- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ اگر خدا سريع الحساب است، چرا يک روز قيامت پنجاه هزار سال طول ميکشد؟
- بازدید: 1742
پرسش:
اگر خدا سريع الحساب است، چرا يک روز قيامت پنجاه هزار سال طول ميکشد؟
پاسخ:
قبل از بيان پاسخ لازم است به سه پرسش ديگر در اين باره پاسخ دهيم:
پرسش اول: چگونه ممکناست، يک روز قيامت پنجاههزارسال طول بکشد؟
پاسخ: اگر به قطب شمال و جنوب و ساير کرات ديگر توجه کنيم، ميبينيم که طول شب و روز و سال برخي از کرات، خيلي طولانيتر از شب، روز و سال کره زمين ميباشد. به عنوان مثال هر يک از شب و روز قطب شمال و جنوب، تقريباً معادل شش ماه کره زمين هستند؛ و يک سال «پنتون» هشتمين سياره منظومه شمسي، تقريباً صد و شصت برابر سال کره زمين است؛ و يک سال «پلوتون» که دورترين سياره منظومه شمسي است، دويست و چهل و نه برابر سال کره زمين ميباشد. با توجه به اين تفاوتها، دور از ذهن نيست که در قيامت اوضاع و شرايط به گونهاي گردد که يک روز آن، به اندازه پنجاه هزار سال فعلي ما باشد. همانگونه که قرآنکريم اشاره فرموده:
(تَعْرُجُ الْمَلاَئِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ)[1]؛ «فرشتگان و روح در روزي كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوي او بالا ميروند».
زيرا در روز قيامت، قطعاً اوضاع و شرايط فعلي کرات به هم خورده، و وضع خورشيد و زمين که پيدايش شب و روز و سال به آنها بستگي دارد، با امروز کاملاً متفاوت ميشود و طرح نويني در وضع جهان ريخته خواهد شد چنانکه قرآن کريم ميفرمايد:
(يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّماوَاتُ) [2]و[3]؛ «در روزي كه زمين به غير اين زمين، و آسمانها (به آسمانهاي ديگري) تبديل ميشوند».
نتيجه اينكه در حال حاضر طول شب و روز و سال برخي از کرات خيلي طولانيتر از شب و روز و سال کره زمين هستند و روز قيامت اوضاع و شرايط با وضع فعلي کاملاً متفاوت است و وضعيتي در آن روز حاکم خواهد شد که به قول علامه طباطبايي اگرآن روز با روزهاي دنيا تطبيق شود معادل 50 هزار سال دنيا ميشود[4]. و توجه داشته باشيم که براساس نظريه انشتين زمان امري نسبي است و ممکن است در هر مکان و در هر سرعتي مقدار آن تغيير کند.
پرشس دوم: سريعالحساب بودن خداوند به چه معناست؟
پاسخ: قرآن کريم در هشت مورد ميفرمايد: «خدا سريع الحساب است.» مقصود از حساب، رسيدگي به اعمال انسان در روز قيامت است و خداوند قدرت دارد در چشم بهم زدني به تمام اعمال و حساب بندگان رسيدگي کند و به اين مطلب روايات زيادي اشاره فرمودهاند از جمله «ان الله يحساب الخلائق کلهم في مقدار لمح البصر»[5] خدا در يک چشم به هم زدن به حساب مردم رسيدگي ميکند. براي سريع الحساب بودن خداوند دلائلي وجود دارد: دليل اول: افعال خداوند نياز به مقدمات، اسباب و ابزار ندارد. بلکه ذات اقدس حق هر چيزي را که اراده کند، محقق ميشود و حساب بندگان از افعال خدا ميباشد.
(إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ)[6]؛ «هنگامي كه چيزي را بخواهد، فرمان او فقط اين است كه به آن ميگويد: «باش!» پس [فوراً موجود] ميشود».
دليل دوم: حسابرسي پروردگار، زمان لازم ندارد. زيرا اعمال ما بر جسم و جان بلکه بر موجودات اطراف ما ـ زمين و امواج هوا و اشياء ديگر ـ اثر ميگذارد و از اين نظر ميتوان وجود انسان را به اتومبيلي تشبيه کرد که با داشتن دستگاه کيلومتر شمار، هميشه ميزان کار خود را در هر لحظه نشان ميدهد و ديگر نياز نيست مسافتهايي را که اتومبيل در طول عمرش به تدريج پيموده محاسبه نموده و چنين است وضعيت انسان، که در هر لحظه کاملاً مشخص است و نيازي به زمان براي محاسبه نيست[7].
پرسش سوم: اگر خدا سريع الحساب است، چرا حسابرسي در روز قيامت پنجاه هزار سال طول ميکشد؟
پاسخ: با توجه به مطالب قبل مشخص شد:
اولاً: شرايط در روز قيامت، با شرايط فعلي متفاوت است و در آن روز وضعيتي حاکم ميشود که يک روزش برابر با 50 هزار سال دنياست.
ثانياً: خداوند قدرت دارد کمتر از يک لحظه به تمام حساب بندگان رسيدگي کند ولي سريع الحساب بودن خدا با طولاني بودن آن روز هيچ منافاتي ندارد زيرا حساب و کتاب همهي افراد در آن روز يکسان نميباشد و انسانهايي هستند که در آن روز بدون معطلي وارد بهشت ميشوند و در همين زمينه روايات متعددي وجود دارد. از جمله ابوسعيدخدري نقل ميکند از پيامبر9 سؤال شد، چرا روز قيامت طولاني است. حضرت فرمودند:
«قسم به خدايي که جان محمد9 در دست اوست، هر آينه آن روز براي مؤمن سبک و آسان است، آسانتر از يک نماز واجب که در دنيا ميخواند»[8].
و از طرفي معطلي برخي از انسانها در آن روز، به خاطر اين نيست که خداوند قدرت ندارد به حساب آنها زود رسيدگي کند بلکه دلائلي دارد که به چند نمونه اشاره ميکنيم:
دليل اول: اتمام حجت
در روايتي حکايت شده افراد پر مسئوليت و ثروتمند، محاسباتشان در آن روز طولاني ميشود. به خاطر اينكه بايد جوابگوي مسئوليتها و اموالي که در دنيا داشتهاند، باشند و آماده نبودن برخي براي جواب دادن، به معطلي و طولاني بودن آن روز براي آنها منجر ميشود. البته خدا حساب همه را ميداند و نيازي به پرسش نيست ولي پرداختن به جزئيات حجت را بر آنها تمام ميکند[9].
دليل دوم: عذاب[10]
طولاني شدن آن روز و معطلي برخي از انسانها در حقيقت نوعي عذاب است، در روز قيامت عذابها متنوع است که يکي از آنها معطلي در آن روز سخت ميباشد.
دليل سوم: درک عظمت خداي متعال
طولاني بودن قيامت، خود نشان دهندهي عظمت خداست و اينكه در آن روز، افراد با تمام وجود دريابند: (لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ)[11]؛ «(و پاسخ آيد كه) تنها از آن خداي يگانه چيره است».
منابع
1. تفسير نمونه؛ 2. تفسير اثني عشري؛ 3. ترجمه الميزان؛ 4. تفسير مجمع البيان؛ 5. تفسير قرطبي؛ 6. پاسخ به پرسشهاي مذهبي آيات عظام مكارم شيرازي و سبحاني.
[1]. معارج/ 4.
[2]. ابراهيم/ 48.
[3]. پاسخ به پرشسهاي مذهبي (آيات عظام مکارم شيرازي و سبحاني)، ص 257.
[4]. ترجمه الميزان، ج 20، ص 8.
[5]. مجمع البيان، ج 1، ص 298.
[6]. يس/ 82.
[7]. تفسير نمونه، ج 2، ص 68.
[8]. مجمع البيان، ج 10، ص 353؛ قرطبي، ج 10، ص 61 ـ 67.
[9]. تفسير نمونه، ج 5، ص 276.
[10]. تفسير اثني عشري، ج 3، ص 293.
[11]. غافر/ 16.