- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ چرا خداوند ما انسانها را آزمايش ميکند؟
- بازدید: 1764
پرسش:
چرا خداوند ما انسانها را آزمايش ميکند؟
پاسخ:
آزمايش و امتحان خداوند با آزمايشهاي ما بسيار متفاوت است؛ آزمايشهاي ما براي شناخت بيشتر و رفع ابهام و جهل است اما آزمايش خداوند براي دانستن نيست بلکه براي شناساندن است تا انسان خودش را بشناسد و مدعيان راستين از مدعيان دروغين جدا شوند.
خداوند در آيات نخستين سوره عنکبوت ميفرمايد:
الف، لام، ميم. آيا مردم پنداشتند، همين كه بگويند: «ايمان آورديم.» رها ميشوند در حالي كه آنان آزمايش نميشوند؟! و بيقين كساني را كه پيش از آنان بودند آزموديم، و حتماً خدا كساني را كه راست گفتهاند معلوم ميدارد (و شناخته ميشوند،) و البتّه دروغگويان را(نيز) معلوم ميدارد»[1].
توضيح آيات
امتحان سنت هميشگي و جاودان الهي است، امتحان مخصوص جمعيت مسلمانان نيست بلکه سنتي است که در تمام امتهاي پيشين جاري بوده است. آنها را نيز در کورههاي سخت امتحان افکنديم. هميشه ميدان امتحان باز بوده و گروهي در اين ميدان شرکت داشتهاند. چرا که در مقام ادعا هر کس ميتواند خود را برترين مؤمن، بالاترين مجاهد، و فداکارترين انسان، معرفي کند؛ بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعا از طريق آزمون روشن شود تا معلوم گردد و چه اندازه نيات دروني و آمادگيهاي روحي با اين گفتهها هماهنگ يا ناهماهنگ است.
بديهي است که خداي متعال حتي قبل از خلقت انسانها همهي اينها را ميدانست. بنابراين منظور از علم خداوند در اينجا همان تحقق عيني مسائل و وجود خارجي آنهاست. يعني بايد علم خدا دربارهي اين گروه عملاً در خارج پياده شود و تحقق عيني يابد و هر کس آنچه را در درون دارد بيرون ريزد. اين است معناي «علم»، هنگامي که در اينگونه موارد در مورد خداوند به کار ميرود.
دليل اين مسئله نيز روشن است زيرا نيات دروني و صفات باطني تا در عمل انسان تحقق و عينيت پيدا نکند ثواب و جزاء و کيفر در مورد آنها مفهوم ندارد. آزمايش براي تحقق بخشيدن به نيات و صفات دروني است.
به عبارت ديگر اين عالم، مانند يک دانشگاه است و بناست در اين دانشگاه استعدادها شکوفا گردد، لياقتها پرورش يابد و آنچه در مرحلهي قوه است به فعليت برسد، اين امور هرگز بدون آزمايش و امتحان ممکن نيست. و از اينجا ميفهميم که آزمايشهاي الهي نه براي شناخت افراد است بلکه براي پرورش و شکوفايي استعدادها است. بنابراين آزمايشها براي کشف مجهولي است اما آزمايش خداوند براي کشف مجهول نيست که علمش به همه چيز احاطه دارد، بلکه براي پرورش استعدادها و به فعليت رسانيدن قوهها است[2].
از اميرالمؤمنين7 حکايت شده: «وان کان سبحانه اعلم بهم من انفسهم ولکن لتظهر الافعال التي بها يستحق الثواب و العقاب»[3].
«گرچه خداوند به بندگانش از خودشان آگاهتر است، ولي آنها را امتحان ميکند تا کارهاي خوب و بد که معيار پاداش و کيفر است از آنها ظاهر گردد».
يعني صفات دروني انسان به تنهايي نميتواند معياري براي ثواب و عقاب گردد مگر آن زماني که در لابلاي اعمال انسان خود نمايي کند. اگر آزمايش الهي نبود اين استعدادها شکوفا نميشد و ميوههاي اعمال بر شاخسار درخت وجود انسان نمايان نميگشت و اين است فلسفهي آزمايش الهي در منطق اسلام[4]. بعضي از افرادي که از فلسفه آزمايش بياطلاع هستند و نتايج مثبت امتحان را درک نميکنند و ميپندارند دنيا جاي خوشگذراني و عشرت است و فقط براي فعاليت و تلاش و کسب و کار و ثروت اندوزي آفريده شدهاند و نبايد گرفتار رنجها و سختيها بشوند، گمان ميکنند که سنت آزمايش و امتحان الهي، نوعي ظلم و ستم در حق بندگان است در حالي که خداوند عادل مطلق است و در حق کسي ستم روا نميدارد ولي با توجه به آنچه درباره فلسفه آزمايش بيان شده، دانسته ميشود که اين عمل، عين عدالت و همسو با هدف خلقت انسان ميباشد.
آثار سازنده آزمايش
آزمايش الهي آثار سازنده فراواني دارد كه برخي از آنها را بر ميشماريم:
الف. شكوفايي استعدادهاي نهفته
وقتي انسان به مشكلي بر ميخورد و پيشامد ناگواري برايش رخ ميدهد، براي حل آن مشكل يا نجات از آن رويداد، فكرش را به كار مياندازد و ميانديشد و در نتيجه استعدادش رشد ميكند.
ب. بوجود آوردن روحيه مقاومت
افرادي كه فراز و نشيب و رنج و سختي ميبينند و آزمايشهاي گوناگون را پشت سر ميگذارند در برابر مشكلات مقاوم ميشوند و قدرت تحملشان نسبت به سختي و فشار بيشتر ميگردد. به بيان ديگر افراد بلا ديده و زجر كشيده مانند سنگها و كوههاي استواري هستند كه هيچ چيزي قدرت تكان دادن آنها را ندارد.
ج. هشدار و توجه دادن
سرگرميهاي زندگي باعث ميشود كه انسان نسبت به انجام وظايف الهي خويش كوتاهي كرده يا غفلت ورزد. يكي از آثار سازنده آزمايش اين است كه انسان غافل را متوجه و بيدار ميكند و نسبت به وظايف خويش آگاه ميسازد. قرآنكريم در آيه 94 سوره اعراف ميفرمايد: «و ما هيچ پيامبري را در هيچ آبادي نفرستاديم، مگر اينكه مردمش را به سختي (زندگي) و زيان (جسمي و روحي) گرفتار ساختيم؛ تا شايد (فروتن و) تسليم گردند».
خداوند ميخواهد انسان آلوده به گناه و غرق در معصيت را متوجه اشتباهش نمايد تا شايد از اعمال خويش پشيمان شده از كج رويها دست بردارد و راه راست را انتخاب نموده و به سوي سعادت واقعي گام بردارد.
د. تكامل
انسان براي تكامل آفريده شده و يكي از راههاي رسيدن انسان به اين مرتبه قرار گرفتن در بوته آزمايش ميباشد همانگونه كه سنگ طلا تا در كوره آتش قرار نگيرد، ذوب نشود و ناپاكيها از آن زدوده نگردد، خالص، ناب و شفاف نميشود و ارزش حقيقي خود را پيدا نميكند؛ انسان هم تا گرفتار حوادث نشود به تكامل نميرسد و شايسته تاج كرامت بنيآدم نميگردد.
قرآن كريم دربارة حضرت ابراهيم7 ميفرمايد:
«و (ياد كنيد) هنگامي كه ابراهيم را پروردگارش با كلماتي آزمايش كرد، و (او به خوبي كارِ) آزمايشها را تمام كرد، [خدا به او] فرمود:
«در واقع من تو را امام [و پيشواي] مردم قرار دادم.» [ابراهيم] گفت: «و از نسل من (نيز اماماني قرار بده.)» [خدا] فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نميرسد»[5].
حضرت ابراهيم پس از آنكه آزمايشهايي چون شكستن بتها، قرار گرفتن در دل آتش، مهاجرت از سرزمين بتپرستان، قرار دادن زن و فرزندش در سرزمين خشك و بيگياه و قرباني كردن فرزندش اسماعيل7 را با موفقيت پشت سرگذاشت آن گاه لياقت پيشوايي جهانيان را پيدا كرد و مورد خطاب (اني جاعلك للناس اماما) قرار گرفت و از مقام و مرتبهي «نبوت» به مقام شامخ «امامت» نايل گشت.
منابع جهت مطالعه بيشتر
1. تفسير نمونه جاول ذيل آيه 155 بقره، ج دوم ذيل آيه 154 آلعمران، ج 16 ذيل آيات نخستين سورة عنکبوت.
2. تفسير سورة عنکبوت از شهيد مطهري.
3. تفسير الميزان و ديگر تفاسير ذيل آيات ذکر شده.
[1]. عنكبوت / 1 ـ 3.
[2]. تفسير نمونه، ج 16، ص 218 ـ 220 چاپ بيست و دوم، سال 83.
[3]. نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتي حكمت 93.
[4]. تفسير نمونه، ج 1، ص 527 ـ 528 چاپ چهل و ششم سال 83.
[5]. بقره/ 124.