- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ جن و ويژگيهاي آنها چيست؟ و آيا ما را نگهداري ميکنند؟ يا ميتوانند در ما نفوذ نمايند؟ وظيفه آنها چيست؟ و آيا ممکن است انسان آنها را به تسخير خود درآورد؟
- بازدید: 1190
پرسش:
جن و ويژگيهاي آنها چيست؟ و آيا ما را نگهداري ميکنند؟ يا ميتوانند در ما نفوذ نمايند؟ وظيفه آنها چيست؟ و آيا ممکن است انسان آنها را به تسخير خود درآورد؟
پاسخ:
يکي از شگفتيهاي آفرينش، خلقت موجوداتي است که در پس پردهي غيب به سر ميبرند و در معرض ديد انسانها قرار ندارند. قبل از آن که، به مسئلهي تأثير جنيان بر انسان پرداخته شود لازم است درباره جن و ويژگي آن از نگاه قرآن و روايات بپردازيم.
«جن» در لغت، به معناي چيزي است که از حسّ انسان پوشيده باشد و به همين جهت به طفلي که در رحم مادر پوشانده شده «جنين» ميگويند؛ و باغي را که زمينش را درختان پوشاندهاند «جنّة» مينامند[1] و کسي که ديوانه باشد و عقل او پوشيده باشد؛ مجنون ميگويند. پس خصوصيات اين موجود؛ خفاء و پنهان بودن است و در فارسي به آن «پري» گفته ميشود.
بعضي از دانشمندان از آنها به نوعي از «ارواح عاقله» تعبير ميکنند که مجرد از ماده ميباشند، البته معلوم است که تجرد کامل ندارند چرا که چيزي که از ماده (آتش) آفريده شده مادي است، ولي نيمه تجردي دارد، چرا که با حواس ما درک نميشود، و به تعبير ديگر يک نوع «جسم لطيف» است[2].
در قرآن مجيد به وجود «جن» تصريح شده است و واژه «جن، جان و جنه»، 32 بار تکرار گرديده است و يک سوره[3] به نام ِ«جنّ» داريم که از 28 آيه اين سوره، 19 آيه درباره خلقت جن و ايمان آنها به پيامبر اسلام9 و خضوع در برابر قرآن مجيد و ايمان و اعتقاد آنها به معاد و وجود گروهي مومن، کافر و... ميباشد. علامه شعراني مينويسند: جن طايفهاي از مخلوقات خدايند که وجودشان به شرع ثابت شده است. اما ماهيت آنها را نميدانيم چيست؟ جن، از عالم غيب است و هر کس ايمان به غيب دارد ايمان به جن نيز بر وي دشوار نيست. اگر ما جنس و ماهيت آنها را نميدانيم منافي ايمان به وجود آنها نيست و از صفاتي که خداوند براي آنها بيان کرده است ميتوان به معرفت آنها نزديک شد[4].
جن از نگاه قرآن
برخي از صفات جن، که در قرآن مجيد بيان شده است عبارتند از:
1. «جن» مانند انسان، مکلف به اعمال است «و جن و انسان را جز براي پرستش [خود] نيافريدم»[5].
2. پيامبران الهي به سوي جنيان نيز فرستاده شده بودند و در ميان مفسران گفتگو است که آيا رسولان و «فرستادگان» جن از جنس خود آنها بوده يا از نوع بشر بوده است و قرآن کريم در اين باره ميفرمايد:
(يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي...)[6]؛ (اي گروه جن و انس! آيا رسولاني از شما به سوي شما نيامدند که آيات ما را برايتان بازگو کردند...).
ظاهر آيه اين است که جنيان از جنس خودشان پيامبر داشتند اما آن چه از آيات سورهي جن استفاده ميشود اين است که قرآن و اسلام براي همه، حتي براي جنيان نازل شده و پيامبر اسلام بر همه مبعوث بوده است؛ ولي مانعي ندارد که رسولان و نمايندگاني از خود آنها از طرف پيامبر9 مأمور دعوت آنها بوده باشند[7] پس با «رسل منکم» منافاتي ندارد.
با توجه به اين که تمام پيامبران الهي از انسانها برگزيده شدند و جنيان نيز به پيامبر اسلام9 که از نوع بشر بوده ايمان آوردند و از او تبعيت کردند؛ و نيز سجده ملائکه در برابر حضرت آدم و اينکه حتي شيطان که از طايفه جن بوده دستور به سجده داشته، دليلي بر فضيلت نوع انسان بر جن است. پس اين که در بين عوام مشهوراست که به جن، «از ما به خاطر ميگويند» بيمورد است[8].
3. انسانها در معرض ديد جنيان قراردارند ولي ما آنها را نميبينيم. دربارهي برحذر داشتن بنيآدم از شيطان و اتباع او در قرآن آمده است: «[چرا] كه او و طايفهاش، از جايي كه آنان را نميبينيد، شما را ميبينند.»[9] و به حکم آيه قرآن، ابليس از جن است[10] و چنانچه گذشت عدم رويت آنها با وجود خارجي داشتن آنها منافات ندارد.
4. با اين که از آيات قرآن به خوبي استفاده ميشود که انسانها برتر از طائفه جن هستند. با اين حال نام آنها در قرآن بر انسان مقدم داشته شده است، مانند اين دو آيه (وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ)[11]؛ (ما جن را پيش از آن (پيش از آفرينش انسان) از آتش سوزان آفريديم) و (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ)[12].
اين مقدم شدن ظاهراً به خاطر آن است که آفرينش آنها قبل از آفرينش آدم بوده است. پس چون در آفرينش مقدم هستند، در ذکر هم مقدم آمدهاند[13].
5. از کارهايي که براي حضرت سليمان7 انجام ميدادند نشان ميدهد که جنها نيز مانند آدميان کار ميکنند و قدرت کار دارند و از برخي کارهاي آنها حاکي از وجود تمدن در ميان آنهاست (يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ)[14]؛ (سليمان هر چه ميخواست از معبدها و ظرفهاي بزرگ غذا همچون حوضهاي بزرگ بود و ديگهاي عظيم ثابت براي او تهيه ميکردند) و آيات ديگري که در سوره «ص» و «سبأ» آمده است به خوبي استفاده ميشود که جنها، افرادي باهوش و فعال و هنرمند و صنعتگر و با مهارتهاي مختلف هستند[15].
6. تسخير گروهي از جنها توسط حضرت سليمان7 در قرآن اشاره شده است. «گروهي ديگر از شياطين (جنّ) را در غل و زنجير تحت سلطه او (سليمان) قرار داديم[16]» و فلسفهاش اين بوده كه در ميان جنيان افرادي بودند که به عنوان يک نيروي مفيد و سازنده قابل استفاده نبودند و چارهاي جز اين نبود که آنها در بند باشند تا جامعه از شرّ مزاحمت آنها در امان بماند؛ و اين تعبير به غل و زنجير با اين که جنّها طبعاً جسم لطيفي هستند و تناسبي با آنها ندارد، کنايه از جلوگيري آنها از فعاليتهاي تخريبي است[17].
7. جنها داراي عقل، علم، درک و تشخيص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال هستند[18].
8. آنها داراي تکليف و مسئوليت و داراي اختيار هستند[19].
9. آنها داراي مؤنث و مذکر و داراي اولاد هستند[20].
10. گروهي از آنها مؤمن و صالح و گروهي کافر هستند[21].
11. آنها داراي حشر و نشر و معادند[22].
12. آنها در آسمانها بودند و خبرگيري و استراق سمع داشتند و در زمان نزول قرآن ممنوع شدند[23].
13. هر زباني را ميفهمند و با هر زباني تکلّم ميکنند[24].
14. داراي عمر طولاني هستند[25].
15. دين خاصي ندارند، دين آنها مانند دين آدميان است[26].
تاثير جنيان بر روح و جسم انسان
شيطان يا جنيان به هيچ وجه اراده و آگاهي انسان را سلب نميکنند بلکه آنها دعوت کنندهاي بيش نيستند و اين انسانها هستند که با اراده و اختيار خودشان دعوت آنها را ميپذيرند. شيطان به قلب انسانهاي مؤمن راه پيدا نميکند، (إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لاَيُؤْمِنُونَ)[27].
و اگر انسان دريچه قلب خود را به روي آنها ببندد؛ نميتوانند تأثير بگذارند، چنانچه قرآن کريم ميفرمايد:
(إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَي الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ)[28]؛ (تسلّط او تنها بر كساني است كه وي را به سرپرستي ميگيرند؛ و (بر) كساني كه آنان به او (= خدا) مشركند). آري، ممکن است زمينههاي قبلي و مداومت بر کار خلاف، يک نوع حالت سلب اختيار در برابر وسوسهها در وجود او ايجاد کند. (مانند معتادين به مواد مخدر که بر اثر کوچکترين وسوسه به سوي آن ميروند) باز قرآن کريم ميفرمايد:
(إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ)[29]؛ (در حقيقت بندگانم (را) براي تو هيچ تسلّطي بر آنان نيست، مگر كساني از گمراهان كه تو را پيروي ميكنند).
خداوند در سوره ابراهيم آيه 22، از زبان شيطان ميفرمايد:
«و شيطان، هنگامي كه كار پايان يافت ميگويد: «در حقيقت، خدا وعده حق به شما وعده داد؛ و[من] به شما وعده دادم، و[لي] با شما تخلّف كردم؛ و براي من هيچ تسلّطي بر شما نبود، جز اينكه شما را فراخواندم و [درخواست] مرا پذيرفتيد، پس مرا سرزنش مَكنيد، و خودتان را سرزنش كنيد؛ من فريادرسِ شما نيستم، و شما فريادرس من نيستيد. براستي كه من شريك قرار دادن شما، پيش از اين (مرا براي خدا) را انكار ميكنم.» در واقع ستمكاران برايشان عذاب دردناكي است!»
نتيجهگيري:
الف. جنيان و شيطانها به وسيله وسوسه انسانها را ميفريبند: (فَوَسْوَسَ إِلَّيْهِالشَّيْطَانُ قَالَ يَاآدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَي شَجَرَةِ الْخُلْدِ...)[30]؛ (شيطان او را وسوسه کرد و گفت: اي آدم ميخواهي تو را به درخت جاودانگي رهنمون سازم).
شهيد مطهري مينويسد:
«قلمرو شيطان تشريع است نه تکوين. نفوذ او در انديشه است نه در بدن و تن انسان، و نفوذ در انديشه در حد وسوسه کردن است و در خيال، يک امر باطل را جلوه ميدهد، و هيچگونه تسلطي بر انسان ندارد[31]».
ب. شيطان کارهاي خلاف و زشت را براي انسان زينت ميدهد[32].
ج. وسوسه شيطان ضعيف است. انسان با تلاش و مجاهدت نفس ميتواند بر وسوسهها پيروز گردد، چنانچه قرآن کريم ميفرمايد:
(فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفاً)[33]؛ (پس با دوستان شيطان پيکار کنيد همانا نيرنگ و تزوير شيطان ضعيف است).
د. دوري از ذکر خدا موجب تسلط وسوسههاي شيطاني ميشود[34].
از امام جعفر صادق7 حکايت شده:
«شيطان بر انسان مسلط نميشود و او را وسوسه نميکند، مگر اينکه از ذکر خدا غافل شود... وسوسه چيزي است که از بيرون دل ناشي ميشود، اما به اشارهي دل، و با مدخليت طبع، که خيال و وهم باشد»[35].
در نتيجه موجودات نامرئي تأثيري بر انسان نميگذارند و آنها نقش وسوسهگر و دعوتکننده به شر را بازي ميکنند و هيچ کسي را در عمل، مجبور نميکنند[36]، زيرا اجبار با اختيار و اراده انسان که يکي از علل وجود بهشت و جهنم است، سازگاري ندارد. (إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَإِمَّا كَفُوراً)[37]؛ (ما راه را به او نشان داديم خواه شاکر باشد يا ناسپاس).
هر چند عوام، تأثير مستقيم جنيان را بر جسم و روح انکار نميکنند اما دليل قطعي درباره آن در دست نداريم.
تسخير موجودات نامريي
به تسخير درآوردن فرشته، شيطان و جنيان ممکن است و آنها نيز زير سلطه انسانها در ميآيند هر چند از لحاظ فقه اسلامي تسخير آنها حرام شمرده شده است[38]. ولي در قرآن و روايات به اين نکته اشاره شده که انسانهايي آنها را به تسخير خود درآوردند.
مانند:
الف. خداوند درباره ارتباط جنيان با انسانها ميفرمايد:
(وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقاً)[39]؛ (و اينكه همواره مرداني از انسان(ها) به مرداني از جن پناه ميبردند، و[لي] بر پوشش (گناه) آنان بيفزودند).
ب. در زمان حضرت سليمان جنيان و پرندگان در تسخير او بودند، چنانچه در قرآن ميخوانيم:
(وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ)[40]؛ (شكريان سليمان، از جنّ و انسان و پرنده، برايش گرد آوري شدند، و آنان (از پراكندگي و بي نظمي) بازداشته ميشدند).
يکي از گردنکشان جن به سليمان گفت: من تخت ملکهي سبا را پيش از آنکه از جاي برخيزي از سرزمين او به اينجا ميآورم[41].
گروهي از جنيان کارهاي زيادي براي حضرت سليمان کردند، مانند: ساختن معبدها، تمثالها، تهيه ظرفهاي بزرگ و...[42].
ج. شياطين براي حضرت سليمان غواصي و کارهاي ديگر نيز ميکردند:
(وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عملاً)[43]؛ (و از شيطانها كساني برايش غواصي ميكردند؛ و كاري غير از آن (نيز) انجام ميدادند).
نتيجه
موجودات غيبي قابليت آن را دارند که به تسخير و سلطهي انسانها درآيند و تحت فرمان انسان عملي را انجام دهند. البته در مورد حضرت سليمان، شايد دستور خاصي وجود داشته است که مجاز بوده جنيان را به تسخير خود در آورد.
معرفي کتاب
براي مطالعه بيشتر به کتابهاي زير مراجعه شود:
1. تفسير نمونه، مکارم شيرازي، ج 11، ص 79.
2. ر.ک: جن و شيطان، زين العابدين دستداده
3. توحيد استاد مطهري.
4. الشبهات وردود، محمدهادي معرفت.
[1]. لسان العرب، ابن منظور، نشر ادب حوزه، ذیل ماده «جن»
[2]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 11، ص 79. تهران، دارالکتب الاسلامیه.
[3]. جن / 72.
[4]. میرزا ابوالحسن شعرانی، نشر طوبی، ص 140.
[5]. ذاریات / 56.
[6]. انعام / 130.
[7]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 5، ص 443.
[8]. همان، ج 25، ص 155.
[9]. اعراف / 27.
[10]. سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 2، ص 64.
[11]. حجر / 27.
[12]. ذاریات / 56.
[13]. تفسیر نمونه، ج 22، ص 389.
[14]. سبأ / 13.
[15]. تفسیر نمونه، ج 13، ص 47.
[16]. ص / 38.
[17]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 62.
[18]. سوره جن، آیات مختلف آن.
[19]. ذاریات / 56.
[20]. جن / 6.
[21]. جن / 11.
[22]. جن / 15.
[23]. جن / 9.
[24]. جن و شیطان، زین العابدین، دست داده، ص 113.
[25]. همان.
[26]. همان به نقل از تفسیر اطیب البیان، طیب، ج 13، ص 231.
[27]. اعراف / 27.
[28]. نحل / 100.
[29]. تفسیر نمونه، ج10، ص 326؛ شیطان در دادگاه محشر، علامهحائری، تابان، ج1، ص 1379، قم.
[30]. طه / 120.
[31]. عدل الهی، ص 74 ـ 71.
[32]. نحل / 24.
[33]. نساء / 76.
[34]. اعراف / 200 و نحل / 100.
[35]. مصباح الشریعه، باب 39، فی الوسوسه، ر. ک: جن و شیطان، زین العابدین دست داده، مجتمع فرهنگی و هنری شهید مصلینژاد، ج 1.
[36]. مطهری، توحید، قم، صدرا، ص 339. و ر.ک: الشبهات وردود، محمد هادی معرفت، التمهید، ص 56.
[37]. انسان / 3.
[38]. شیخ مرتضی انصاری، مکاسب محرمه، فصل سحر و ر. ک: شهید ثانی، لمعه دمشقیه، ج 3، ص 215، میفرماید: فرشتگان تسخیر میشوند و از امور غیبی خبر میدهند.
[39]. جن / 6.
[40]. نحل / 17.
[41]. نحل / 291.
[42]. سبأ / 12.
[43]. انبیاء / 82.