- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ فلسفه بلاها از نظر اسلامچيست؟آيا ميان بلا و گناه رابطه وجود دارد؟
- بازدید: 2519
پرسش:
فلسفه بلاها از نظر اسلامچيست؟آيا ميان بلا و گناه رابطه وجود دارد؟
پاسخ:
از نظر اسلام بلاها و سختي ها داراي علتها و حكمتهاي مختلفي ميباشند. چنانچه هيچ حادثه كوچك يا بزرگي در عالم اتفاق نميافتد مگر اينكه از روي حكمت و حساب دقيق خداوند ميباشد كه زلزله هم از اين قاعده مستثني نيست.
نظر شما را به برخي از علتها و حكمتهاي وقوع بلاها جلب ميكنيم:
حكمت اول، آزمايش
خداوند متعال در آيات متعددي از قرآن علت وقوع برخي بلاها را آزمايش معرفي ميكند و ميفرمايد: (وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً)[1]؛ ... و شما را با بديها و خوبيها آزمايش ميكنيم...».
اما اينكه چرا خداوند آزمايش ميكند قطعاً براي فهميدن خدا نيست بلكه چنانچه در روايات آمده به خاطر معلوم شدن براي بندگان خدا و براي فراهم آمدن زمينهي «انتخاب»، «رشد» و «سقوط» بندگان است تا افراد در پس اين بلاها با نوع واكنشهاي عقيدتي و عملي كه انجام ميدهند گامي به سوي سعادت يا شقاوت بردارند.
چرا كه آنان ميتوانند با صبر نمودن و اظهار رضايت به فعل خدا و حكميانه دانستن آن، گامي به سوي حضرت حق و ايمان بيشتر به او بردارند؛ و از طرفي ميتوانند با نارضايتي، بيصبري و اعتراض به خدا و ظالمانه و بيحكمت دانستن آن به سوي شقاوت قدم بردارند.
آري، گاهي خداوند بلاها را ميفرستد تا اهل بلا را آزمايش كند كه پس از آن طبق وظيفه شرعي يا عقلي خود عمل ميكنند يا نه.
و از طرفي آنان كه مبتلا نشدهاند را نيز امتحان ميكند كه آيا آنها به وظيفه خود عمل ميكنند يا نه. چنانچه در سوره ملك ميفرمايد: «آن كسي كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل ميكنيد و او شكست ناپذير و بخشنده است»[2].
حكمت دوم بلاها: عذاب و جزاي اعمال بد افراد
آري، برخي از بلاهايي كه براي جامعه يا فرد اتفاق ميافتد در واقع عذاب الهي ميباشد. چنانچه قرآنكريم داستان عذاب شدن اقوام گذشته مثل عاد، ثمود، لوط و ... را ذكر كرده است.
اما در اين باره لازم است نكاتي را ذكر كنيم:
1. قرآنكريم زمينهساز اين عذاب را خود انسان معرفي ميكند و ميفرمايد: «هر مصيبتي به شما رسد به خاطر اعمالي است كه انجام دادهايد، بسياري را نيز عفو ميكند»[3]. در حاليكه خداوند متعال بسياري از گناهان را عفو ميكند باز شخص يا جامعه مستحق عذاب الهي ميشود.
چنانچه در روايات پيامبراكرم9 حكايت شده: «هرگاه امت من رباخوار شدند زلزله زياد اتفاق ميافتد»[4]. يا از امام صادق7 نقل شده است: «هر گاه زنا علني شود زلزلهها هم ظاهر ميگردد»[5].
2. اين لطف خداست كه ما را به عذاب دنيوي كه هم از نظر زمان و هم كيفيت اندك است عذاب كند و ما را از عذاب آخرت كه آسمان و زمين طاقتش را ندارند نجات دهد.
3. اين عذابها در واقع هشدارهاي خداوند است براي دست برداشتن از نافرماني خدا و برگشت به رحمت واسعه او. چنانچه ميفرمايد:
«به آنان از عذاب نزديك (عذاب اين دنيا) پيش از عذاب بزرگ (آخرت) ميچشانيم شايد بازگردند»[6]. پس عذابها زمينههايي هستند براي سعادتمند شدن انسانها كه از امام صادق7 در اين باره حكايت شده:
هر گاه خداوند براي بندهاي كه گناهي انجام داده اراده خير كند، بعد از گناه او را به مشكل و بلايي مبتلا ميكند تا ياد استغفار بيفتد، و هرگاه خداوند براي بندهاي اراده شر كند وقتي او گناه ميكند خداوند به او نعمتي ميدهد تا استغفار را فراموش كند و به گناه خود ادامه دهد[7].
حكمت سوم بلاها: ترفيع درجه و اجر و ثواب
انساني كه در دنيا آمده تا درجات قرب را بپيمايد و اجر و ثواب تحصيل كند و آماده سفر آخرت شود خداوند او را به بلا و مشكلاتي مبتلا ميكند تا او صبر نمايد و خداوند به او درجات و پاداشهاي زياد بدهد.
(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ)[8]؛ و قطعاً [همه] شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و كاهشي در ثروتها و جانها و محصولات، آزمايش ميكنيم؛ و به شكيبايان مژده ده». و از حضرت علي7 نقل شده:
«هر كس از شيعيان ما كه به بلايي مبتلا شود و صبر كند، براي او اجر هزار شهيد است»[9].
و از امام باقر7 حكايت شده:
«اگر مؤمن ميدانست كه خداوند در مقابل اين بلاها چه اجري به او ميدهد، هر آينه آرزو ميكرد گوشتهاي بدنش را قيچي ميكردند تا او به اجر آن برسد»[10].
بديهي است كه هرچه بلا سختتر و تحملش مشكلتر باشد، اجر آن هم بيشتر خواهد بود و تحمل كردن مشكلات زندگي محدود دنيا و رسيدن به اجر ابدي آن، بسي ارزشمند است، و بعضي از درجات اخروي را فقط به كساني ميدهند كه بلاهاي خاصي را تحمل كرده باشند.
چنانچه از امام صادق7 حكايت شده: «در بهشت درجهاي هست كه فقط با صبركردن بر مريضيهاي جسمي ميتوان به آن درجه رسيد»[11].
حكمت چهارم بلاها: ظهور صفات خداوند، و نعمتهاي الهي
آري اگرچه بلاهايي مثل سيل، زلزله و حتي مشكلات و بلاهاي شخصي و... ظاهري تلخ و ناگوار دارند اما چنانچه امامحسن عسگري7 ميفرمايد: «ما من بلية الا ولله فيه نعمة نحيط بها» هيچ بلايي نيست مگر اين كه خداوند در آن نعمتي قرارداده كه آن را احاطه كرده است[12].
و از بالاترين نعمتهاي خداوند بر بشر معرفت به خداوند و صفات اسماء حسناي اوست.
لذا قرآن كريم ميفرمايد: «و چه بسيار نشانهاي (از خدا) در آسمانها و زمين كه آنها از كنارش ميگذرند و از آن رويگردانند»[13]؛ كه در روايتي ذيل همين آيه آمده كه مقصود از آيات ارضي، زلزله و ... ميباشد»[14].
پس اين حوادث در واقع زمينههايي هستند براي مشاهده عيني قدرت خداوند و ايمان آوردن به او و چقدر ارزشمند و معامله سودمندي ميباشد بلايي كه، ما را به ايمان و معرفت بالاتري برساند و تجربه هم نشان داده كه بعد از زلزلهها، افراد اعتقاد قلبي بيشتر به قدرت خدا پيدا ميكنند.
حكمت پنجم: تطهير از گناه
خداوند متعال بعضي از بندگان مومن خود كه در دنيا گناهان و خطاهايي انجام دادهاند به واسطه لطفي كه به آنها دارد در همين دنيا با مبتلا شدن به مشكلات و گرفتاريها پاك مينمايد تا مرگ آنها، اول راحتي آنها باشد.
چنانچه از امام باقر7 حكايت شده:
«هرگاه خدا بخواهد بندهاي را اكرام كند در حاليكه او گناهاني دارد او را مريض ميكند تا پاك شود؛ اگر به واسطه شدت گناه پاك نشد او را حاجتمند ميكند، اگر باز هم پاك نشد هنگام جاندادن بر او سخت ميگيرد تا پاك شود و هر گاه خداوند اراده كرده باشد كه بندهاي را خوار كند در حاليكه او كار خيري انجام داده است، صحت جسماني به او ميدهد، اگر جبران نشد رزق وسيع ميدهد، باز اگر جبران نشد، راحت جان دادن را به او عطا ميكند»[15].
حكمت ششم: رغبت به آخرت
خداوند متعال زندگي دنيا را به انواع مشكلات و سختيها آميخته است تا اهل ايمان به آن راضي نشوند و هميشه خواهان حيات بيمشكل آخرت باشند. و اگر چنين بود كه در دنيا هيچ بلا و مشكلي نبود، كمتر كسي نسبت به زندگي آخرت ميل داشت. همانطور كه در روايت قدسي آمده:
«خداوند به دنيا خطاب ميكند كه اي دنيا بر دوستان من به انواع مشكلات سختبگير تا اينكه آنها ملاقات من را دوست داشته باشند، و به دشمنان من آسان بگير تا نسبت به ملاقات من بيرغبت باشند!»[16].
حكمت هفتم: اصلاح رذايل اخلاقي
در بين علتهاي بلاها به اهداف تربيتي نيز بر ميخوريم: در اين راستا از حضرت علي7 نقل شده:
«گاهي بندگاني را كه صفت مهلك «كبر» و خود بزرگ بيني دارند به بلاها و بيماريهايي مبتلا ميكند تا به ضعف و ذلت خود پي ببرند و اين درد مهلك از وجودشان دور شود و به دنبال آن درهاي رحمت و مغفرت به رويشان باز شود»[17].
و از طرفي بلاها به آدمي روحيه قوي و صلابت ميدهد و قدرت روحي و كمالات انسان را بالا ميبرد؛ به خلاف انسانهاي بيدرد كه به شدت ضعيف و كم ظرفيت هستند.
نتيجهگيري
با بررسي مجموع آيات و روايات مطرح شده به اين نتيجه ميرسيم كه هر بلايي مثل زلزله و مشكلات ديگر ممكن است حكمتهاي متعددي از حكمتهاي مذكور را داشته باشد. يعني ممكن است بلايي هم جنبه امتحان هم عذاب يا موارد ديگر را داشته باشد.
از طرفي ممكن است بلاها براي هر شخصي يا گروهي، حكمت متناسب با آنها را داشته باشد مثلاً براي گنهكاران عذاب يا هشدار باشد و براي اهل ايمان امتحان يا ترفيع درجه يا تطهير يا ... باشد پس نميتوان گفت همه زلزلهزدگان فلان شهر اهل عذاب بودهاند يا همهي افرادي كه بيمار هستند يا دچار گرفتاري هستند اين عذاب الهي است.
در پايان توجه شما را به نكاتي چند جلب مينمايم:
1. بلامعنا و مفهومي بس وسيع دارد و نيز مصاديق بزرگ و شديد و كوچك و ضعيف دارد، در مجموع هيچ مشكلي هر چند كوچك هم كه باشد از دايره بلا و حكمت خارج نيست.
از امام صادق7 حكايت شده:
«خراشي كه به بدن وارد ميشود، يا سيلي خوردن يا به زمين افتادن و گرفتاري يا پاره شدن بند كفش همه و همه از مصاديق بلا هستند»[18].
2. حكمتهايي كه براي بلاها گفته شده است كلي ميباشد. يعني كسي نميتواند بگويد: فلان بلا يا حادثه كدام يك از علتها را داشته مگر اولياء الهي؛ شايد علت مخفي بودن راز و علت بلاها اين باشد كه انسانها نه به خود مغرور شوند و بگويند: ما از خوبان هستيم و خدا با اين بلاها ميخواهد درجه و مقام به ما بدهد... و نه نااميد شوند و بگويند: ما ديگر از رحمت خدا دور شدهايم، خدا ما را ميخواهد عذاب كند كه اين نوع بلاها را براي ما فرستاده است. ولي با اين حال اگر حيران ماند و نتوانست تشخيص دهد كه علت اين گرفتاريها و يا نعمتها چيست دستور داريم كه در حالت «خوف» و «رجا» باشيم تا مسير كمال را بهتر طي كنيم.
ـ از طرفي «ترس» از ناپسند بودن عمل (و يا در مورد افرادي در حد كمال نبودن عمل.) و اينكه بلاها نتيجه گناهان ما باشد پس لازم است كه توبه كنيم.
ـ و از طرفي اميد و رجاء به لطف و رحمت خداوند رحمن و رحيم، كه شايد اين بلاها براي امتحان و ترفيع درجه ما باشد. چنانچه قرآن كريم ميفرمايد: «پروردگار خود را (آشكارا) از روي تضرع، در پنهاني، بخوانيد؛ (و از تجاوز دست برداريد كه) او متجاوزان را دوست ندارد. و در زمين بعد از اصلاح آن فساد نكنيد و او را با بيم و اميد بخوانيد (بيم از مسئوليتها و اميد به رحمتش. و نيكي كنيد) زيرا رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است»[19].
و امام صادق7 «بيم» و «اميد» را به منزله دو بال براي حركت بنده به سوي رضوان خداوند ميداند و ميفرمايد:
«خوف و ترس به هيجان آورندهي قلب، و اميد و رجاء يار و ياور نفس و روح است؛ و كسي كه خدا را بشناسد از [عقاب] او ميترسد، و به سوي [فضل و لطف و رحمت] او اميدوار خواهد بود، و اين دو [بيم و اميد] دو بال ايمان هستند كه بنده با آنها پرواز ميكند تا برسد به درجه رضوان خداوند متعال. و [خوف و رجاء] دو چشم بيناي عقل بنده هستند كه توسط آن از وعده و وعيدهاي خداي متعال با خبر ميشود... و اگر فردي با «خوف» و «رجاء» [همراه هم] خدا را عبادت كند نه تنها گمراه نميشود بلكه به آرزوهاي [مادي و معنوي] خود نيز ميرسد»[20].
در پايان بايد عرض كنيم: «اميد و رجاء» عامل بازدارنده از تبديل شدن «خوف» به «يأس و نااميدي» از رحمت خداست [كه خود از گناهان كبيره است] و «خوف» عامل بازدارنده از تبديل شدن «اميد» به «بيتفاوتي» و فرار از خواستههاي الهي ميباشد و در برخي افراد نيز خوف مانع از «غرور» آنها نسبت به اعمالشان ميشود.
لذا با اين نگرش، جنبههاي تربيتي «خوف و رجاء» بيشتر خود نمايي ميكند كه انسان اميدوار از رحمت خدا مأيوس نميشود؛ چرا كه انسان با حالت خوف با «استغفار» و انجام «اعمال صالح» و «جبران كاستيها» به رحمت خداوند متعال اميدوار ميشود.
3. علت و فلسفه بلا هرچه باشد جز خير و حق چيزي نيست چرا كه يا براي آزمايش است پس زمينهاي براي رشد ماست و خير محض ميباشد؛ يا اينكه براي پاك شدن يا بالارفتن درجه يا هشدار به انسانها... كه همه براي ما خير است، و از روي رحمت و به صلاح آدمي است؛ و اگر براي عذاب هم كه باشد اولاً پس از مهلت زياد و بخشش فراوان و همچنين بعد از اتمام حجت بوده است. ثانياً همان نوع بلا هم جهات خير فراواني براي انسانها در بر دارد؛ پس حق و شايسته است.
در همين راستا از حضرت علي7 نقل شده كه ميفرمايد:
«باكي ندارم كه وقتي صبح ميكنم فقير شده باشم يا ثروتمند يا مريض يا سالم، چرا كه خداوند متعال ميفرمايد: «من با مؤمن جز آنچه كه خير اوست انجام نميدهم»[21]. و بابا طاهر ميگويد:
يكي درد و يكي درمــان پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
ج
يكي وصل و يكي هجران پسندد
پسندم آنچه را جانان پسندد
4. خداوند متعال به خاطر رحمت بيانتهايي كه دارد حتي در مواردي كه درصدد عذاب قوم يا شخصي بر ميآيد باز هم راهنمايي براي پيشگيري قرار داده است. از جمله پيامبر خدا9 ميفرمايد: «بلا را به وسيله دعا دفع كنيد»[22].
و در حديث ديگر ميفرمايد:
«به وسيله استغفار ابواب بلا را ببنديد. و به عنوان مثال در مورد دفع زلزلهها، نمازها و دعاهايي از اهل بيت: نقل شده است كه ميتوانيد جهت اطلاع بيشتر به كتاب شريف من لايحضره الفقيه، ج1، ص544 مراجعه نمائيد».
5. واضح است كه دلايلي كه براي وقوع بلاها و زلزلهها ذكر شد با ادلهاي كه دانشمندان علوم طبيعي براي وقوع چنين بلاهايي ذكر ميكنند هيچ منافاتي ندارد چرا كه آنچه ما گفتيم دلايل اصلي و معنوي است و آنچه ايشان ميگويند دلايل ظاهري و مادي حوادث است و سنت خداوند بر اين است كه اموري كه ميخواهد انجام دهد به وسيلهي قواعد ظاهري و در مجاري مادي انجام ميدهد پس دلائل ظاهري در طول دلائل اصلي و معنوي مذكور است، نه در عرض آن؛ و هيچ منافاتي با هم ندارند.
معرفي كتاب
براي آگاهي بيشتر رجوع فرماييد به:
1. تفسير نمونه ذيل آيات مربوط به بحث
2. عدل الهي: شهيد مطهري
[1]. انبياء/ 35 و همچنين آيات ديگر مانند: بقره/ 155.
[2]. ملك/ 2. (الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ).
[3]. شوري/ 30. (وَمَا أَصَابَكُم مِن مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ).
[4]. مستدرك، ج 13، ص 333.
[5]. من لايحضره، ج 1، ص 524.
[6]. سجده/ 21. (وَلَنُذِيقَنَّهُم مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَي دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ).
[7]. بحار، ج 67، ص 229.
[8]. بقره/ 155.
[9]. المتحيص، ج 59، ص 125.
[10]. بحارالانوار، ج 67، ص 24.
[11]. بحارالانوار، ج 67، ص 212.
[12]. بحارالانوار، ج 78، ص 374.
[13]. (وَكَأَيِّن مِنْ آيَةٍ فِي السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ)، يوسف/ 105.
[14]. تفسير قمي، ج 1، ص 357.
[15]. اعلام الدين، ص 433.
[16]. بحارالانوار، 81، 194، 52.
[17]. شرح نهجالبلاغه ابن ابي الحديد، ج 13، ص 156
[18]. بحارالانوار، ج 81، ص 191.
[19]. (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَيُحِبُّ الْمُعْتَدينَ وَلاَ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفاً وَطَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ) اعراف/ 55 و 56.
[20]. مصباح الشريعه، باب 85، (خوف و رجاء).
[21]. التمهيد، ج 57، ص 114.
[22]. بحار، ج 63، ص 288.