیر و قرمز مایل به سیاه وجود دارد که هر کدام جنبه شفا بخش خاصی دارد[32].
به عنوان مثال حکما عسل سفید را در درمان دستگاه هاضمه و عسل سیاه را برای درمان فشار خون استفاده میکنند[33].
این رنگهای متنوع در عسل به ویژگیهای ثمراتی بستگی دارد که زنبورها از شهد آنها میمکند. شاید بتوان در آیه شریفه از رابطه (كُلِّ الَّثمَرَاتِ) و (شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ) نتیجه گرفت که رنگهای مختلف در نتیجهي بهرهبرداری از گلها و ثمرات مختلف است.
اختلاف رنگ میوهها، رگههای کوهها و مردم و جنبدگان و چهارپایان از دیگر مواردی است که قرآن کریم به آنها اشاره میکند.
(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذلِكَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ)[34]؛ «آيا نظر نكردهاى كه خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد، به وسيله آن محصولاتى كه رنگهايش متفاوت است (از زمين) خارج ساختيم، و از كوهها راهها (و رگهها)ى سپيد و سرخ، كه رنگهايش متفاوت است و سياه سياه (آفريديم)؟! و از مردم و جنبندگان و دامها (انواعى هستند) كه رنگهايشان همانگونه متفاوت است. از ميان بندگان خدا، فقط دانشوران از او هراس دارند؛ [چرا] كه خدا شكست ناپذيرى بسيار آمرزنده است».
با اینکه همه انواع میوهها از یک آب و خاک عنصری تولید میشوند اما رنگها و طعمهای مختلفی دارند. رنگ میوهها، نقش بیولوژیکی در انسان و حیوانات دارد. تنوع رنگهای مطبوع انسان و حیوانات در انتخاب خوراک و میزان اشتها و لذت بردن از آنها بسیار مؤثر است.
تنوع رنگی جمادات مانند رگههای کوهها که در معماری استفاده میشود و تنوع رنگی چهارپایان که به بیان قرآن کریم زینت هستند (نحل/ 8) و اختلاف رنگ اشیاء پیرامون ما، خستگی را از انسان میزداید و بستری مناسب را برای زندگی فراهم میکند. در سوره مبارکه فاطر در پایان آیاتی که خداوند به آیات طبیعت اشاره میکند میفرماید: از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او میترسند. روشن است کسانی به آیات الهی توجه میکنند که اهل علم و تفکّر باشند لذا از سیاق این آیات میتوان فهمید که گسترۀ علم و علما بسیار وسیع است و تمامي علومي که به وحدانیت الهی ختم میشود میتواند انسان را به خشوع برساند.
قرآن کریم اگر چه در آیاتی که بیان شد مصادیقی از اختلاف رنگها را بیان میکند. اما آنها را محدود به عسل و میوهها و جنبندگان نمیداند.
(وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ)[35]؛ «و آنچه را در زمين براى شما با رنگهاى متفاوتش آفريد و منتشر كرد، (مسخّر شما ساخت)؛ قطعاً در آن[ها] نشانهاى است براى گروهى كه متذكّر مىشوند». تکرار مسئله اختلاف رنگ در قرآن کریم نشان از تأکید موضوع مهمي دارد که آیت بودن آن را روشن میسازد و آن سرّی است که در این اختلاف نهفته است و تنها با تفکر، تدبّر و خردمندی است که میتوان بدان دست یافت.
در فهم این آیات باید توجه داشت نقاش چیره دست هستی پدیدهها را متناسب با روح و روان آدمي نقاشی کرده است لذا تنوع رنگها انسانها را از کسالت خارج و فضایی دلپذیر را برای زندگی فراهم ساخته است.
دانستن تأثیرات روانشناختی رنگها بر انسان و موجودات زنده دیگر و علم به مطابقت طبیعت با فطرت و غریزه انسانها و حیوانات این دسته از آیات قرآنکریم را برای ما روشنتر میسازد. لذا اختلاف رنگها راه روشنی برای دستیابی دانشمندان و اهل تفکر به صفات جمال الهی، تدبیر، حکمت، علم، صنع، لطف و قدرت اوست.
(f) رنگ سفید و سیاه در قرآن کریم
همانطور که بیان شد دايره رنگها بسیار گسترده است. ما در این نوشتار تنها به رنگهایی ميپردازیم که با قرآن کریم در رابطهاند.
سفید رنگ اولیهي نور و بازتاب تمامي نور توسط اشیاست. سفید روشنایی و بیرنگی است در مقابل سیاه که تاریکی و عدم رنگ است لذا هنرمندان سفید و سیاه را از رنگهای اصلی نمیدانند[36].
سفید سمبل شادی و پاکی است، رنگی همراه با امید و آرامش، مهربانی و دوستی، ایمان و خوشبینی، اطمینان و علاقه به زندگی است. هر آنچه در طبیعت با رنگ سفید جلوه میکند مانند سپیده دم، برف، شیر، ابر، نمک و برخی از گلها و جانوران حکایت از پاکی، پاکیزگی، زیبایی، دوستی و حیات بخشی دارد[37].
در تابلوهای نقاشی، فرشتگان را که مظهر نزول رحمت و عطوفت الهی هستند، با رنگ سفید نقاشی میکنند. مردم مردگان خود را در لباس سفید میپیچیند تا از لحاظ جسمي نیز پاک و بیآلایش از این دنیا سفر کنند. در اغلب نقاط دنیا لباس عروس را از رنگ سفید انتخاب میکنند. تا خوشبختی و دوستی و مهربانی و پاکی در آغاز زندگی مشترک نمود پیدا کند. در عرف مردم رنگ سفید تا اندازهای نماد خوشبختی است که مردم واژه سفید بخت را بجای خوشبخت به کار میبرند. سیاه در نقطه مقابل سفید قرار دارد، هر آنچه نقطه مثبتش در سفید است نقطه منفیاش در سیاه است. بدبینی، خشونت، لجاجت، ظلمت، گناه، شیطان، جادو، مرگ، عزا، جهل و نادانی و بدبختی در رنگ سیاه کاملاً مشهود است[38]. در فرهنگ مردم رنگ سیاه نماد شومي و بدبختی و عزا و اندوه است. کلاغ با رنگ سیاهش نزد مردم نماد شومي و مرگ است و در مقابل کبوتر سفید نماد زندگی و خوشبختی است[39]. در تابلوهای نقاشی همانگونه که فرشتگان را به رنگ سفید ترسیم میکنند شیاطین را به رنگ سیاه در میآورند. از ویژگیهای دیگ رنگ سیاه، وقار، هیبت و عظمت آن است[40]. اگر خانه کعبه را با لباس سیاه میپوشانند و یا ردا و عبای سیاه مورد استفاده بزرگان دین قرار میگیرد، به سبب وجود هیبت و عظمت این رنگ است.
قرآنکریم صراحتاً به رنگ سفید (ماده بیض) دوازده مرتبه و به رنگ سیاه (ماده سود) ده مرتبه اشاره کرده است. کاربرد این دو رنگ متقابل در قرآن کریم با توجه به جنبه روانشناختی آنهاست.
سیاهی و سفیدی چهره انسانها در قیامت یکی از این کاربردهاست.
(يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّت وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ...)[41]؛ «(در) روزى كه چهرههايى سفيد مىشود، و چهرههايى سياه مىگردد؛ و امّا كسانى كه چهرههايشان سياه شده، (به آنها گفته مىشود:) آيا بعد از ايمانتان، كفر ورزيديد؟! پس به سبب كفر ورزيدنتان، عذاب را بچشيد! و امّا كسانى كه چهرههايشان سفيد شده، پس در رحمتِ خدايند؛ در حالى كه آنان در آن (رحمت) ماندگارند». سفید نماد ایمان و سعادت و سیاه نماد جهل و شقاوت است. قرآن کریم برای بیان سعادت مؤمنان چهره آنها را با سفید رنگآمیزی میکند و شقاوت و بدبختی کافران را با رنگ سیاه به نمایش میگذارد.
علامه طباطبایی; ذیل این آیه شریفه مینویسند: «سفیدی کنایه از خشنودی اصل ایمان و سیاهی کنایه از انفعال و خجالت و سرافکندگی کافران دارد»[42]. حوریان و شراب بهشتی نیز در قرآنکریم به رنگ سفید نقاشی شدهاند. (يُطَافُ عَلَيْهِم بِكَأْسٍ مِن مَّعِينٍ بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ)[43].
فطرت انسان متمایل به پاکی است و سفیدی نماد آن است. زلال نوشیدنی لذت بسیاری برای آنکه میآشامد دارد، شیره سفید کافور که گیاهی زیبا و معطر است و با رنگ سفید شناخته میشود معنای خنکی را به ذهن متبادر میکند که این تلقی با رنگ سفید بیارتباط نیست.
(إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُوراً)[44]؛ «در حقيقت نيكوكاران از جامى (از شراب) مىنوشند كه آن با (عطر خوش) كافور آميخته است».
حوریان بهشتی در قرآنکریم به تخممرغ و لؤلؤ تشبیه شدهاند که رنگ سفید آنها نیاز به توصیف ندارد. اصل واژه «حور» به معنای بیضا و سفیدی است[45].
(وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ)[46]؛ «و نزد آنان (همسرانى) چشم فروهشته [و] فراخ ديده باشند؛ (از شدّت سفيدى) چنانكهگويى آنان تخم مرغهاى (زيرپر) پنهان ماندهاند».
(وَحُورٌ عِينٌ كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ)[47]؛ «و حوريان فراخ چشم (و سپيد چشم)؛ همچون داستان مرواريد پنهان».
سفید نماد نظافت و پاکی است و زنان بهشتی را از این جهت حور میگویند که پاک و دست نخوردهاند[48].
در این آیات شکوه هنری قرآن نمایان میشود که حوریان بهشتی را در پاکی و دست نخوردگی به تخم مرغهایی تشبیه میکند که در لانه و در زیر بال و پر مرغ مادر هستند و یا همچون مرواریدهای سفید و درخشانی هستند که در صدف پنهانند و دست کسی به آنها نمیرسد[49].
در پنج آیه از قرآن کریم به سفید و درخشان شدن دست حضرت موسی7 به عنوان معجزهای الهی اشاره شده است.
(وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى)[50]؛ «و دستت را به پهلويت بگذار، تا سفيدگونه بدون (عيب) بدى بيرون آيد؛ در حالى كه نشانه (معجزهآساى) ديگرى است!»
در برخی از روایات آمده است که دست حضرت موسی7 چون خورشید میدرخشیده است اما آیه شریفه و آیات مشابه تنها از سفیدی سخن میگویند که به نحو خارق العاده بوده است[51].
به هر صورت درخشندگی برای انسان جذّابیّت دارد و درخشان شدن دست حضرت موسی7 برای مردم، غیر متعارف و جذاب و در عین حال چون برخلاف تناسب انسانی بوده است عیبی محسوب نميشده است.
تصوّر کنید چرا خداوند متعال به جای واژه «بیضاء» واژه «سوداء» به معنی سیاهی را بکار نبرده است زیرا نقاش هستی، علیم و حکیم به جایگاه رنگ سیاه است. قرآنکریم رنگ سیاه را برای چهره غضبناک افرادی میآورد که برخلاف میلشان دختردار شدهاند.
(وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ كَظِيمٌ)[52]؛ «و هر گاه به يكى از آن (مشرك) ان مژده (تولد) دختر داده شود، چهرهاش سياه مىگردد؛ در حالى كه او خشم شديد (خود) را فرو برد».
صورتش سیاه و به شدت خشمگین میگردد
همانگونه که بیان شد سیاهی نماد جهالت، گمراهی و خشونت است. قرآن کریم صورت چنین افرادی را با رنگ سیاه رنگ آمیزی میکند.
علاوه بر مواردی که واژه سیاه و سفید در قرآنکریم به صراحت استفاده شده است میتوان از معانی واژگان و آیات قرآن که در این زمینه است به این دو رنگ پی برد مثلاً ماه که نماد سفیدی و زیبایی است در قرآن با لفظ «قمر» آمده است که در اصل واژه به معنای سفیدی میباشد[53].
در آیه 26 و 27 سوره مبارکه یونس خداوند متعال درباره نیکوکاران بیان میکند که تاریکی و ذلّت چهرههایشان را نميپوشاند و از واژه «قتر» بر وزن «فَرَس» استفاده میکند که به دودی میگویند که از سوزاندن چوب و امثال آن بلند میشود و کنایه از سیاهی دارد[54]. در آیه بیست و هفتم سوره یونس چهرۀ گنهکاران به پارههای شب تاریک تشبیه شده است.
(كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مَظْلِماً)؛ «گويى چهرههايشان با پارههايى از شب تاريك، پوشيده شده! آنان اهل آتشند، در حالى كه آنان در آنجا ماندگارند». نماد بدبختی یعنی رنگ سیاه بار دیگر در این آیه جلوه میکند و چهره گنهکاران را در مقابل دیگران سیاه نقاشی میکند.
(g) اختلاف شب و روز در قرآن کریم
بود و نبود نور بر هر دقیقه زندگی ما اثر میگذارد. نحوه رشد، تکامل، تندرستی، خوابیدن، غذاخوردن، خلق و خو و عادات و بالاخره طول عمرها زیر نفوذ مقدار نوری است که دریافت میکنیم[55].
موضوع نور و تاریکی از ابتدا مورد توجه بشر بوده است و قرآن کریم به این مسئله حیاتی نگاه ژرفی دارد. سفیدی روز و سیاهی شب و اختلاف شب و روز در آیات مختلف قرآن به چشم میخورد و خداوند آن را آیتی برای اهل تقوی تفکر و تعقل میداند[56]. در آیه 187 سوره بقره خداوند رشته سفید را استعاره از سفید افق در فجر صادق میآورد، گویی که در افق خطی سفید آمدن صبح را مژده میدهد و خط سیاه شب را کنار میزند. (وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ)؛ «بخوريد و بياشاميد، تا رشته سپيد بامداد، از رشته سياه (شب) بر شما نمودار گردد».
سید قطب این مسئله را ذیل آیه (وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ)[57] یکی از جلوههای هنری قرآن معرفی میکند و مینویسد:
«اینک صبح دم میزند با انفاس خوش. گویی زندگی به آراميبر سطح زمین تپیدن آغاز میکند گویی داندانهای صبح با نخستین تبسم او آشکار میشود[58]».
با برآمدن خورشید و طلوع اشعه نورانی آن که قرآنکریم از آن به رشته سفید تعبیر میکند، روز آغاز میشود، تأثیر اشعه طلایی خورشید که مربوط به تأثیر رنگ سفید و زرد است موجودات خفته را بیدار میکند و به کار و فعالیت وا میدارد؛ لذا قرآنکریم روز را «نشور مبصر» و ظرف فعالیت و کار میداند. نور نه تنها انسانها را به تلاش و فعالیت واميدارد بلکه موجب رشد و نمو گیاهان و فعالیت حیوانات و دیگر موجودات زنده نيز میشود[59].
(وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الَّيْلَ لِبَاساً وَالنَّوْمَ سُبَاتاً وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُوراً)[60]؛ «و او كسى است كه شب را پوششى براى شما قرار داد؛ و خواب را (مايه) استراحتى؛ و روز را (مايه) زندگى (و پراكنده شدن در زمين) قرار داد».
(وَجَعَلْنَا الَّيْلَ لِبَاساً وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشاً)[61]؛ «و شب را پوششى قرار داديم، و روز را (وقت) زندگى قرار داديم».
(هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ)[62]؛ «او كسى است كه شب را براى شما (تاريك) قرار داد، تا در آن آرام گيريد؛ و روز را روشنىبخش (قرار داد)؛ قطعاً در اين[ها] نشانههايى است براى گروهى كه گوش شنوا دارند».
قرآن کریم در موارد مختلفی شب را به عنوان لباس و پوشش برای آرامش معرفی میکند. فخررازی معتقد است همانگونه که انسان، با لباس زیبایی پیدا میکند و قوایش کامل میشود و گرما و سرما را از خود دفع میکند، لباس شب نیز بخاطر ویژگیهایش بر زیبایی انسان میافزاید، اعضایش را میپوشاند و تاریکی شب او را پنهان میسازد[63].
در هنگام شب به علت عدم وجود نور خورشید بر گستره زمین و درخشش زیبایی ستارگان و ماه، آسمان رنگی کبود (آبی تیره متمایل به سیاه) به خود میگیرد، وجود این رنگ سرد و آرام بخش موجودات را به خواب فرو میبرد و باعث همان آرامش میشود که قرآن کریم از آن در آیات مختلفی یاد میکند. تأثیر این رنگ به حدّی است که موجودات را از کار و فعالیت باز داشته و بستر مناسبی را برای استراحت آنان آماده میکند.
تاریکی شب با اینکه بوی مرگ و خفا میدهد از نظر تعدیل نور آفتاب و تأثیر عمیق آن در آرامش جسم و جان موجودات بسیار برای جانداران حیاتی است همچنین شب از خطرات ناشی از تابش یکنواخت نور خورشید جلوگیری میکند.
این امر از آیات شگفت الهی است که نشان از تدبیر و احاطهي علم و قدرت الهی دارد و بیان مسائل مربوط به علم هئیت و زیستشناسی آن از عهده این نوشتار خارج است.
حضرت امام جعفر صادق7 به مفضّل میفرماید:
«تأمّل کن در منافع غروب آفتاب که اگر نبود مردم را قرار و آرامش نبود علیرغم شدت احتیاجی که به خواب و استراحت دارند تا آنکه در اثر استراحت شب بدنهایشان از خستگی برآید و حواسشان قوّت یابد و قوه هاضمه برای هضم غذا و رسانیدن آن به اعضا برانگیخته شود. اگر همیشه روز میبود حرص و طمع مردم باعث میشد که آنها همیشه کار کنند و بدنهای خود را رنجور سازند... .
اگر شب نمیآمد زمین از حرارت آفتاب چنان تفیده میشد که حیوانات و نباتات نابود میشدند پس قادر خبیر به حکمت و تقدیر خود چنین مقررّ کرده که آفتاب گاهی غروب کند... پس خداوند نور و ظلمت که ضد یکدیگر هستند را برای نظام عالم و انتظام احوال انسان آفریده است[64]».
(h) رنگ زرد در قرآن کریم
زرد از گروه رنگهای گرم است، لذا رنگ فعالیت و حرارت و تحرک است البته نه مثل قرمز، زرد رنگ روشنایی آفتاب و رنگ تحقق واقعیت است و دومین رنگ محرّک آتش است که در کنار قرمز قرار میگیرد.
زرد برخلاف آبی که رنگی درون گراست، برونگرا و هشدار دهنده است. و انسان را به دانایی برميانگیزد. اکثر رنگشناسان معتقدند که رنگ زرد رنگ شاد و فرح بخش است[65].
زرد در عین حالی که نور بخش و رنگ فعالیت و از سرگیری زندگی است احساس دلتنگی را از انسان میزداید و نشاط شادی را برای او به ارمغان میآورد[66].
پرافکنی شدید رنگ زرد همچنان که بیننده را از تماشای مستمر خود دفع میکند سبب شده تا به عنوان رنگ اخفار مورد توجه قرار گیرد.
«کاندنیسکی» در این باره مینویسد:
«اگر به سبک و شکل هندسی رنگ زرد (مثلث) خیره شوید ویژگی گستاخ و تهاجمش آشکار میشود و در ما تأثیری شگرف میگذارد[67]». قرآنکریم با توجه به اثر روانی رنگ زرد در آیاتی به این رنگ میپردازد.
در آیه 69 سوره مبارکه بقره خداوند متعال دربارۀ گاو بنیاسرائیل مستقیماً به اثر مسرت بخشی رنگ زرد اشاره میکند.
(قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ)؛ «گفتند: «براى ما از پروردگارت بخواه تا براى ما روشن بيان كند كه رنگ آن (گاو) چگونه است؟» (موسى) گفت كه او مىگويد: «در حقيقت آن گاوى زرد است كه رنگش يكدست است، كه بينندگان را شاد سازد»».
قرآنکریم چهارده قرن پیش در این آیه شریفه به اثر شادیبخش رنگ زرد اشاره میکند و جلوهای از ابعاد هنری خود را به نمایش میگذارد؛ این نکتهای است که دانشمندان در قرون اخیر به آن اشاره کردهاند در حالی که در قرون متمادی تاریخ اسلام مورد توجه جمهور مفسرین بوده است[68].
در فهم این آیه باید توجه داشت که کلمه «صفراء» به معنای زرد، همراه با کلمه «فاقع» آمده است بدون شک این کلمه در چگونگی فهم رنگ زرد (صفراء) تأثیر دارد، کلمه «فاقع» به معنای شدت رنگ است و بیشتر درباره رنگ زرد و قرمز به کار میرود و البته گفته میشود که تمامي رنگها فاقع و در مقابل ناصح دارند و لذا حضرت علی7 اشتیاق داشت که کفش زرد بپوشد و میفرمود: کسی که کفش زرد بپوشد ناراحتیاش کم میشود و این سرّی است که رنگ زرد برای دفع افسردگی دارد[69]. باید توجه داشت که گاو بنیاسرائیل گاوی منحصر به فرد بوده است اما بسیار دور از ذهن است که گاوی به رنگ زرد مطلق باشد. کلمه «فاقع» نشان از پر رنگ بودن رنگ زرد دارد شاید رنگی شبیه طلایی یا رنگی دیگر. رنگ طلایی از طیف زرد، رنگی جذّاب و مسرّتبخش است و سنبل آخرت و ایمان است. گنبدهای طلایی اماکن مقدس روحیه ایمان و تفکّر به معاد را برای انسان یاد آور میشود[70].
یکی دیگر از استعمالات قرآنی رنگ زرد درباره آتش جهنم است که به شتران زرد مو تشبیه شده است.
(إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ كَأَنَّهُ جِمَالَةٌ صُفْرٌ)؛ «شرارههايي از خود پرتاب ميكند مانند يك كاخ! گويي (در سرعت و كثرت) همچون شتران زردرنگي هستند (كه به هر سو پراكنده ميشوند)».
در این آیات بار دیگر قرآن کریم تابلویی ارائه میکند. خداوند متعال شرارههای آتش جهنم را به شتران زرد تشبیه میکند، وجه شبه در تشبیه شرارههای آتش به شتران زرد مو، چیزهای مختلفی میتواند باشد مانند سرعت و کثرت که در ترجمه قرآن آمده است[71].
اما باید در ترجمه قرآن به بار معنایی الفاظ توجه داشت. رنگ زرد رنگ حرارت و گرمي همراه با درخشش نور خیرهکننده آن است. این تشبیه در واقع حکایت از گرما و درخشندگی شرارههای آتش نیز دارد همانند شتران زرد مویی که عرب آن روز در زندگی روزانهاش با آنها محشور بود و رنگ روشن و زیبای آن را میدید و از پشم آن برای لباس و نیازهای دیگر بهره میبرد. قرآنکریم به رنگ زرد در خصوص پژمردگی و زردی گیاهان نیز اشاره میکند.
(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ)[72]؛ «آيا نظر نكردهاى كه خدا از آسمان آبى فرو فرستاد و آن را به چشمههايى كه در زمين است وارد نمود، سپس به وسيله آن زراعتى را با رنگهاى متفاوتش بيرون مىآورد؛ سپس خشك مىگردد پس آن را زرد مىبينى؛ سپس آن را درهم شكسته مىگرداند؟! قطعاً در اين (مطلب) تذكّرى براى خردمندان است». سؤالی که با مطالعه این آیه به ذهن میرسد این است که اگر قرآنکریم رنگ زرد را مسرتبخش معرفی میکند چرا آن را برای پژمردگی و مرگ استعمال میکند که در نقطه مقابل مسرتبخشی است آیا این تناقضی از جانب قرآن نیست؟
پاسخ این شبهه تفسیری را میتوان با فهم مقوله رنگ دریافت. باید توجه داشت که گیاهان سبز در پايیز به زردی و پژمردگی میگرایند و این نشانه و آيتي است که انسان را به یاد قیامت میاندازد.
رنگ سبز نماد حیات است و در این آیه رنگ زرد نماد مرگ است.
در بحث همنشینی و کنتراستهای رنگی هنگاميکه رنگ سبز و زرد در کنار هم قرار میگیرند حرکت از سمت سبز به زرد حرکت از زندگی به سمت افول و مرگ است.
رنگهای متنوع گیاهان که آیه شریفه به آن اشاره میکند نیز نشان از طراوت و تازگی و زندگی گیاهان دارد که با از دست دادن حیات خود به پژمردگی و زردی میگرایند، از طرفی رنگ زرد دارای مراتب مختلفی است به عنوان مثال هنگامي که زرد به قهوهای میگراید حالت مسرت بخش خود را از دست میدهد.
تنوع رنگها در گیاهان نشان از کنتراست زنده دارد لذا خداوند در این آیه ابتدا به اختلاف رنگ گیاهان اشاره میکند و سپس رنگ زرد را ذکر میکند که نماد پژمردگی و مرگ است.
(i) رنگ سبز در قرآن کریم
اگر رنگ زرد و آبی را به هم بیامیزیم رنگ سبز بدست میآید. رنگ سبز در میان طیفهای رنگی، رنگ وسط و متعادل است نه مانند زرد اثر محرک و هیجانآور دارد و نه مانند آبی ساکن و غیر فعال است. رنگ سبز از ثبات عقیده و خودشناسی حکایت میکند[73].
سبز، رنگ آرامش، رنگ روستا، رنگ درختان و چمنزار است و سبز روشن بهار و باروری را تداعی میکند[74]. سبز، رنگ آرامش همراه با تفکر است، برخلاف رنگ آبی که رنگ آرامش صرف است. رفتن به پهنه طبیعت قرار گرفتن تحت تأثیر این رنگ شگرف است[75].
اگر رنگ زرد را نماد خرد و دانش و رنگ آبی را نماد معنویت و ایمان بدانیم، سبز مظهر عقل و ایمان و رنگ تعالی و کمال است[76].
سبز نماد ایمان و کمال و رنگ بهشتی است و از آنجا که در سبز ایمان و اطمینان مشهود است نزد مسلمانان رنگ مقدس محسوب شده و مردم میان این رنگ و پیامبر اکرم9، اهل بیت طاهرین و اولادشان ارتباط برقرار میکنند[77].
مهمترین جلوه رنگ سبز که به خاطر آن نزد ادیان جایگاهي خاص دارد این است که سبز، نماد زندگی، حیات، فناناپذیری و جاودانگی است[78].
قرآن کریم به این رنگ متعادل عنایت ویژهای دارد در آیاتی به سبزی گیاهان و رويیدنیهای سطح زمین اشاره شده و این مسئله نشانه و آیتی برای اهل ایمان دانسته شده است[79].
(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ)[80]؛ «آيا نظر نكردهاى كه خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد، پس زمين سرسبز گرديد؟ كه خدا لطيف [و] آگاه است».
گیاهان منافع و خواص بسیاری برای زندگی انسان و حیوانات دارند اما ما اغلب از تأثیر رنگ آنها بر زندگیمان غافل هستیم.
قسمت مهمي از سطح کره خاکی ما را جنگلها، مراتع، کشتزارها، مزارع، چمنزارها و باغها تشکیل میدهند که همگی به رنگ سبز هستند این رنگ اثر شگفتی در آرامش روانی انسان و حیوانات دارد، رفتن به پهنه طبیعت دقیقاً قرارگرفتن تحت تأثیر این رنگ است. تصور کنید اگر خداوند به جای رنگ سبز، گیاهان را به رنگ دیگری همانند قرمز میآفرید چه اثری بر روان انسان میگذاشت! پیامبر اکرم9 میفرماید: «سه چیز غم و اندوه را میزداید نگریستن به آب، سبزه و روی نیکو[81]».
رنگ سبز در فرهنگ قرآن کریم رنگ بهشتی است، سبزی لباسها و فرشهای بهشتی از دیگر مواردی است که قرآن کریم ذکر میکند.
(... وَيَلْبَسُونَ ثِيَاباً خُضْراً مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ...)[82]؛ «و لباسهايى سبز، از حرير نازك و ضخيم، مىپوشند».
(مُتُّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ)[83]؛ «در حالى كه (بهشتيان) بر بالشهاى سبز و (فرشهاى) كمياب زيبا تكيه زدهاند».
رنگ سبز نماد حیات و جاودانگی، ایمان و کمال است و این مسئله در بهشت به اوج خود میرسد.
در سوره مبارکه نحل، آيه 64 ـ کوچکترین آیه قرآن ـ (مُدْهَامَّتَانِ) نیز به معنای دو برگ سبز است که از ویژگیهای بهشت عنوان شده است.
علامه طباطبایی; دربارۀ این آیه میفرماید: «ان دهیام من الدهمه» به معنای شدت رنگ سبز است به صورتی که به سیاهی میزند و آن اوج طراوت و شادمانی است[84]. شاید بتوان رنگ یشمي را مطابق آن دانست در آیه هشتاد سوره مبارکه «یس» یک اثر هنری در زمینه رنگ میبینیم.
(الَّذِي جَعَلَلَكُم مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِنْهُ تُوقِدُونَ)؛ «(همان) كسى كه براى شما از درخت سبز، آتشى قرار داد، و شما در هنگام (نياز) از آن (آتش) مىافروزيد.»
آنچه این آیه شریفه در ذهن میآفریند. رنگ قرمز آتش و سبزی درخت است که در کنار یکدیگر قرار میگیرد. رنگ قرمز و سبز دو رنگ مکمل هستند و کنتراست مکمل را ایجاد میکنند اگر این تابلوی نقاشی به تصویر درآید. اثری هنری را مقابل چشم بینندگان قرار میدهد[85].
رنگ سبز در داستان مسئلههای سبز حضرت یوسف7 و خواب ملک آمده است که نماد حرکت و فراوانی است در کتابهای تعبیر خواب رنگها جایگاه خاصی دارند و هرکدام نمادی برای یک تأویل خارجی هستند.
نکته دیگری که ذکر آن خالی از لطف نیست آن است که اگر چه نام خضر نبی در قرآن کریم نیامده است اما این نام از ماده خضراست و نام شخصی است که به آب حیات و زندگی جاودانه دست پیدا کرده و لذا به نام خضر شهرت یافته است.
رنگ آبی در قرآن کریم
آبی نقطه مقابل قرمز و مادر رنگهای سرد است. آبی رنگی درونگرا و رنگی غیر فعال است که خاصیت آرامبخشی دارد[86].
آبی همانقدر به آب وابسته است که سبز به سبزه، این رنگ آرامش نهفته در آسمان را به زمین منتقل میکند، پرتو زرد خورشید در طول روز آبی را از حالت تسکینی حادش خارج میسازد و این حالت در شب که آبی رو به تیرگی میگذارد به اوج خود میرسد[87].
رنگ آبی آسمان اثر تسکینی شگرفی بر وجود انسان میگذارد؛ لذا خداوند رنگ آسمان و رنگ اکثر کره زمین که اقیانوسها و دریاهاست را به رنگ آبی مزیّن ساخته است. خداوند حکیم چشمانداز انسان و بستر زندگی او را بر اساس فطرت و نیاز روحی او رنگآمیزی کرده است.
انسان وقتی به بالای سر خود و آسمان مینگرد، رنگ آبی را میبیند که رنگی آرامبخش است و وقتی به زمین مینگرد، رنگ سبز گیاهان و خاکستری خاک حالت متعادلی را به روح و روان او میبخشد.
استفاده از ترکیبات رنگ آبی همانند آبی کبود و فیروزهای در اماکن زیادی همچون محرابها،کاشیکارییهای مساجد و زيارتگاهها، فضای آرام بخش و معنوی را برای انسان به وجود میآورد و در انسان احساس بینهایت ایجاد میکند[88]. لذا هنرمندان کاشی کار و مهندسان مساجد این رنگ را مناسبترین رنگ برای فضاهای معنوی همچون مساجد میدانند[89].
رنگ آبی به صورت مستقیم در قرآنکریم نیامده است اما در آیات مختلفی، شب بستر آرامش اهل زمین خوانده شده است.
پهنه زیبای لاجوردی شب را تصور کنید که ستارگان همچون نقاط روشنی در آن میدرخشند نقاش چیرهدست هستی تابلوی زیبای آرامش در شب را به انسانها هدیه میدهد. (إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ)؛ «در حقيقت ما آسمان نزديك را با زيور سيّارات آراستيم».
حضرت امام جعفر صادق7 به مفضل میفرمایند:
«پس تفکر کن چگونه رنگ آسمان را کبود مایل به سیاه گردانیده که مکرر نظر کردن به آسمان به دیده ضرر نرساند چون در خلقت حکیم علیم نظر میکنی پس آنچه را حکما و دانایان بعد از تجارب بسیاری به آن دست پیدا کردهاند را موافق حکمت بالغه الهی مییابی که در همه چیز ظاهر است، باید که عبرت گیرندگان از آن عبرت گیرند».
همانگونه که از كلام امام صادق7 به دست ميآيد چه بسیارند حقایقی که دین مبین اسلام چهارده قرن پیش آنها را بیان کرده است در حالیکه دانشمندان در قرون اخیر به برخی از آنها دست پیدا کردهاند.
یوهانس اتین نظرپرداز رنگ میگوید: «رنگ آبی نیرویی نظیر نیروی طبیعت در زمستان دارد، زمستان زمانی است که رویش و رشد در تاریکی و سکوت پنهان میشود. جو زمین، آبیهای مختلفی دارد از روز گرفته تا آبی سیاه شب، آبی روح ما را به کمک اهتزار ایمان به لایتناهی فرا میخواند»[90].
(j) رنگ قرمز در قرآن کریم
در مقابل رنگ آبی، رنگ قرمز مادر رنگهای گرم شناخته میشود.
قرمز از نظر روانی اثری محرک و هیجانآور دارد و با تحریک اعصاب سمپاتیک میزان حرکت نبض را بالا برده و موجب افزایش فشار خون میشود و حتی میتواند انسان را عصبی کند[91]. قرمز رنگ قلب و رنگ زبانههای آتش است و نگاهها را به سوی خود میکشاند و به گردش خون سرعت میبخشد[92]. قرمز رنگ حرکت و تلاش برای پیروزی است و از لحاظ نمادین شبیه خونی است که در هنگام پیروزی ریخته میشود. رنگ شورش، انقلاب، هیجان جنگ و جریان زندگی است.
واژه «حمر» به معنای «قرمز» یک مرتبه در قرآن کریم آمده است.
(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ)[93]؛ «آيا نظر نكردهاى كه خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد، بوسيله آن محصولاتى كه رنگهايش متفاوت است (از زمين) خارج ساختيم و از كوهها راهها (و رگهها)ى سپيد و سرخ كه رنگهايش متفاوت است و سياه سياه (آفريديم)؟!»
در این آیه شریفه خداوند در کنار تنوع رنگها در میوهجات و ثمرات به اختلاف رنگ جادهها در کوهها اشاره میکند، اما منظور از «جُدَد» در آیه چیست؟
در میان لغتشناسان در این مسئله اختلافنظر است برخی آن را جمع «جدید» میدانند که به معنای راهها و خطوط است و برخی آن را جمع «جُده» به معنای «طریق ظاهر» گفتهاند. اما در هر صورت تدبّر در آیه نشان میدهد که «جُدَد» بمعنی تکهها و قسمتهاست[94].
علامه طباطبایی; دو احتمال را بیان میکنند: «مراد از راهها یا راههایی است که در کوهها قرار دارد و دارای الوان و رنگهاي مختلفی است و یا مراد خود کوههاست که به صورت خطوطی کشیده شده در روی کره زمین قرار دارد بعضی از این سلسله جبال سفید، برخی سرخ، بعضی سیاه و بعضی به چند رنگ هستند»[95]. آنچه ما اکنون در طبیعت کوهها میبینیم رگههای رنگی است که از جنس خود کوههاست و به صورت سنگهای زینتی سفید، سیاه، سرخ و سبز برای معماری مورد استفاده قرار میگیرد. لذا «جُدَد» در آیه شریفه نمیتواند تنها به معنای راهها و یا رشته کوهها باشد و مراد رگههای رنگی کوهها نیز هست که در طبیعت نمایان است.
نکته دیگری که در این آیه شریفه وجود دارد توجه به رنگ سیاه است. سؤال در اینجاست که چرا «غَرَابِيبُ سُودٌ؛ سیاه کامل» در آیه از «بیض» و «حمر» و رنگهای دیگر جدا ذکر شده است.
فخررازی معتقد است که خداوند سیاه را به این سبب جدا ساخته که در رنگ سیاه اختلاف نیست لذا آن را از بحث «مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا» جدا ساخته است[96]. اما باید توجه داشت که در رنگ سیاه نیز اختلاف وجود دارد.
«غرابیب» جمع «غربیب» به معنای سیاه است. کلاغ را نیز به خاطر رنگ سیاهش «غُراب» میگويند، امّا هنگامي که واژه «سود» پس از «غرابیب» بيايد بر سیاهی تأکید میکند، در واقع سیاه مطلق را بیان میکند. در این صورت در رنگ سیاه مطلق اختلافی وجود ندارد، لذا خداوند متعال آن را از «مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا» جدا ساخته است.
به نظر یوهانس ایتین: تنها یک سیاه مطلق و یک سفید مطلق وجود دارد ولی تعداد نامحدودی از خاکستریهای تیره و روشن بین سفید و سیاه قرار میگیرند که طیفی پیوسته را تشکیل میدهند[97]. با تفسیر این آیه شریفه میتوان بهتر به مفهوم آیه پنجم سوره قارعه پی برد. (وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ)؛ «و كوهها همچون پشم رنگينِ زده شدهاند.»
در آستانه قیامت که اوضاع جهان ماده دگرگون میشود، کوهها همانند پشم حلاجی شده متلاشی میشوند. کلمه «عِهْن» به معنای پشم رنگین است[98].
تشبیه به پشم رنگین حلاجی شده ارتباط کامل با رگههای رنگارنگ کوهها دارد که در آیه 27 سوره فاطر آمده است. از دیگر آیاتی که تابلوی زیبای رنگین در آن خلق شده است آیه 37 سوره مبارکه رحمن است.
(فَإِذَا انشَقَّتِ السَّماءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ)؛ «پس هنگامى كه آسمان شكافته شود و همچون روغن مذاب گلگون گردد».
قرمز نماد خطر و قرار گرفتن در آستانهي حادثه و آتش است. قرمز شدن آسمان و شکافته شدن آن در آستانۀ قیامت حکایت از اوج گرما و هیجان و ترسی دارد که انسانها را فرا میگیرد. در این آیه شریفه مراد از «وِرْدَه» گل سرخ و مراد از «دِهَان» ته مانده روغن جوشان است که ارتباط تنگاتنگی با سرخی دارد[99].
آسمان در آستانه قیامت در اثر شکافته شدن و تخلیه نیروها همانند گل سرخ و ته مانده روغن جوشان گلگون میگردد. این مسأله تأثیر مستقیم با رنگ قرمز دارد که خداوند آن را به گل قرمز تشبیه میکند. اگر به سبب بادهای سرخ و یا عاملی دیگر آسمان بیش از حد قرمز شود و ترس را برای انسان به دنبال داشته باشد نماز آیات بر انسان واجب میشود[100].
(k) خاتمه
با مطالبی که در این نوشتار بیان شد، روشن گردید که اسرار بسیاری در دنیای رنگها نهفته است که قرآن آن را از آیات الهی میداند و تدبر و تأمل در آنها میتواند انسان را با علم و حکمت و قدرت الهی آشنا سازد لذا از رنگها و دیگر آیات الهی میتوان به حرکت توحیدی رسید.
(صِبْغَةَاللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَاللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ)[101]؛ «رنگ خدايى (بپذيريد.) و خوش رنگتر از خدا كيست؟ و ما تنها پرستشكنندگان اوييم».
رنگ خدا رنگ ایمان و توحید و اسلام است این تعبیر زیبا و لطیف و هنری قرآن کریم است که توحید را به رنگ خدایی معرفی میکند.
خداوند متعال در این آیه میفرماید: به جای رنگهای ظاهری و خرافی که ادیان دیگر برای تطهیر به آنها متوسل میشوند با رنگ خدا که همان ایمان و اسلام توحیدی است خود را تطهیر سازید[102].
نگاه عرفانی به رنگ فراتر از رنگ ظاهری اجسام است که قرآنکریم در آیه مذکور بدان توجه دارد.
مسئله رنگها در حوزه دین جایگاه وسیعی دارد. در روایات پیامبر اکرم9 و اهلبیت: مسئله رنگها و تأثیرات آنها بسیار به چشم میخورد که ما در این نوشتار به علت محدودیت بحث به آن نپرداختیم و جا دارد محققان و دانش پژوهان در تحقیقات خود به آن بپردازند.
در درون خـود بیفزا درد را
تا ببینی سرخ و سبز و زرد را
کی ببینی سبز و سرخ و فورا را
تا نبینی پیش این سه نور را
لیک چون در رنگ کم شد هوش تو
چونکه شبها آن رنگها مستور بود
شد ز نـور آن رنگها رو پوش تو
پس بدیدی دیـد رنگ از نور بود
نیست دید رنگ بی نـور بـرون
همـچنین رنگ خیـال اندرون
این برون از آفتـاب و از سهاست
وان درون از عکس انوار علاست
نور نور چشم خـود نور دل است
نور چشم از نـور دلها حاصل است
باز نـور نور دل نور خداست
کو زنور عقل و حس پاک و جداست
مثنوی معنوی، دفتر اول، ص 47
[1]. نحل / 69.
[2]. نساء / 82؛ انعام / 19؛ اسراء / 88؛ هود / 13 و 14؛ بقره / 23 و 24.
[3]. آفرینش هنری در قرآن کریم، ص 91.
[4]. همان، ص17ـ20.
[5]. درآمدی بر تفسیر علمي قرآن کریم، ص 378 ـ 379.
[6]. ر.ک: همان، ص 53 ـ 88.
[7]. هنر رنگ، ص13.
[8]. زیبایی نور، ص 92 ـ 91.
[9]. همان، ص 92.
[10]. ر.ک: روانشناسی رنگها.
[11]. هنر رنگ، ص 13.
[12]. همنشینی رنگها، ج 2، ص 121.
[13]. هنر رنگ، ص 16.
[14]. زیبايی نور، ص 100.
[15]. هنر رنگ، ص 16.
[16]. هر میلی میکرون معادل با متر است.
[17]. زیبايی نور، ص 103.
[18]. هنر رنگ، ص 18؛ زیبایی نور، ص 186.
[19]. روانشناسی رنگها، ص 26 ـ 24.
[20]. زیبایی نور، ص 199.
[21]. همنشینی رنگها، ج 1، ص 30.
[22]. همان، ص 31.
[23]. هنر رنگ، ص 52؛ ر.ک: همنشینی رنگها، ج 1 و 2.
[24]. ر.ک: همنشینی رنگها، ج 1؛ ر.ک: هنر رنگ اتین.
[25]. معنویت در هنر، ص 80.
[26]. هنر رنگ، ص 15.
[27]. روم / 22.
[28]. موسوعه الاعجاز العلميفی القرآن الكریم، ص 147.
[29]. فی ظلال القرآن، ص 2942.
[30]. تفسیر کبیر، ج 26، ص 21.
[31]. نحل / 69.
[32]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 313.
[33]. الاعجاز العلميفی القران الکریم، ص 197 ـ 199.
[34]. فاطر / 27 ـ 28.
[35]. نحل / 13.
[36]. معنویت در هنر، ص 115.
[37]. مفاهیم نمادین رنگها، ص 26 ـ 25؛ معنویت در هنر، ص 116؛ هنر رنگ، ص 62.
[38]. روانشناسی رنگها، ص 97.
[39]. معنویت در هنر، ص 116.
[40]. روانشناسی رنگها، ص 97.
[41]. آل عمران / 107 ـ 106.
[42]. تفسیر المیزان، ج 3، ص 414.
[43]. صافات/ 46 و 45.
[44]. دهر/ 5.
[45]. لسان العرب، ج 4، ص 265.
[46]. صافات/ 49 و 48.
[47]. واقعه / 23 و 22.
[48]. لسان العرب، ج 4، ص 265.
[49]. تفسیر المیزان، ج 19، ص 139.
[50]. طه / 22؛ اعراف / 108؛ شعرا / 33؛ نمل / 12؛ قصص / 32.
[51]. تفسیر المیزان، ج 8، ص 223.
[52]. نحل / 58؛ زخرف / 17.
[53]. لسان العرب، ج 12، ص 187.
[54]. قاموس قرآن، ج 5، ص 230.
[55]. زیبایی نور، ص 121.
[56]. بقره / 164؛ آلعمران / 190؛ یونس / 6؛ اسراء / 12؛ یس / 37؛ فصلت / 37 و ... .
[57]. نبأ / 18.
[58]. آفرینش هنری در قرآن کریم، ص 82.
[59]. ر. ک: آیین بهزیستی در اسلام، ج 2، ص 58 ـ 56.
[60]. نبأ / 11 و 10.
[61]. نبأ / 11 و 10.
[62]. یونس / 67.
[63]. تفسیر كبیر، ج 31، ص 7.
[64]. توحید مفضل، مجلس سوم، ص 122.
[65]. هنر رنگ، 150؛ روانشناسی رنگ، ص90؛ همنشینی رنگها، ج 1، ص 23.
[66]. مفاهیم نمادین رنگها، ص 71.
[67]. معنویت در هنر، ص 212.
[68]. تفسیر روح المعانی، ج 1، ص 289.
[69]. همان.
[70]. هنر رنگ، ص 219.
[71]. ر.ك: قرآن کریم، ترجمه آیت الله مكارم شیرازی.
[72]. زمر/ 21.
[73]. روانشناسی رنگها، ص 83.
[74]. همنشینی رنگها، ج 1، ص 24.
[75]. هنر رنگ، ص 203.
[76]. مفاهیم نمادین رنگها، ص 119 ـ 118.
[77]. همان، ص 125.
[78]. هنر رنگ، ص 203؛ مفاهیم نمادین رنگها، ص 118.
[79]. انعام / 99.
[80]. حج / 63.
[81]. وسایل الشیعه، ج 14، ص 37.
[82]. كهف / 31.
[83]. رحمن / 76.
[84]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 125.
[85]. هنر رنگ، ص 6 و 110.
[86]. روانشناسی رنگها، ص 79.
[87]. همان، ص 78.
[88]. هنر مکتبی، ص 243.
[89]. مساجد ایران، ج 1، ص 318.
[90]. هنر رنگ، ص 1 ـ 2.
[91]. آئین بهزیستی در اسلام، ص 41.
[92]. همنشینی رنگها، ج 1، ص 22.
[93]. فاطر / 27.
[94]. قاموس قرآن، ج 2، ص 22.
[95]. ر.ك: المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبايي، ذيل آيهي 27 سورهي فاطر.
[96]. تفسیر کبیر، ج 26، ص 21.
[97]. هنر رنگ، ص 68.
[98]. لسان الوب، ج 10، ص 322.
[99]. قاموس قرآن، ج 2، ص 366.
[100]. ر.ک: توضیح مسائل مراجع باب نماز آیات.
[101]. بقره / 138.
[102]. تفسیر نمونه، ج 1، ص 474 ـ 473.