- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ آیا کیهانشناسی قرآن با هیئت بطلمیوسی مطابق است؟
- بازدید: 2685
شبهه
آیا کیهانشناسی قرآن با هیئت بطلمیوسی مطابق است؟
توضیح شبهه
آیا گزارههای نجومی قرآن [مانند حرکت خورشید[1] و یا قرار و ثابت بودن زمین[2]] با هیئت بطلمیوسی مطابق است؟ برخی گزارههای قرآن که در ظاهر، پیرو این فرضیه باطل هستند، چگونه تفسیر میشوند؟
پاسخ
قبل از پرداختن به مباحث قرآنی، لازم است به اختصار به برخی از گزارههای ایده منظومه زمین مرکزی بطلمیوس را بیان کنیم[3].
ـ زمین در مرکز عالم قرار دارد.
ـ زمین ساکن و در جای خود ثابت است.
ـ خورشید و دیگر اجرام آسمانی به دور زمین در گردش هستند.
ـ جهان مجموعهای از نُه فلک، ماه، خورشید و پنج سیارهای که تا آن زمان کشف شده بودند که هر کدام در یکی از آنها وجود داشتند و به آن متصل بودند و فلکی برای ستارگان و فلکی برای ایجاد حرکت این مجموعه وجود دارد.
ـ سیارات و ستارگان از خود حرکتی ندارند بلکه حرکت آنها به تبع حرکت افلاک است.
به دلیل برخی ویژگیهای افلاک، حرکت در بین آنها امکان ندارد چراکه لازمه آن خرق و التیام است. (شکافته شدن و سپس به هم پیوسته شدن افلاک)، فقط فلک هشتم (فلک ثوابت) دارای ستاره است و بعد از آن فلک اطلس قرار دارد که از ستاره خالی است و صرفاً برای حرکت دادن دیگر افلاک خلق شده است. به اعتقاد ارسطو (که دیدگاههای او مبنای بسیاری از گزارههای این هیئت است) افلاک و اجرام آسمانی دارای ماهیتی لاهوتی و جاودانی هستند. در این قسمت به برخی از آموزههای نجومی قرآنی اشاره میکنیم و قضاوت بین دیدگاه قرآن و منظومه بطلمیوسی را به عهده خواننده میگذاریم. قرآنکریم در آیات متعددی به گزارههایی اشاره کرده است که دانشمندان و مفسران آنها را اشاره به حرکت زمین میدانند. در ذیل نمونهای از آنها خواهد آمد[4].
(وَتَرَی الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّالسَّحَابِ)[5]؛ «و کوهها را میبینی، درحالی که آنها را ثابت میپنداری، و حال آنکه آنها همچون حرکت ابرها درگذرند». علاوه بر این دانشمندان تعابیری چون (کفات)[6]، (ذلول)[7]، (مهد)[8] و (دحو)[9] را در برخی از آیات قرآن ناظر به حرکت زمین میدانند.
قرآنکریم از وجود هفت آسمان سخن میگوید[10] و اینکه مراد از آسمان چیست و آیا هفت در این آیات عددی حقیقی است یا اینکه برای بیان کثرت آمده است، نیاز به بحث جداگانهای دارد[11] اما این دیدگاه قرآنی با افلاک نُهگانه بطلمیوسی هیچ تناسبی ندارد و اگر برخی دانشمندان مسلمان به تطبیق هفت آسمان با افلاک بطلمیوسی پرداختهاند[12] به دلیل عدم رعایت معیارها و ضوابط تفسیر علمی بوده است و در حقیقت این خطای دانشمندان است نه خطای قرآنکریم و حتی شاید بتوان مسأله هفت آسمان را از پیشگوییهای علمی قرآن به حساب آورد که از وجود آسمانهایی غیر از آنچه تاکنون کشف شده [که دارای ستاره است] خبر میدهد. قرآنکریم بر خلاف هیئت بطلمیوسی از امکان حرکت در آسمانها سخن میگوید. آیاتی زیر شاهد بر این مدعا است.
الف) (وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّمَا یَصَّعَدُ فِی السَّماءِ)[13]؛ «وهرکس را که بخواهد [به خاطر اعمالش] درگمراهیاش وانهد سینهاش را تنگتنگ میکند گویا میخواهد در آسمان بالا برود.»
ب) (وَلَوْ فَتَحْنا عَلَیْهِم بَاباً مِّنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُون لَقَالُوا إِنَّمَا سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ)[14]؛ «و اگر دری از آسمان بر آنان میگشودیم و پیوسته از آن بالا میرفتند حتماً میگفتند: ما فقط چشم بندی شدهایم؛ بلکه ما گروهی جادو زدهایم.»
ج) (یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَاْلانْسِ إنِ اسْتَطَعْتُمْ أنْ تَنْفُذُوا مِنْ أقْطارِ السَّماواتِ وَاْلارْضِ فَانْفُذُوا لاتَنْفُذُونَ إلاّ به سلطان)[15]؛ «ای گروه جن و انسان! اگر میتوانید از اطراف آسمانها و زمین نفوذ کنید پس نفوذ کنید (ولی) جز تسلط نفوذ نمیکنید.»
قرآن آسمان دنیا (آسمان نزدیک) را دارای ستاره میداند. (وَزَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیَا به مصابیح)[16]؛ «و آسمان پست [دنیا] را با چراغهایی آراستیم.» در این آیه و آیاتی مشابه، قرآن از تزیین نزیکترین آسمان یعنی اولین آسمان به وسیله ستارگان سخن میگوید در حالی که طبق نظریه بطلمیوس این فلک هشتم است که دارای ستاره است.
قرآن از وجود مدار سخن میگوید که ماه و خورشید[17] در آن شناورند. (لاَالشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلاَ اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ)[18]؛ «نه خورشید به رایش سزاوار است که ماه را دریابد، و نه شب بر روز پیشی گیرنده است؛ در حالی که هر یک در مداری شناورند»، در حالی که بنا به دیدگاه هیئت بطلمیوسی خورشید و ماه از خود هیچ حرکتی ندارند بلکه به فلکشان متصلاند و حرکت آنها به تبع حرکت فلکشان است.
قرآن اجرام آسمانی را دارای پایان و اجل میداند (وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لاَِجَلٍ مُسَمّیً)[19]؛ «و خورشید و ماه را رام ساخت هر کدام تا سرآمد معیّنی رواناند». قرآن به تاریکی و خاموشی[20] آن ستارگان اشاره میکند و از اتفاقاتی سخن میگوید که در پایان عمر آنها رخ خواهد داد[21]. این در حالی است که در دیدگاه ارسطو، اینها اجرامی زوال ناپذیر بودند.
مراد از حرکت خورشید، که در آیاتی از قرآن به آن اشاره شده است، حرکت ظاهری [از شرق به غرب] نیست زیرا اولاً: حرکت ظاهری نمیتواند نشانه خدا باشد در حالی که خداوند آن را به عنوان نشانه خود میشمارد[22]. ثانیاً: به کار رفتن تعبیر (تجری) به جای واژههایی مانند تحرک و انتقال، درباره حرکت خورشید[23] اشاره به برخی حرکتهای خورشید است که در قرون اخیر کشف شده است مانند حرکت خورشید به همراه منظومه شمسی به دور کهکشان و نیز حرکت خورشید به سمت شمال آسمان و نیز جاری بودن و زیر و رو شدن آن به صورت مجموعه فشردهای از گاز [که فعل تجری به آن اشاره دارد] [24].
اما مراد از قرار بودن زمین که در برخی آیات[25] از آن سخن به میان آمده این است که زمین با وجود حرکات شدید و تندی که دارد، در نظر انسانها همچون مکانی ثابت و بدون حرکت است و از آن حرکات اصلاً آزرده نمیشود و از این جهت زمین مکان مناسبی برای زندگی آنهاست و این توهّم که واژه «قرار» در آیه شریفه بیانگر سکون زمین است، با دقت در تعبیر «لکم» در آیه 64 سوره غافر رفع میشود؛ چرا که آیه میفرماید: زمین نسبت به شما و برای شما [لکم] مستقر و ساکن است. از این تعبیر فهمیده میشود، علیرغم اینکه خود زمین دارای حرکت است به گونهای حرکت میکند که برای انسانها قرار، ثابت، بدون تکان و اضطراب است.
این نکته از بیانات نورانی حضرت علی7 در بیان ویژگیهای زمین نیز به خوبی قابل فهم است؛ آنجا که میفرمایند: «وعدّل حرکاتها بالراسیات... فسکنت من المَیَدان»[26]؛ «حرکات زمین را با صخرههای عظیم و کوههای بلند تعدیل کرد و زمین از لرزش و اضطراب باز ایستاد.»
قرآن درباره موضوعاتی از دانش نجوم سخن میگوید که اصلاً در عصر نزول قرآن مطرح نبوده است و قرنها بعد کشف شده است. از جمله این مباحث میتوان به مراحل و دورانهای آفرینش هستی[27]، مواد اولیه تشکیلدهنده جهان[28]، وجود نیروهایی در جهان از جمله نیروی جاذبه عمومی و گریز از مرکز[29]، وجود جوّ و ویژگیهای آن[30].
(a) نتیجه
آموزههای هیأت بطلمیوسی با آموزههای کیهانشناسی قرآن با هم منطبق نیست و قرآن مطابق کیهانشناسی جدید و برخلاف هیأت بطلمیوسی (که بطلان آن ثابت شده) سخن گفته است.
(b) منابع جهت مطالعه بیشتر
1. پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، محمد علی رضایی اصفهانی.
2. قرآن و کیهانشناسی، سید عیسی مسترحمی.
[1]. رعد/ 2، «... و خورشید و ماه را رام ساخت هر کدام تا سرآمد معیّنی رواناند... .» و نیز یس/ 38، فاطر/ 13 و زمر/ 5.
[2]. غافر/ 64، «خدا کسی است که زمین را برای شما قرارگاهی و آسمان را بنایی قرار داد ...».
[3]. برای اطلاع از آموزههای این دیدگاه ر.ک. تاریخ جغرافیا، ص 35 و اوگوستین تا گالیله، ص92 و تاریخ علوم، ص 106 و تاریخ و فلسفه علم، ص120.
[4]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک. قرآن و کیهان شناسی، ص 214.
[5]. نمل/ 88.
[6]. مرسلات/ 25 ـ 26.
[7]. ملک/ 15.
[8]. طه/ 53 و زخرف/ 10.
[9]. نازعات/ 30.
[10]. بقره/ 29، اسرا/ 44، مؤمنون/ 86 و فصلت/ 12 و ملک/ 3 و نوح/ 15 طلاق/ 12.
[11]. برای اطلاع از دیدگاهها در این زمینه ر.ک. پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج 1، ص 135 و مجله قرآن و علم، شماره 2، مقاله هفت آسمان.
[12]. تفسیر مفاتیح الغیب، ج 1، ص 156 و شرح منظومه سبزواری، ص269 و محاسن التاویل، ج 16، ص 5877.
[13]. انعام/ 125.
[14]. حجر/ 14 و 15.
[15]. رحمن/ 33.
[16]. فصلت/ 12 این مضمون در صافات/ 6 و ملک/ 5 نیز آمده است.
[17]. در ادامه درباره حرکت خورشید از دیدگاه قرآن سخن خواهیم گفت.
[18]. یس/ 40.
[19]. رعد/ 2.
[20]. تکویر/ 1ـ2.
[21]. انفطار/ 1-2، حاقه/ 16، فرقان/ 25، مرسلات/ 9، طور/ 9، قیامت/ 9، انبیا/ 104، مرسلات/ 8.
[22]. یس/ 37 ـ 38.
[23]. یس/ 38 و رعد/ 2 و فاطر/ 13 و زمر/ 5 و لقمان/ 29.
[24]. برای اطلاع بیشتر ر.ک. پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج 1، ص 166.
[25]. نمل/ 61. و غافر/ 64.
[26]. نهجالبلاغه فیض الاسلام، خ 90. شبیه این مضمون در خ.202 نیز آمده است.
[27]. اعراف/54، یونس/ 3، هود/ 7، حدید/ 4، سجده/ 4، فرقان/ 59، ق/ 38، فصلت/ 9 ـ 12.
[28]. هود/ 7، انبیاء/ 30، فصلت/ 11.
[29]. لقمان/ 10، رعد/ 2.
[30]. انعام/ 125.