- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ چگونه از مشكلات و سختيها لذت ببريم؟
- بازدید: 1602
پرسش:
چگونه از مشكلات و سختيها لذت ببريم؟
پاسخ:
پاسخ اجمالي: اگر ما ديدگاه خود را نسبت به سختيها تغيير دهيم از آنها لذت ميبريم.
اما پاسخ تفصيلي:
مقدمه
انسان براي هدف بلندي خلق شده و براي رسيدن به آن هدف عالي چند روزي را ميهمان سراي دنيا ميباشد. مثال او مانند شاخه گلي است كه چند روزي در باغچهاي آن را ميكارند و گاهي آبش ميدهند و گاهي هم با تيغ، مختصر آزاري به او ميدهند تا تربيت و رشدش دهند و آماده كنند تا بالانشين مجالس و محافل شود و مايه زينت و افتخار گردد.
از اينرو دست تربيت الهي وقتي بر سر بنده مؤمني بنشيند و او را انتخاب نمايد، با او معامله آن شاخه گل را ميكند. در راه تربيت و آماده سازي او، براي رسيدن به آن هدف بلند اگر لازم شود مدت كوتاهي او را سختي بچشاند و از بعضي از نعمتهاي زود گذر دنيا دورش كند، اين كار را انجام خواهد داد تا در زندگي ابدي خود، از نعمتهايي بهرهمند شود كه قابل وصف نيستند.
از اينرو وقتي ما به آثار مثبت و پيامدهاي مفيد اين سختيها پيببريم از اين رنجها لذت خواهيم برد و به راحتي تحمل خواهيم كرد.
اينک به بيان برخي از آثار و حكمتهايي كه در آيات قرآن روايات اهلبيت: براي بلاها ذكر شده ميپردازيم:
1. امتحان
قرآن کريم ميفرمايد:
(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرينَ)[1]؛ و قطعاً [همه] شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و كاهشي در ثروتها و جانها و محصولات، آزمايش ميكنيم و به شكيبايان مژده ده».
در بسياري از موارد خداوند متعال مشكلي را بر سر راه ما قرار ميدهد و ما را بر سر دو راهي قرار ميدهد، تا ما با اختيار خود يكي از اين راهها را انتخاب نموده و قدمي به سوي شقاوت يا سعادت بيشتر برداريم. پس اين لطف خداوند است كه با برگزاري چنين امتحاني زمينه انتخاب و پيشرفت را براي ما فراهم نموده است و درهاي ترقي و تكامل را به روي ما گشوده است. بايد فرصت را مغتنم شمرد و در امتحانات الهي به آنچه عقل و شرع مقدس ميفرمايند عمل نمود و بر روي زياده خواهيهاي نفس اماره پا گذاشت تا به سعادت جاويد رسيد.
2. پاك كردن گناهان
از آنجا كه خداوند متعال نميخواهد بندگان مومن خود را آلوده به گناه ببيند و عواقب هولناك گناهان را در روز قيامت براي ايشان نميپسندد، به اين خاطر به جاي اينكه گناهان ايشان را باقي بگذارد و با عذابهاي دردناك و غير قابل وصف اخروي آنها را برطرف كند، در همين دنيا با مشكلات محدود و زودگذري كه براي ايشان قرار ميدهد آن گناهان را پاك نموده و بندگان خود را مورد لطف خود قرار ميدهد تا دچار آن عذابهاي سخت نشوند. از حضرت علي7 نقل شده است:
شكر خدايي را كه پاكشدن شيعيان ما را از گناهانشان در همين دنيا به واسطه سختيهايي قرار داد كه برايشان ايجاد ميكند[2].
3. زدودن رذائل اخلاقي
حضرت حق در قرآنكريم ميفرمايد: (قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا)[3]؛ بيقين كسي كه آن را [پاك كرد و] رشد داد رستگار (و پيروز) شد. و بيقين كسي كه آن (نفس را با گناه آلوده كرد و) پوشاند، نوميد شد!»
پس تنها كساني كه نفس خود را از ناشايستگيها زدوده باشند رستگار ميشوند . حال خداوند مهربان وقتي ميبيند كه بنده مومن خود دچار بعضي آلودگيهاي اخلاقي شده است، با مشكلاتي كه براي او پيش ميآورد در صدد پاك نمودن او بر ميآيد و بنده با صبري كه مينمايد از اين موانع و مشكلات اخلاقي نجات يافته و شايستة حضور در محفل ابدي و نوراني بهشتيان و همنشيني پاكان و قدوسيان عالم ميگردد.
به عنوان مثال در روايات آمده كه خداوند متعال ميفرمايد: من به دنيا دستور دادهام كه به بعضي از بندگان من سخت بگيرد. و دچار تنگيها و مشكلاتشان كند تا دل آنها از محبت دنيا خالي گردد و مشتاق ملاقات من شوند. از طرفي با دشمنان من آسان و راحت رفتار كند تا از مرگ و ملاقات من ناراحت باشند[4].
همچنين در كلمات نوراني اهل بيت: آمده كه گاهي خداوند بنده خود را دچار ناملايمات دنيا ميكند تا تكبّر را از قلب او بيرون كرده و خضوع و خشوع را كه سرچشمه بسياري از خوبيها ميباشد، در آن جاي دهد[5].
4. بالا رفتن درجه و مقام
گاهي انسانها در مسائل و مقامات معنوي به مراتب پائين و حداقلها قانع هستند و براي رسيدن به آنها تلاش شايستهاي نميكنند. اما خداوند كريم براي بندگان خود مراتب پائين را نميپسندد و از هر راهي كه بشود درصدد رشد دادن بيشتر به بندگان خود است. يكي از آن راهها نزول بلا بر بندگان است. بلاهايي را به آنان ميدهد. آنها نيز چون ميدانند هرچه از دوست رسد نيكو است صبر ميكنند و رضايت و تسليم خود را اعلان ميكنند و از اين رهگذر به درجات عالي ميرسند.
از امير مؤمنان7 نقل شده كه فرمودند:
«با سختي شديد است كه به درجات عالي و راحتي دائم ميتوان رسيد»[6].
حتي در بعضي روايات آمده كه «براي انسان درجهاي هست كه با عملش به آن نميرسد، بلكه بايد دچار بيماري جسمي شود تا به آن درجه برسد»[7].
5. يادآوري استغفار
خداوند بخشنده براي پاك شدن گناهان راههايي را قرار داده است. يكي از اين راهها استغفار است. آنجا كه بندهاي گناه ميكند و بعد از گناه پشيمان شده و استغفار مينمايد خداوند متعال بواسطه استغفار گناه او را ميبخشد. حال گاهي بنده گناه ميكند ولي فراموش ميكند كه استغفار نمايد و گناه در پرونده او ثبت ميشود. از اينرو خداوند مهربان او را به بلايي دچار ميكند تا او به خود آيد و با خود احتمال دهد كه اين بلا ممكن است نتيجه همان گناهي باشد كه از آن استغفار نكردم پس استغفار مينمايد و گناه او پاك ميشود و دچار عذابهاي سخت قيامت نميشود.
از امام صادق7 روايتي نقل شده كه ميفرمايد:
«هرگاه خداوند خير بندهاي را بخواهد و او گناهي انجام دهد او را به مشكلي دچار مينمايد تا ياد استغفار بيفتد و هرگاه خير بندهاي را نخواهد و او گناهي انجام دهد، به او نعمتهايي ميدهد تا او ياد استغفار نيفتد»[8].
از اينرو در روايات آمده كه «اگر ديدي تو گناه ميكني اما خداوند به دنبال آن به تو نعمت ميدهد. از آن نعمت بر حذر باش!»[9].
6. دور كردن از غفلت
بدون شك يگانه راه و مسيري كه انسان را به مقصود ميرساند همانا ياد و توجه دائمي به حضرت حق است. چنانچه فرمود: (أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)[10]؛ آگاه باشيد، كه تنها با ياد خدا دلها آرامش مييابد!»
حال چه بسيار مواردي كه بنده از ياد و توجه به حق غافل ميشود و روزگار خود را به تباهي ميگذراند. از اينرو خداوند او را دچار مشكلي ميكند تا او يادش بيايد كه چه كسي اين مشكل را ايجاد كرده و ميتواند آن را برطرف كند و دستش را به درگاه خداي هستي بالا ببرد و از غفلتي كه دچارش شده بود نجات پيدا كند.
در آيه صد و سوم از سوره اعراف ميخوانيم:
(ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَي بِآيَاتِنَا إِلَي فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِها فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ)؛ «آنگاه، پس از آن (پيامبر)ان، موسي را با نشانههاي (معجزهآساي)مان به سوي فرعون و اشراف او فرستاديم؛ و[لي] به آن (نشانههاي معجزهآسا) ستم كردند؛ پس بنگر فرجام فسادگران چگونه بوده است!» و نيز از امام صادق نقل شده:
«بر بنده مؤمن چهل روز نميگذرد مگر اينكه چيزي كه او را محزون كرده و متذكرش نمايد بر او عارض ميشود»[11].
7. تثبيت ايمان
از حضرت صادق7 نقل شده: بلا زينت مومن است و كرامتي است براي آنان كه تفكر نمايند چرا كه در بلا و صبر بر آن و پايداري نزد آن، ايمان افراد تثبيت ميشود[12].
آري، مؤمن در ابتدا بر اساس تفكر يا... به حكمت، عدالت و ديگر صفات خداوند ايمان پيدا ميكند اما ايمان او متزلزل و سطحي است تا اينكه بر بلايي صبر ميكند و به حكمت و عدالت خداوند اعتراض نميكند. آنجا است كه ايمان در قلب او رسوخ ميكند و پايدار ميشود.
حضرت علي7: ايمان (راسخ)، صبر در بلا و شکرگذاري در راحتيها ميباشد[13].
8. رفع موانع اكرام
گاهي ميشود كه خداوند اراده كرده بندهاي را اكرام كند و نعمت خاصي به او عنايت نمايد اما او گناهي انجام داده است كه مانع اين اكرام است. لذا خداوند او را دچار بيماري يا حاجت شديد يا سخت جان دادن مينمايد تا آن گناه پاك شده و آن اكرام خداوندي شامل حال اين بنده بشود[14].
نتيجه: با توجه به آنچه كه گذشت به اين نتيجه ميرسيم كه وقتي بلا و مشكلي بر سر راه ما ايجاد شد لازم است ما چند احتمال بدهيم كه هركدام باشد مبارك است.
ـ شايد خداوند اراده كرده مرا امتحان كند كه اگر چنين باشد خود لطفي است در حق من كه زمينه رشد مرا فراهم كرده است.
ـ ممكن است خداوند به جاي اينكه مرا گرفتار عذابهاي بيمانند قيامت كند با اين گرفتاريهاي كوچك و زودگذر دنيوي درصدد پاك نمودن من است. باز اگر چنين باشد لطف زيادي در حق من نموده است.
ـ شايد اين بلاها نردبان ترقي و رشد من باشند. پس بايد به ديدهمنت گذارده و از آن اوج بهره برداري را بنمايم.
ـ اميد است كه بلاهايي كه به سر من ميآيد براي از بين بردن زشتيهاي اخلاقي يا يادآوري استغفار يا براي در آوردن پنبه غفلت از گوش من يا.... باشد. هركدام از اين احتمالات كه باشد نشانه لطف خداوند به من است. خداوندي كه به من هيچ نيازي ندارد اما از سر محبت و علاقه خود مرا لايق ديده و گرفتار دام محبت کرده است:
اگر با ديگرانش بود ميلي چرا ظرف مرا بشكست ليلي
پس چرا از سختيها لذت نبريم در حالي كه پيغامآور لطف و محبت حضرت حق هستند و نويد بخش بخشش، اكرام و درجات بلند معنوي ميباشند. از حضرت علي7 نقل شده:
هيچ بلايي نيست مگر اينکه در آن بلامنت و رحمتي از طرف خدا وجود دارد.
آري، اگر ديدگاه ما نسبت به مشکلات الهي باشد، از سختيها نميهراسيم و نه تنها ناسپاسي نميکنيم بلکه به استقبال سختيها ميرويم و از آنها لذت نيز ميبريم.
[1]. بقره/ 155.
[2]. «الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ تَمْحِيصَ ذُنُوبِ شِيعَتِنَا فِي الدُّنْيَا بِمِحْنَتِهِمْ لِتَسْلَمَ بِهَا طَاعَاتُهُمْ وَيَسْتَحِقُّوا عَلَيْهَا ثَوَابَهَا» بحارالأنوار، 64، 232، باب 12 شدة ابتلاء المؤمن وعلته.
[3]. شمس/ 9 و 10.
[4]. بحارالأنوار، 78، 194، باب 1 فضل العافية والمرض وثواب.
[5]. الكافي، ج 4، ص 198 و غررالحكم، ص 99.
[6]. غررالحکم 1709.
[7]. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 56؛ الكافي، ج 2، ص 255؛ مستدرك الوسائل، ج 2، ص 437.
[8]. الكافي، ج 2، ص 452، مستدرك الوسائل، ج 6، ص 188.
[9]. بحارالأنوار، ج 70، ص 383.
[10]. رعد/ 28.
[11]. الكافي، ج 2، ص 254.
[12]. بحارالأنوار، ج 64، ص 231.
[13]. غررالحکم 1350.
[14]. «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ7 قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي إِذَا كَانَ مِنْ أَمْرِهِ أَنْ يُكْرِمَ عَبْداً وَ لَهُ عِنْدَهُ ذَنْبٌ ابْتَلَاهُ بِالسُّقْمِ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلِ ابْتَلَاهُ بِالْحَاجَةِ فَإِنْ هُوَ لَمْ يَفْعَلْ شَدَّدَ عَلَيْهِ عِنْدَ الْمَوْتِ الْخَبَرَ» مستدرك الوسائل، ج 11، ص 326.