- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ منا به چه معناست و در کجا واقع شده و چرا حاجيان در آنجا سه روز توقف ميکنند و اسرار آن چيست؟
- بازدید: 1434
پرسش:
منا به چه معناست و در کجا واقع شده و چرا حاجيان در آنجا سه روز توقف ميکنند و اسرار آن چيست؟
پاسخ:
درآمد
«منا» سرزميني است که بين وادي محسّر (که بعد از مشعر قرار دارد) و مکه واقع شده است و طول آن حدود 5/3 کيلومتر و عرض آن پانصد متر، بين دو کوه ممتد است[1]. فاصله منا از مکه حدود شش کيلومتر است[2] و در همين سرزمين جمرات سهگانه (سه محل سنگ زدن نمادين به شيطان) قرار دارد.
حاجيان بامداد عيد قربان (دهم ذيالحجه) وارد منا ميشوند و تا روز دوازدهم (و برخي افراد تا روز سيزدهم) ذيالحجه در آنجا ميمانند. (به اصطلاح بيتوته و وقوف ميکنند).
واژگان:
واژه «منا» در اصل به معناي علاقه به چيزي با اندازه است[3]، از اينرو به معناي آرزو است، يعني «منا» سرزمين آرزوهاست و برخي گفتهاند سرزمين «مني» را به خاطر آن مني ناميدهاند كه مقدّر شده در آنجا قرباني شود[4]. علت نامگذاري اين سرزمين به «منا» اينگونه حكايت شده است:
از امام رضا7 حکايت شده که جبرييل7 به ابراهيم7 گفت: هر چه ميخواهي از پروردگارت تمنا کن و ابراهيم7 در درون آرزو کرد که خدا به جاي فرزندش اسماعيل (که مأمور قرباني او بود) گوسفندي قرار دهد تا تاوان اسماعيل گردد و مأمور قرباني آن شود، و خدا آرزوي او را برآورده کرد[5].
اسرار منا در آيينه قرآن
(ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَمِنْهُمْ مَن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ أُولئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَاللّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ وَاذْكُرُوا اللّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلاَ إِثْمَ عَلَيهْ لِمَنِ اتَّقَي وَاتَّقُوا اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ)[6]؛ سپس از جايي كه مردم روانه ميشوند، (به سوي مِني) روانه شويد، و از خدا، آمرزش بخواهيد، كه خدا بسيار آمرزنده مهرورز است. و هنگامي كه اعمال (حج) خود را به جاي آورديد، پس همانند ياد آوري شما از نياكانتان، يا با يادماني شديدتر، خدا را به ياد آوريد. و از مردم كسي است كه ميگويد: «[اي] پروردگار ما! به ما، در [همين] دنيا بده» و حال آنكه برايش در آخرت هيچ بهرهاي نيست. و از آنان كسي است كه ميگويد: «[اي] پروردگار ما! در دنيا به ما نيكي، و در آخرت [نيز] نيكي نما؛ و ما را از عذاب آتش حفظ كن» آنانند كه از دستاورد (دعاي)شان، بهرهاي برايشان ميماند. و خدا حسابرسي سريع است. و خدا را در روزهاي معيّن (يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ماه ذيالحجه) ياد كنيد. و هر كس در دو روز شتاب كند، (و اعمال حج را در دو روز انجام دهد). پس هيچ گناهي بر او نيست؛ و هر كس تأخير كند، (و اعمال حج را در سه روز انجام دهد) پس هيچ گناهي بر او نيست؛ [اين] براي كسي است كه (خود را) حفظ كند، پس [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد؛ و بدانيد كه شما فقط به سوي او گردآوري خواهيد شد».
1. کوچ همگاني و همسو با مردم:
در اين آيات دستور داده شده که بعد از توقف در مشعر همچون مردم ديگر کوچ کنيد و به سوي «منا» حرکت نماييد. آري با مردم و همراه مردم بودن در طي مسير الهي نيكوست و حركت دستهجمعي حاجيان از مشعر به مني تجلّي اين همنوايي الهي است. آيت الله طالقاني در مورد آيه فوق مينويسند:
«تا منها و ما و ما، به صورت يك روان خروشان روان ميگردند و چون آب روان، از آلودگيها و رسوبات گناه و آثار جاهليت پاك و پاكتر ميگردند، تا مجذوب دو صفت خاص غفور و رحيم شوند»[7].
2. مبارزه با عادات جاهليت:
از امام صادق7 حکايت شده که:
«مشرکان هنگامي که در منا حاضر ميشدند افتخارات پدران خود را يادآوري ميکردند و قرآن (بقره/200) يادآوري کرد که در هنگام حضور در سرزمين منا، ياد خدا کنيد و اين ذکر و يادمان همچون ياد پدرانتان بلکه شديدتر باشد»[8].
آري، قرآن مناسک اصيل حج را تاييد ميکند اما عادات عرب جاهلي و مشرکان را اصلاح ميکند و منا را سرزمين ذکر الهي ميخواند.
3. منا سرزمين ذکر الهي:
در مورد آيه 203، بقره از امام صادق7 حکايت شده که مقصود ايام تشريق (روزهاي 10، 11 و 12 ذيالحجه در منا) است که برخي مردم در اين ايام در منا به فخرفروشي در مورد پدرانشان ميپرداختند و خدا دستور داد که ذکر الهي بگوييد. سپس حضرت با يادآوري آيه 200، بقره به ذکرهاي آن ايام اشاره کردند: «الله اکبر، الله اکبر، لا اله الاّ الله والله اکبر، الله اکبر ولله الحمد، اللهاکبر علي ما هدانا، الله اکبر علي ما رزقنا من بهيمة الانعام»[9]. و در احاديث ديگري از امام باقر7 و صادق7 حکايت شده که اين تکبيرها را بعد از نمازها بگويند[10].
4. دنيا و آخرت را با همديگر بخواهيد:
در آيه 200 و 201 بقره در ضمن مباحث مربوط به منا مردم را به دو دسته تقسيم ميکند:
اول گروهي که فقط دنيا طلبي ميکنند و از آخرت محروم ميشوند.
دوم گروهي که دنيا و آخرت را از خدا ميخواهند و دفع عذاب الهي را طلب ميکنند که اين گروه سهمي از دستآوردهاي خود خواهند داشت.
«اين آيه در حقيقت منطق اسلام را در مسائل مادي و معنوي مشخص ميسازد و کساني را که تنها در ماديات غوطهورند همانند آنها که هيچ نظري به زندگي دنيا ندارند محکوم ميکند»[11].
اسرار منا در آيينه روايات:
1. توقف در منا، زمينه ساز خشنودي خدا:
در حديثي از امام صادق7 حکايت شده:
«هنگامي که مردم در منا جايگزين ميشوند، ندا دهندهاي از طرف خداي عزوجل ندا سر ميدهد که اگر رضايت مرا ميخواهيد من حتماً خشنود شدم»[12].
2. پايان منا، تولدي نو و آغازي ديگر:
صدوق; حکايت کرده که حاجيان هنگام خروج از منا به سوي مکه، از گناهان خود خارج ميشوند مثل روزي که از مادر متولد شدند[13].
در حديثي از امام صادق7 حکايت شده هنگامي که شخصي از منا خارج ميشود فرشتهاي دستش را بر پشت او ميگذارد و ميگويد: از سر بگير[14]. (يعني اعمال ناپسند گذشته تو بخشوده شد پس در زندگي آغازي ديگر داشته باش).
يادآوري: بسياري از اسرار معنوي «منا» در مناسک و اعمال آن همچون سنگباران شيطان، قرباني و سرتراشيدن (يا تقصير) است که در ادامه خواهد آمد.
اسرار منا در آيينه سخنان صاحب نظران
1. توقف در منا، رمز تعديل ماديت و معنويت حاجيان:
بيتوته در منا واجب شرعي است و ـ احتمالاًٌ ـ راز آن در اين است که مومن رياضت خود را در خودداري از لذائذ دنيايي تکميل کند، تا بين دو کفة «ماديت» و «معنويت» ايجاد تعديل گردد.
افراط در امور مادي و نيز افراط در امور معنوي باعث محروم شدن از فيوضات الهي است. زائر قبل از ورود به مناسک، بدون شک بر اثر جاذبههاي دلفريب ظاهر حيات، روح و قلب و جسمش دچار افراط در ميل و دلبستگي به امور مادي بوده و به همين خاطر از تهيه و تدارک توشه براي عالم آخرت باز مانده بود، اکنون در اين ديار به حکم حضرت حق بايد در مدار رياضت قرار بگيرد تا تعديل لازم در جهت امور مادي و معنوي حاصل شود[15].
2. توقف در منا، نوعي پاسداري و کمين است:
«بيتوته (شب ماندن) در منا (بر خلاف عرفات و مشعر) شبانهروزي است، يعني حاجي بايد تمام حيات خود را وقف پاسداري از حق نمايد و هشيارانه، مراقب باشد. او همواره در کمين است و لذا هيچ ذکري در منا براي او واجب نيست، زيرا کسي که در حال کشيک است بايد ساکن و آرام به تفکر بپردازد و در کمين دشمن باشد»[16].
3. بهترين آرزوها در سرزمين منا:
بديهي است که نوع آرزوهاي هر فرد تابع ميزان معرفت و شناخت اوست، گروهي آرزوهاي خود را محدود به دنيا ميکنند و ميگويند: «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا» از امکانات دنيا به ما عطا کن... اما گروه ديگر گستره آرزوي خود را وسيعتر ميدانند و ميگويند: (رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ)[17] و پيامبر اسلام9 خير دنيا و آخرت را در حج خانه خدا ميداند[18]. البته خير دنيا و آخرت مصاديق ديگري همچون فرزند صالح، سلامتي براي عبادت، ثروتي که در راه خدا صرف شود، چشمي که قرآن بخواند و... نيز ميشود[19].
4. توقف در منا نوعي رياضت براي حاجيان:
«شايد سرّ مبيت (شب ماندن) در منا در چادرها با آن وضع نامطلوب تمرين و رياضت مسلمين بر زندگي سربازگونه باشد»[20].
5. منا سرزمين نيل به تمنيّات صادق:
آيت الله جوادي آملي در مورد منا مينويسد:
«انسان جاودانگي را دوست دارد، از اين رو آرزوي او نيز فراهم کردن چيزي است که هميشه با او باشد، آن کس که به فکر جمع مال است در اشتباه بوده و براي خود بلا تهيه کرده و زر و بال جمع ميکند... آنها که عاقلانه زندگي کرده، دستشان پُر و رويشان سفيد است، علاقمند به رفتن هستند و احساس سبکي ميکنند. خلاصه اينکه، آن گروه نخست آرزوي مذموم دارند اما گروه ديگر تمنا (=آرزوي) ممدوح، و منا سرزمين نيل به تمنيّات صادق است، نه اماني (= آرزوهاي) کاذب و آرزوهاي باطل و نه سرزمين تمنا ناروا»[21].
[1]. آثار اسلامي مکه و مدينه، رسول جعفريان، ص 110 (چاپ دوم)
[2]. همان، ص 86 (چاپ پنجم)
[3]. التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج 11، ص 185.
[4]. مقاييس اللغة، ماده مني.
[5]. عيون اخبار الرضا7: 2، 91، علل الشرايع: 435، 2 والحج والعمرة في الکتاب والسنة، ص 227.
[6]. بقره، 199 ـ 203.
[7]. پرتوي از قرآن، ج 2، ص 91.
[8]. السرائر: 3، 565 والحج والعمره في الکتاب والسنة، ص 227.
[9]. کافي: 4، 516، 3 و همان، ص 228.
[10]. کافي: 4، 516، 1 و 2 و التهذيب: 5، 269، 921 و 922 و همان، ص 228.
[11]. نمونه، ج2، ص 38.
[12]. کافي: 4، 262، 42 والحج والعمرة في الکتاب والسنه، ص 229.
[13]. الفقيه: 2، 480، 3019 و همان، ص 230.
[14]. المحاسن: 1، 141، 187 و همان، ص 229.
[15]. در بارگاه نور، ص 105.
[16]. از ميقات تا عرفات، ص 124.
[17]. بقره / 201.
[18]. وسائل الشيعه، ج 8، ص 41.
[19]. از ميقات تا عرفات، ص 114.
[20]. حج در کلام قرآن و عترت، ص 246.
[21]. صهباي حج، ص 437 ـ 438.