- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ نظر اسلام در مورد ارتباط با غيرمسلمانها چيست. آيا ما را به کلي از هرگونه ارتباط نهي ميکند؟
- بازدید: 1130
پرسش:
نظر اسلام در مورد ارتباط با غيرمسلمانها چيست. آيا ما را به کلي از هرگونه ارتباط نهي ميکند؟
پاسخ:
برخي ميگويند اسلام دين خشونت است و پيروان خود را به خشونت تشويق ميكند و از هرگونه ارتباط با ديگران منع ميكند و به كشتار غير مسلمانان دستور ميدهد و بر اين ادعاي خود به آيات قرآن نيز استدلال ميكنند تا گفته خود را حق جلوه دهند. به عنوان مثال به آياتي مانند: با كساني پيكار كنيد كه از افرادي هستند، كه كتاب (الهي) به آنان داده شده، كه به خدا و به روز بازپسين ايمان نميآورند و آنچه را خدا و فرستادهاش حرام كرده، ممنوع نميدارند، و به دين حق متديّن نميشوند تا اينكه [مالياتِ] جِزيه را به دست خود بپردازند، در حاليكه آنان كوچكند[1].
هيچ قومي را كه ايمان به خدا و روز بازپسين بياورند، نمييابي كه با كساني كه با خدا و فرستادهاش به شدت مخالفت ورزند، دوستي كنند و گرچه پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا خاندانشان باشند. ايناناند كه خدا ايمان را در دلهايشان نوشته و با روحي از (جانب) خود آنان را تأييد كرد و آنان را در بوستانهاي (بهشتي) وارد ميكند كه نهرها از زير [درختان]ش روان است، در حالي كه در آنجا ماندگارند. خدا از آنان خشنود است و آنان (نيز) از او خشنودند؛ آنان حزب خدا هستند؛ آگاه باشيد در واقع فقط حزب خدا رستگارند![2].
اي كساني كه ايمان آوردهايد، از غير خودتان [دوستِ] همراز مگيريد. آنها از هر گونه تباهي (و فساد فرهنگي) درباره شما، كوتاهي نميكنند؛ زحمت شما را آرزو دارند. به يقين (نشانههاي) دشمني از دهان (و سخنان)شان آشكار شده؛ و آنچه سينههايشان نهان ميدارد، بزرگتر است. به يقين نشانهها(ي دشمني آنان) را براي شما بيان كرديم، اگر خردورزي كنيد[3].
اي كساني كه ايمان آوردهايد! يهوديان و مسيحيان را همپيمانان [و دوستان خود] مگيريد، برخي آنان همپيمانان [و دوستان] برخي [ديگر]ند. و هر كه از شما با آنان همپيمان [و دوست] شود، پس در حقيقت او از آنان است؛ براستي كه خدا، گروه ستمكاران را رهنمايي نميكند[4]. اي كساني كه ايمان آوردهايد! اگر پدران شما و برادرانتان، كفر را بر ايمان ترجيح دهند، (آنان را) سرپرست و ياور مگيريد! و هر كس از شما كه آنان را ياور و سرپرست (خود) قرار دهد، پس تنها آنان ستمكارند[5]. در حالي ما ميتوانيم نظر اسلام را در مورد يک موضوع اعلام کنيم كه همهي آيات و روايات صحيح مربوط به آن موضوع را بررسي كرده باشيم آنگاه نظر دهيم.
در مورد اين بحث نيز به بعضي از آيات استدلال كرده و ميگويند: اسلام طرفدار جنگ و كشتار و قطع رابطه با همه غير مسلمانان است و از اسلام چهرهاي خشن معرفي ميکنند. در حاليكه در برخي آيات ديگر، محدوده و شرايط جنگ، و نحوه ارتباط با اهل كتاب به خوبي مطرح شده كه ما در اينجا به برخي از اين آيات اشاره ميكنيم:
خدا شما را فقط از كساني كه در مورد دين با شما پيكار كردند و شما را ازخانههايتان بيرون راندند و براي بيرون راندن شما همديگر را پشتيباني كردند، منع ميكند كه با آنان دوستي كنيد؛ و هر كس آنان را دوست داشته باشد پس تنها آنان ستمكارند[6]. امروز، (همه) پاكيزهها براي شما حلال شده و غذاي كساني كه به آنان كتاب (الهي) داده شده، براي شما حلال، و غذاي شما براي آنان حلال است؛ و (نيز) زنان پاكدامن از مؤمنان، و زنان پاكدامن از كساني كه پيش از شما به آنان كتاب [الهي] داده شده (حلالاند؛) هنگامي كه مَهرهايشان را به آنان بپردازيد، در حاليكه پاكدامناني غير زشتكارِ (غير زناكار) باشيد، و نه اينكه زنان را در پنهاني دوست (خود) بگيريد. و هر كس (اركان) ايمان را انكار كند، پس قطعاً عملش تباه گشته؛ و او در آخرت از زيانكاران است[7].
مگر كسانيكه بپيوندند به گروهي كه ميان شما و ميان آنان پيمان محكمي است يا نزد شما بيايند، در حاليكه [بيقين] سينههاي آنان از پيكار با شما يا پيكار با قومشان به تنگ آمده است و اگر (بر فرض)خدا ميخواست، قطعاً آنان را بر شما مسلّط ميكرد و حتماً با شما پيكار ميكردند. پس اگر از شما كنارهگيري كرده و با شما پيكار ننمودهاند، و با شما طرح صلح افكندند، پس خدا هيچ راهي براي (تعدّي) شما بر آنان قرار نداده است[8].
خدا شمارا نسبت به كساني كه درمورد دين با شما پيكار نكردند و شمارا از خانههايتان بيرون نراندند، منع نميكند كه به آنان نيكي كنيد و نسبت به آنان دادگري نماييد؛ [چرا] خدا دادگران را دوست ميدارد[9].
نکات اساسي در مورد رابطه با کافران
با توجه به آياتي كه در بالا ذكر نموديم مفسرين در مورد ارتباط با غيرمسلمين مينويسند:
1. از اين آيات «يك اصل كلي و اساسي» در مورد چگونگي رابطه با غير مسلمين استفاده ميشود، نه تنها براي آن زمان، بلکه براي هميشه نيز ثابت است، از جمله اينكه مسلمانان موظفند در برابر هر گروه و جمعيت و هر كشوري كه موضع خصمانه با آنها داشته باشند و بر ضد اسلام و مسلمين قيام كنند، يا دشمنان اسلام را ياري دهند سرسختانه بايستند، و هرگونه پيوند محبت و دوستي را با آنها قطع كنند. اما اگر آنها در حال كافر بودن، نسبت به اسلام و مسلمين بيطرف بمانند و يا تمايل داشته باشند، مسلمين ميتوانند با آنها رابطهي دوستانه داشته باشند البته نه به آن اندازه كه با برادران مسلمان دارند، و همچنين نه در آن حد كه موجب نفوذ آنها در ميان مسلمين گردد و اگر جمعيت يا دولتي جزء گروه اول باشند و تغيير موضع دهند، و يا به عكس، در گروه دوم باشند و مسير خود را تغيير دهند، بايد وضع فعلي آنها را معيار قرار داد و طبق آيات فوق با آنها عمل كرد[10].
2. به اين ترتيب افراد غير مسلمان به دو گروه تقسيم ميشوند: گروهي كه در مقابل مسلمين ايستادند و شمشير بر آنها كشيدند، و آنها را از خانه و كاشانهشان به اجبار بيرون كردند و عداوت و دشمني خود را با اسلام و مسلمين در گفتار و عمل آشكارا نشان دادند؛ در مقابل تكليف مسلمانان اين است كه هر گونه مراوده با اين گروه را قطع كنند و از هر گونه پيوند محبت و دوستي خودداري نمايند، كه مصداق روشن آن مشركان مكه و سران قريش بودند، گروهي رسماًً و آشکارا دشمني کردند و گروهي ديگر نيز آنها را ياري كردند.
اما دسته ديگر اگرچه کافر و يا مشرک بودند ولي كاري به مسلمانان نداشتند، نه دشمني ميورزيدند، نه با آنها پيكار ميكردند و نه به بيرون راندنشان از شهر و ديارشان اقدام نمودند، حتي گروهي از آنها پيمان ترك دشمني و مخاصمه با مسلمانان بسته بودند؛ در مقابل نيكي كردن با اين دسته و اظهار محبت با آنها بيمانع بود و اگر معاهدهاي با آنها بسته بودند بايد به آن وفا كنند و در اجراي عدالت بكوشند[11].
3. خدا با اين فرمانش كه فرمود: «دشمن مرا و دشمن خود را دوست نگيريد» نخواسته شما را از احسان و معامله عادلانه با آنهايي كه با شما در دين قتال نكردند و از ديارتان اخراج نكردند، نهي كرده باشد، براي اينكه احسان به چنين كفاري، خود عدالتي است از جانب شما و خداوند عدالتكاران را دوست ميدارد[12].
4. زيرا عدالت، حتّي نسبت به غيرمسلمان نيز بايد رعايت شود. به اقتضاي اطلاق (كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ)[13].
4. لازم به ذکر است که از نظر اسلام مسلمانان بايد در ارتباطات خود اولويتبندي نمايند و اولويت اول را به كساني بدهند كه ارتباط با آنان فكر و ايمان آنها را ارتقا بخشد چراكه انسان موجودي به شدت اثرگذار و اثرپذير است از اين رو بايد بيشتر با كساني معاشرت كند كه از آنها در جهت رشد و تعالي بيشتر، اثر مثبت كسب كند و حتي اگر در ارتباط با مسلماني، احساس ميكند كه از او اثرات منفي ميپذيرد و ايمان و تقواي او دچار لغزش ميشود از ارتباط با او خودداري كند.
5. اسلام به كساني كه توانايي فكري لازم را دارند، دستور داده كه باب گفتگو را با غير مسلمانان باز نمايند و با گفتگو عقائد و معارف خود را به ديگران عرضه كنند چنانچه در تفسيرالميزان ذيل آيه (وَلاتُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ) ميخوانيم:
بعد از آنكه در جمله (اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ)، رسول خدا9 را مامور كرد تا از طريق تلاوت قرآن، دعوت و تبليغ كند، اينك در جمله مورد بحث كيفيت دعوت را بيان ميكند و از مجادله با اهل كتاب ـ كه اطلاق آن شامل يهود و نصاري ميشود و مجوس و صابيين هم به آندو ملحق ميشوند ـ نهي ميكند، و ميفرمايد: با اين چند گروه مجادله مكن، مگر به نحوي كه بهترين طريق مجادله باشد، و از آن بهتر امكان نداشته باشد و مجادله وقتي نيكو به شمار ميرود، كه با درشتخويي و طعنه و اهانت همراه نباشد، پس يكي از خوبيهاي مجادله اين است كه با نرمي و سازش همراه باشد و خصم را آزار ندهد كه در اين صورت مجادله داراي حسن و نيكي است و ديگر اينكه مجادلهكنندگان از نظر فكري به همديگر نزديك باشند، به اين معنا كه هر دو علاقهمند به روشنشدن حق باشند و در نتيجه هردو با كمك يكديگر حق را روشن سازند و لجاجت و عناد به خرج ندهند، از اينرو وقتي اين شرط با شرط اول جمع شد، حسن و نيكويي مجادله، دو برابر ميشود، آن وقت است كه ميتوان گفت: اين مجادله بهترين مجادلهها است و به همين جهت وقتي مؤمنين را نهي ميكند از مجادله با اهل كتاب، مگر آن مجادله كه احسن و بهترين روش مجادله باشد؛ از اهل كتاب جمعي را استثناء ميكند، و ميفرمايد: مگر آن عده از اهل كتاب كه ستم كردند[14].
نتيجه گيري
از مطالبي كه گذشت چنين بدست ميآيد كه از نظر اسلام غير مسلمانان دو گروه هستند:
گروه اول: كساني كه دشمني ميورزند و طبيعي است كه اسلام دستور دهد پيروانش با اينان به مقابله برخيزند.
گروه دوم: كساني كه به اسلام احترام گذاشته و اهل زندگي مسالمتآميز ميباشند و اسلام اجازه هيچگونه ظلمي را به اينان نميدهد چنانچه سيره بزرگان دين گواه بر آن است[15]. مانند وقتي که حضرت علي7 و يك نفر غيرمسلمان براي اثبات ادعاي خودشان بر سر زره جنگي به نزد قاضي ميروند، قاضي عادلانه برخورد ميکند و نسبت به شخص غيرمسلمان شدت عمل نشان نميدهد اگرچه طرف اختلاف او، رهبر و امام مسلمين باشد[16].
طبيعي است كه اگر همه غير مسلمانان دست از دشمنيهاي مختلف خود بردارند اسلام با هيچكدام جنگي نخواهد داشت و در واقع شروع كننده دشمني آنان هستند.
حتي اسلام به پيروان خود اجازه ميدهد كه تا ازدواج كردن با زنان اهل كتاب (با شرايطي خاص) سطح روابط خود را ارتقا دهند و آنان را مهماني كنند يا به مهماني آنان بروند البته با شرايطي كه در كتب فقهي آمده است[17].
[1]. (قَاتِلُوا الَّذِينَ لاَيُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَيُحَرِّمُونَ مَاحَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّي يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ)، توبه/ 29.
[2]. (لاَ تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِروحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلاَ إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)، مجادله/ 22.
[3]. (يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِن دُونِكُمْ لاَ يَأْلُونَكُمْ خَبَالاً وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِن أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِيْ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الآيَاتِ إِن كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ)، آل عمران/ 118.
[4]. (يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَي أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ)، مائده/ 51.
[5]. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَتَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَي الْإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِنكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ)، توبه/ 23.
[6]. (إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَي إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ)، ممتحنه/ 9.
[7]. (الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوْتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوْتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ)، مائده/ 5.
[8]. (إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَي قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَن يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللّهُ لَسَلَّطَهمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً)، نساء/ 90.
[9]. (لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ)، ممتحنه/ 8.
[10]. تفسير نمونه، ج 24، ص 34.
[11]. همان، ص 32.
[12]. ترجمه تفسير الميزان، ج 19، ص 400.
[13]. تفسير نور، ج 2، ص 408.
[14]. ترجمه تفسير الميزان، ج 16، ص 205.
[15]. در تفاسير اهل بيت: نيز به اين حقيقت اشاره شده از جمله در منابع معروف حديث شيعه و همچنين اهل سنت آمده است كه پيامبر اكرم: زره خود را در مدينه به عنوان گروگان نزد شخص غير مسلماني گذاشت و مبلغي به عنوان وام از او گرفت (تفسير نمونه، ج 2، ص 393).
همچنين در روايات آمده كه وقتي به حضرت علي7 خبر دادند دشمنان به مرزهاي حكومت شما حمله كرده و از پاي يك زن يهودي خلخالي را در آوردهاند فرمود: اگر مردي از شنيدن اين خبر دق كند و بميرد من او را ملامت نميكنم. (بحارالأنوار، ج 34، ص 138)
[16]. بحارالانوار، ج 41، ص 56، ح 6، و ج 101، ص 299، ح5، تاريخ دمشق، ج 42، ص 487، کشف الغمة، ج 1، ص 146، المناقب لابن شهر آشوب، ج 2، ص 105.
[17]. ر. ک: مائده/ 5 و تفسير نمونه، ج 4، ص 281.