- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ مقصود از مشعر و توقف شبانه در آن چيست و چه اسراري دارد؟
- بازدید: 2225
پرسش:
مقصود از مشعر و توقف شبانه در آن چيست و چه اسراري دارد؟
پاسخ:
درآمد:
«مشعر» سرزميني است در حدود دوازده کيلومتري عرفات، که در مسير عرفات به سوي مکه قرار دارد. اين سرمين بين تنگه دو کوه (مأزمين) و وادي مُحسَّر واقع شده است که توقف در آن از ارکان حج است و حاجيان شب دهم ذيالحجه بعد از غروب آفتاب از عرفات حرکت ميکنند و به مشعر ميآيند و در آنجا با قصد قربت شب را به صبح ميرسانند. مشعر را بهنام«مزدلفه»، «جمع» و «مشعرالحرام» نيز ميخوانند.
واژگان:
الف. واژه «مشعر» به مکاني گويند که شعار خدا و نشان خداجويي و خداخواهي در آن کاملاً پيداست[1] و نيز در مورد نامگذاري مشعر گفتهاند كه آنجا مركزي است براي شعائر حج و نشانهاي از اين مراسم عظيم[2] و نيز گفتهاند که مشعر به معناي نشان راه است و اين سرزمين نشان و مکان عبادت خداست[3].
ب. واژه «مُزدلفه» از ماده «ازدلاف» به معناي نزديک شدن يا اجتماع است[4]. از آن جهت به سرزمين مشعر، «مزدلفه» گويند که مردم با کوچ از عرفات به سوي مشعر، به مکه و يا به خدا نزديک ميشوند و يا به خاطر آنکه مردم در مشعر اجتماع ميکنند[5]. در حديثي از امام صادق7 حکايت شده که جبرييل7 به هنگام آموزش مناسک حج به ابراهيم7 بعد از غروب روز عرفه و هنگام حرکت به مشعر به ابراهيم7فرمود: «ازدلف الي المشعرالحرام» «به سوي مشعرالحرام حرکت کن و به آنجا نزديک شو»[6]، از اينرو اين سرزمين را مزدلفه ناميدند. و در حديث ديگري از امام صادق7 حکايت شده که علت نامگذاري مزدلفه آن است که حاجيان بعد از توقف در عرفات بدان سو حرکت کرده و به آنجا نزديک ميشوند[7].
ج. واژه «جمع» به معناي اجتماع و ضد جدايي و تفرقه است و شايد به مشعر از آن جهت «جمع» گويند که مردم در اين سرزمين اجتماع ميکنند و يا به خاطر آنکه در اين سرزمين بين نماز مغرب و عشا جمع ميکنند، يعني با يک اذان و دو اقامه آنها را به جا ميآورند[8].
اسرار مشعر در آيينه قرآن
(لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُوا فَضْلاً مِن رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِن كُنْتُمْ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ)؛ «هيچ گناهي بر شما نيست كه (در موسم حج روزي و) بخششي از پروردگارتان بجوييد، و هنگامي كه از «عرفات» روانه شديد، پس خدا را در «مشعر الحرام» ياد كنيد، و او را ياد كنيد همان گونه كه شما را راهنمايي نمود و [شما] پيش از آن، قطعاً از گمراهان بوديد»[9].
1. در قرآنکريم فقط يک بار در آيه 198، بقره از مشعرالحرام ياد شده است، در اين آيه به جواز استفادههاي اقتصادي در حج و عرفات و مشعر و ذکر الهي اشاره شده است.
برخي مفسران نوشتهاند که: نبايد فراموش کنيم که «مشعر» از ماده «شعور» است در آن شب تاريخي و هيجانانگيز... در درون جامه معصومانه احرام و روي ماسههاي نرم، انسان جوشش چشمههاي تازهاي از انديشه و فکر و شعور در درون خود احساس ميکند[10].
2. کوچ به سوي مشعر: در اين آيه براي بيان حرکت حاجيان از عرفات به مشعر، از واژه «اَفضتم» استفاده شده که به معناي «بيرون آمدن گروهي» است[11]، يعني حاجيان همچون رودي سپيد از عرفات به سوي مشعر سرازير شوند.
3. يادمان حق در مشعر: وظيفه حاجيان در مشعر ياد الهي است. البته ياد خدا گاهي در دل خانه ميکند و گاهي بر زبان جاري ميگردد و گاهي در عمل ظاهر ميشود. آري شب مشعر با ياد الهي نشان خدا ميشود.
4. ذکر الهي طبق برنامه و دستور: در اين آيه يادآوري شده که ذکر الهي را طبق دستور و برنامه او انجام دهيد. آري حاجيان از عادات جاهلي و مراسم بدعتآميز ميپرهيزند و طبق راهنمايي الهي حرکت ميکنند و هدايت او را سپاس ميگزارند و سرمشق خود قرار ميدهند.
5. سرزمين مشعر حرام است: تعبير «الحرام» که به عنوان صفت «مشعر» در آيه آمده است شايد اشاره به آن است که اين سرزمين بخشي از حرم امن الهي است[12] که محرمات خاص خويش را دارد. يعني برخي کارها در سرزمين مکه (حرم) ممنوع است و اين ممنوعيتها در عرفات نبود اما در مشعر وجود دارد[13] و برخي تفاسير نوشتهاند که: «توصيف «مشعر» به «الحرام» دلالت بر قداست و احترام خاص آن سرزمين ميکند[14].
اسرار مشعر در آيينه روايات:
1. در مشعر درهاي آسمان باز است و شب زندهداري رمز عروج:
در حديثي از پيامبر9 حکايت شده: «هر کس در شبهاي چهارگانه شب زندهداري (احياء) کند، بهشت بر او واجب ميشود، شب هشتم، شب نهم، شب دهم ذي الحجه و شب عيد فطر»[15] که شب دهم ذي الحجه همان شبي است که حاجيان کوي دوست در سرزمين مشعر به سر ميبرند و ياد دوست را تا صبح زنده نگاه ميدارند.
شب آمد شب که نالد عاشق زار گهي از دست دل گاهي ز دلدار
در حديث ديگري از امامصادق7 حکايت شده که: «اگر ميتواني اين شب (مشعر) را احياء کني، انجام بده، (و تا بامداد بيدار باش) که به ما رسيده است که در اين شب درهاي آسمان به روي صداي مومنان بسته نميشود... و خدا دعاها را اجابت و گناهان را ميآمرزد براي کسي که بخواهد»[16].
چه روزها به شب آوردهام در اين اميد که با وجود عزيزت شبي به روز آرم
2. مشعر توقف در حجاب دوم
حکايت شده که از اميرالمؤمنين7 پرسيدند، چرا مشعرالحرام در حرم قرار گرفت؟ حضرت فرمود: «زيرا هنگامي که به حاجيان رخصت ورود به مکه داده شد، آنها را در حجاب دوم متوقف کرد، پس هنگامي که زاري آنان در مشعر زياد شد، به آنان رخصت داده شد تا قرباني کنند[17]...»
3. بيمه نامه الهي براي گناهكاران:
در حديثي حكايت شده كه پيامبراكرم9 در بامداد مشعر، به بلال گفت: مردم را ساكت كن، سپس فرمود: «خدا در اين مشعر به شما نعمت بخشيد و گناهكارانتان را به خاطر نيكوكارانتان بخشود و به نيكوكارانتان هر چه طلبيدند، بخشيد، به نام خدا حركت كنيد»[18].
4. ادب كوچ به مشعر، رعايت حال ديگران:
در هنگام كوچ از عرفات به سوي مشعر، ميليونها انسان به حركت و خروش ميآيند، در اين حركت دستهجمعي اگر دقت نشود برخي از مردم به ويژه افراد ناتوان مورد آزار قرار ميگيرند از اينرو ادب كوچ، رعايت حال ديگران است. در احاديث متعددي حكايت شده كه پيامبر هنگام حركت از عرفات به سوي مشعر مردم را به آرامش فرا ميخواند[19] و ميفرمود: حج اسب تاختن و شتر دواندن نيست، خودتان را (از عذاب خدا) حفظ كنيد و نيكو حركت كنيد، ضعيف و مسلماني را زير پا قرار ندهيد، و در راه رفتن ميانهرو باشيد[20] و همين سفارش از امام صادق7 حكايت شده است و حتي به ايشان گفته شد چرا در كوچ به سوي مشعر تاخير ميكنيد، حضرت فرمود: من از ازدحام هراس دارم و ميترسم كه در پايمال كردن انساني شريك شوم[21].
5. ترك تكبر رمز لطف الهي بر حاجيان كوچ كننده به سوي مشعر:
در حديثي از امام صادق7 حكايت شده كه: «كسي از تنگه (بين دو كوه در دهانه مشعر) بگذرد و در دلش تكبر نباشد، خدا (با نظر رحمت) به او مينگرد. پرسيدم: كبر چيست؟ فرمود: مردم را برنجاند و حق را نپذيرد»[22].
6. تنگه سلامت با دعاي فرشتگان:
از امام صادق7 حكايت شده كه: «هنگام كوچ حاجيان از تنگه (دو كوه در دهانه مشعر= مأزمين) دو فرشته ندا دهند: پروردگارا (اينان را) سالم بدار، سالم بدار، و پروردگار ميپذيرد و از اينروست كه در آنجا (غالباً) كسي را زمين افتاده و شكسته نميبيني»[23].
7. در مشعر چه بخواهيم:
گاهي دعاها اشاراتي لطيف به اسرار مناسك حج دارد. از اينرو توجه به دعاهاي پيامبر و ائمه: در مشعر ميتواند آموزشي براي ما و اشاراتي لطيف به اسرار آن باشد.
الف. مشعر جايگاه استغفار:
در حديثي از امام صادق7 حكايت شده كه (از عرفات به مشعر) با آرامش و وقار و استغفار كوچ كنيد[24].
ب. مشعر محل نجات از آتش:
و در حديثي از امام صادق7 حكايت شده كه ميفرمودند در مشعر بگوييد: «فكّ رقبتي من النار» خدايا مرا از آتش نجات عنايت فرما[25].
و در حديث ديگري آمده است كه خود حضرت مشابه اين جملات را در هنگام كوچ تكرار ميكردند[26].
ج. تقاضاي سلامت دين كنيد.
د. تقاضاي قبولي مناسك حج كنيد.
هـ . تقاضاي زياد شدن اعمال کنيد.
و. تقاضا کنيد همه نيکيها براي شما جمع شود و بديها دفع شود.
ز. تقاضاي وسعت در رزق حلال کنيد.
ح. به عنوان مهمان خدا از او جايزه بخواهيد که لغزشها را ببخشايد و عذرخواهي را بپذيرد و تقوا را توشه ما قرار دهد[27].
آري، پيام اين دعاها براي ما آن است که مشعر محلي براي طلب آمرزش، سلامتي دين، قبولي مناسک و برکت اعمال و ارزاق و جايزهگيري است. يعني در رحمت الهي باز است.
شب مشعر شب راز و نياز است در رحمت به روي خلق باز است
8. در مشعر مسلّح شويد تا در مني با شيطان مبارزه کنيد:
در حديثي از امام صادق7 حکايت شده که: «ريگها را (براي رمي جمرات) از مشعر برداريد»[28].
حاجيان در روز دهم، يازدهم و دوازدهم در مني، بارها به شيطان حملهور ميشوند و ابراهيموار او را سنگسار ميکنند، تا مانع انجام وظايف آنان نشود. ولي اين حمله نياز به اسلحه و مهمات دارد که حاجيان در مشعر سنگها را بر ميچينند و مسلح ميشوند، تا در مني به دشمن حمله کنند.
اسرار مشعر از منظر صاحب نظران:
1. مشعر جايگاه شعور و شهود حق:
ملاعبدالرزاق کاشاني در تفسير آيه 198 سوره بقره مينويسد:
«خداي را در مشعر الحرام ياد کنيد؛ يعني: جمال حق را در جايگاه سرّ روحي که «خفي» نام دارد شهود کنيد؛ چرا که ذکر در اين پايگاه عبارت است از شهود و مشعر نيز به عنوان جايگاه شعور، احساس جمال و زيبايي محرّم است و نامحرم را سزا نيست که بدان نايل گردد»[29].
2. بارور شدن شعور در مشعر:
استاد مکرّم دکتر حجتي مينويسد: ««مزدلفه» از اين رهگذر، جايگاه تقرب به خدا و چنان که اشارت رفت نقطه صعود و پرواز به سوي ملأ اعلا ميباشد و سرانجام به شعوري بارور ميشود که دوست و دشمن خود را شناسايي کرده و آماده شود. تا دشمن را از سر راه قرب به پروردگارش طرد کند.
در اين پايگاه درک و شعوري در واقفان به هم ميرسد که در همة مواقف چه پيش از مشعر و چه پس از آن بدان هشدار داده شد که ميان هيچ يک از آنها با ديگري فرق و امتيازي نيست. ...
وقوف در مشعر را به ويژه بايد مانند ساير مناسک، شعاري شعور آفرين دانست، براي کسب اين شعور بايد در ردة همه اقوام قرار گرفت، چرا که قبلاً به خاطراين که با افکار جاهلي امتيازي در خود احساس ميکردند[30]، در ضلالت و گمراهي و فقدان شعور لازم به سر ميبردند»[31].
3. شب مشعر، شب آمادگي و رحمت و قبول:
سيد عبدالله شبّر مينويسد:
«پس از عرفه، بايد يک شب را در مشعر بماني تا در آنجا، خود را براي مبارزهاي که فردا با دشمنان خدا در پيش داري آماده کني، اينجا جزء حرم خداست و عرفه خارج حرم بود، پس مانند کسي باش که اکنون مولايش به او روي آورده و پس از اينکه او را طرد کرده بود، اکنون اجازه ورودش داده و اکنون به باب رحمت رسيده و نسيم رأفت مولا، بر او دميده و با دخول در حرم خلعت قبول دريافته است»[32].
4. آگاهي و خود آگاهي و دوست و دشمن شناسي در مشعر:
«جستجو در خاکهاي مشعر براي پرکردن يک کيسه از سنگريزههايي که ميخواهد به شيطان بزند و نماز و دعا و مناجات شبانه و ياد خدا، در او (حاجي) نوعي آگاهي و خود آگاهي ايجاد ميکند تا دوست و دشمن خود را بشناسد»[33].
5. مشعر، نشان خداجويي و دوري از مظاهر دنياطلبي:
«مشعر» يعني محلي که شعار خدا و نشان خداجويي و خداخواهي در آن کاملاً پيداست. در آنجا هيچ مظهري از مظاهر دنياطلبي و خودخواهي ديده نميشود، نه فرشي، نه سقفي، نه دودي، نه دمي، نه غذاهاي الوان، نه مناظر زيبا، بياباني پر از سنگ و خاک است که متجاوز از دو ميليون انسان سپيدپوش را که از تمام دنيا جز دو قطعه پارچه احرام چيزي همراه خود ندارند در آغوش خود گرفته است و هر کس به گوشهاي براي عبادت و مناجات با خدا...[34].
6. سنگهاي کوچک و نبردي بزرگ:
دکتر سيد محمدباقر حجتي در مورد جمعآوري سنگهاي رمي جمرات در مشعر مينويسد:
«اين سلاح را ـ هر چند که ريز است ـ دسته جمعي فراهم آورند که با تمام کوچکي و سبکي خود، اگر به سوي شيطان و جمرات غول پيکر نشان روند، جثة برافراشته آنها را زير خروارها سنگريزه ميتوانند به راحتي خفه سازند»[35].
7. کسب جمعيت از آن زلف پريشان بنماي:
نايب الصدر شيرازي گويد:
«بعد از مشاهده يوم دين و جمع اولين و آخرين در محضر جلال کعبه ربّ العالمين ـ که در واقع سير کثرت در وحدت بود ـ ... شبي در مزدلفه به روز آر که مشعر و واديّ مُحسَّر است. روي و سوي کعبه ما، روز و شب نيکبختان است. ... در عين کثرت، وحدت است، کسب جمعيت از آن زلف پريشان بنماي. در مقام صعود يوم دين باشد... پس زنده دار دل خود را در اين شب به ياد حضرت ما «فانّ احياء هذا الليلة من اعظم القربات (= شب زندهداري مشعر از بزرگترين عوامل نزديكي به خداست) و به عدد عين عينالجمع حصان را جمع نمودن، سنت است كه در مراتب نزول سبع و در صعود سبعين است و در حقيقت واحد است ساري در همه»[36].
8. تقوا و خوف از خدا را شعار دل خود قرار دهيد:
آيت الله جوادي آملي در مورد اسرار مشعر مينويسند:
«راز وقوف و بيتوته در مشعر الحرام، آن گونه كه از مواعظ امام سجاد7 به شبلي استفاده ميشود اين است كه حجگزار قلب خود را با شعار تقوا آگاه كرده، تقوا و خوف از خداوند را شعار دل خود قرار دهد. تا قلب او با تقوا شناخته شود، كه شعار هر قومي معرف آن قوم است. بنابراين اگر چه تقوا در همه مناسك حج مطرح است، ليكن تجلي ويژه آن هنگام وقوف در مشعر الحرام، مشهود واقفان بر اسرار است»[37].
[1]. التحقيق في کلمات القرآن الکريم، ج 6، ص 77 (ماده شعر) و نيز نک: حج مقبول، ص 144.
[2]. نمونه، ج 2، ص 31.
[3]. القري لقاصد ام القري، ص 154.
[4]. مجمع البحرين، ج 5، ص 68.
[5]. معجم البلدان، ياقوت حموي، ج 5، ص 142 (ايشان جهات ديگري نيز در نامگذاري بيان کرده که بعيد به نظر ميرسد)
[6]. بحارالانوار، ج 96، ص 266.
[7]. وسائل الشيعه، ج 14، ص 11، باب 4، ح 1846.
[8]. علل الشرايع، ص 437 و وسائل، ج 11، ص 238، باب 2، ح 14681.
[9]. بقره/ 198.
[10]. نمونه، ج 2، ص 31.
[11]. نک: تفسير پرتوي از قرآن، ج 2، ص 80 و الميزان، ج 2، ص 80 و اطيب البيان، همان.
[12]. اطيب البيان، ج 2، ص 372.
[13]. چرا که عرفات خارج از حرم است اما مشعر داخل حرم است.
[14]. تفسير راهنما، ج 2، ص 21.
[15]. الفردوس: 3، 620، 5937، الجامع الصغير: 2، 557، 8342 و الحج والعمرة في الکتاب و السنة، ص 224.
[16]. کافي: 4، 468، 1، و همان، ص 225.
[17]. كافي: 4، 224، 1؛ التهذيب: 5، 448، 17؛ و همان.
[18]. سنن ابنماجه: 2،1006، 3024 (مشابه اين حديث در مورد عرفات در منابع شيعه آمده است)
[19]. سنن ابيداود: 2، 190، 1920؛ جامع الاصول: 3، 249، 1539؛ محاسن: 2، 65، 1180؛ صحيح بخاري: 2، 601، 1587 و الحج و العمره في الكتاب و السنه، ص 222.
[20]. الكافي، 4، 467، 2؛ التهذيب: 5، 187، 623.
[21]. الكافي: 4، 467، 2؛ التهذيب: 5، 187، 623؛ و همان.
[22]. المحاسن: 1، 141، 188 و همان: ص 223.
[23]. مستدرك الوسائل، ج 10، ص 48.
[24]. الحج و العمرة في الكتاب و السنة، ص 225.
[25]. همان.
[26]. الكافي: 4، 467، 2؛ التهذيب: 5، 187، 623.
[27]. الحج والعمرة في الکتاب والسنة، ص 222 و 225.
[28]. الکافي: 4، 477، 3؛ همان، ص 226.
[29]. مجله ميقات، ش 21، ص 18، مقاله اسرار و معارف حج، دکتر سيد محمدباقر حجتي.
[30]. اشاره به دوران جاهليت عرب است که قبايل قريش و کنانه و جديله و تابعان آنها، خود را به عنوان «حُمس» ميخواندند (يعني استوار در آيين) آنان خود را از ساير قبايل ممتاز ميدانستند، و براي ابراز برتري بر ساير قبايل از وقوف در عرفات خودداري ميکردند و شب را در مشعر ميماندند.
[31]. همان، ص 17.
[32]. الاخلاق، ص 125.
[33]. حج نماز بزرگ، ص 52.
[34]. حج مقبول، ص 144.
[35]. مجله ميقات، ش 21، ص 16.
[36]. تحفة الحرمين، ص 49.
[37]. صهباي حج، ص 435 ـ 436.